اعترافات مردی که همسرش را در شهر قدس به قتل رساند + نگاه کارشناسی روانشناسی
تبلیغات

به گزارش رکنا، مرد41 ساله که در جنایتی هولناک همسرش را به قتل رسانده است  این متهم که شغلش رانندگی دریک شرکت بوده است حالا روبروی  روانشناس نشسته است تا درباره ی جنایت خود بگوید. 

حدود 4 سال پیش بود که با زهرا آشنا شدم  او  در حال  طلاق از همسر اول خود بود که  با آشنایی باهم  او جدی تر موضوع طلاق شد را پیگیری کرد و من هم که دیگر عاشق و دلباخته او شده بودم بدون هیچ دلیلی همسر خود با یک فرزند پسر  طلاق دادم تا با زهرا ازدواج کنم حدود 7 ماه این پروسه طول کشید و بعد از آن با هم ازدواج کردیم.

شروع زندگی اوایل همه چی خوب بود و هیچ مشکلی نداشتیم و نرمال بود ولی بعد از 6 ماه کم کم مشکلات و سوء ظن های من شروع شد و وقتی توضیحی از همسرم می خواستم به هیچ عنوان مرا قانع نمی کرد. 

همسرم درخانواده ای زندگی میکرد که  20 سال پیش پدر و مادرش از هم جدا شده بودند . او لیسانسه و منشی مرکز مطالعات زنان در دانشگاه تهران بوده است که بعد از ادغام مرکز مطالعات زنان به عنوان دفتردار در  دانشکده مشغول به کار بوده است.

چالش های ما کم کم جدی تر می شد تا این اواخر که همسرم بیان کرد با خواهرش برای مسافرت یک روزه ای برنامه ریزی کردند و من رضایت دادم ولی همسرم و رفتارهایش کاملا مشخص بود که دروغ می گوید و من به خاطر این که شک هایم برطرف شود مواردی را چک کردم و با خواهرش تماس گرفتم ولی متاسفانه خبری نبود و پاسخ من را نداد و وقتی با همسرم ارتباط میگرفتم به بهانه های مختلفی تماس را قطع میکرد یا عصبانی میشد.

بعد از برگشت وقتی توضیح خواستم به شکل علنی گفت من نمیخواهم دیگر با هم زندگی کنیم و من واقعا مستاصل و درمانده شده بودم التماس کردم که این کار را با من نکند من خانواده ام را از دست داده بودم و هیچ راه برگشتی نداشتم نمیخواستم زندگی ام خراب شود ولی او مسر پافشاری می کرد و من را داداش خطاب می کرد. واقعا به هم ریختم ونمی دانستم چه باید بکنم.

آن شب  یعنی زمان وقوع حادثه ساعت 10 شب به خانه آمد و مثل همیشه در مقابل توضیح خواستن من جبهه گرفت و دوباره اماده شد تا از منزل بیرون برود و گفت شب هم نخواهم امد و تو می توانی بروی کاملا مختاری و من نمیخواهم ادامه دهم .عصبی شدم و روی تخت گلویش را فشردم بعد از چند ثانیه رها کردم تا از منزل بیرون بروم تا کمی آرام تر شوم به سمت سوئیچ رفتم موقع برداشتن زیر لبش کلمات رکیکی بیان کرد و من از منزل بیرون آمدم .حدود 45 دقیقه بعد دختر خواهرش که 19 ساله است و به دلیل جدا شدن پدر و مادرش در منزل ما زندگی میکرد با من تماس گرفت و گفت حال خاله ام بد است و من با خود حس کردم که شاید قصد دارد مرا بترساند و دوباره تماس گرفت که به بیمارستان رفته اند و تا الان که در اداره آگاهی هستم و واقعا گیج ام و نمی دانم چه شده و قصد آسیب رساندن به او  مرگ اورا نداشتم .آنچه دراین مطلب خواندید صرفا اظهارات خود متهم است و نمیتوان روی آن استناد و همچنین نتیجه زمانی به طور دقیق از سوی پلیس بیان خواهد شد که بررسی کارشناسان پزشکی قانونی به اتمام برسد.

نگاه روانشناختی : زهرا خیری روانشناس این پرونده

متاسفانه شکل ازدواج و نحوه آشنایی دو زوج به هیچ عنوان با معیارهای اخلاقی و روانشناختی هم سو نبوده است و ایجاد  چالش ها و اختلاف نظرها  دور از انتظار نبوده است .

زوج به دلیل سوءظن و بی اعتمادی نسبت به همسرو  بیان مشکلات رفتاری همسرش زندگی آرامی نداشته و به جای گفت و گو و حل مسئله و برطرف کردن عوامل به صورت اصولی نبوده است و با نگه داشتن این مسائل در درون و سرکوب کردن ان خشم و ناراحتی نسبت به همسرش بیشتر شده است و این خشم پنهان را به این شکل بروز داده است  و زوجه هم متقابلا در جهت حل این مشکلات تلاشی نکرده است و احساس طرد و بی ارزشی را به زوج داده است و با تحقیر زوج و تحریک هیجانات او به مرور زمان این مسئله باعث ایجاد بحران شده است.

این چنین مسائل و اتفاقاتی نقش ضرورت آموزش مهارت های ارتباطی  وتنظیم هیجانات در زندگی زناشوئی را پر رنگ تر میکند. راهکار مناسب دیروز مسائلی چون خیانت این است که با فردی آگاه چون مشاور مشورت کنیم تا بتوانیم بهترین تصمیم را بگیریم عدم کنترل هیجانات درچنین شرایطی قطعا با حوادثی تلخ و جبران ناپذیر روبرو خواهیم بود.

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی