رییس انجمن مهندسان صنعت آب خوزستان در گفت و گو با رکنا مطرح کرد
100درصد نخل های آبادان، شادگان و خرمشهر در آستانه مرگ / ۷۰ درصد رودخانههای کشور به درجات مختلف دچار آلودگی شدهاند/ نخل های جوان باید کاشته شود + فیلم
رکنا، آبادان، خرمشهر و شادگان در حال تبدیل شدن به قبرستان نخلها هستند. شوری شدید آب، حدود ۴۰ درصد نخلستانها را نابود کرده و محصول باقیمانده یا بیکیفیت است یا فقط به خوراک دام و فرآوردههای صنعتی تبدیل میشود. کشاورزان و نخلداران با بحران اقتصادی و اجتماعی بیسابقهای روبهرو شدهاند و اگر برنامه اضطراری اجرا نشود، در چند سال آینده، بخش عمده نخلستانهای این سه شهرستان( حتی 100 درصد نخستان های منطقه )برای همیشه از بین خواهد رفت.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در سالهای اخیر، بحران آب در جنوب کشور به یکی از جدیترین چالشهای زیستمحیطی و اقتصادی ایران تبدیل شده است. کاهش مستمر بارشها، تغییر الگوی بارشها و افزایش بارشهای سیلابی کوتاهمدت، زمین را از ظرفیت جذب آب محروم کرده و باعث از دست رفتن بخش عمده منابع آب زیرزمینی شده است. دکتر خدابخشی، رئیس انجمن مهندسان صنعت آب خوزستان، در گفتگو با رکنا توضیح میدهد که این وضعیت منجر به کاهش تغذیه آبخوانها و فشار مضاعف بر برداشتهای بیرویه چاهها شده و پدیدههایی مانند فرونشست زمین، خشک شدن چشمهها و کاهش جریان رودخانهها را در پی داشته است. او همچنین هشدار میدهد که ورود گسترده پسابها و فاضلابهای شهری و صنعتی به رودخانهها، کیفیت آب را به شدت کاهش داده و بحران آب را از جنبه کمی و کیفی تشدید کرده است؛ بحرانی که نه تنها محیط زیست، بلکه اقتصاد و امنیت غذایی و اجتماعی جنوب کشور را تهدید میکند.
در ادامه می توانید گفت و گوی خبرنگار اجتماعی رکنا را با دکتر حمیدرضا خدابخشی رییس انجمن مهندسان صنعت آب خوزستان بخوانید.
خبرنگار: در سالهای اخیر، بارها از بحران آب در جنوب کشور شنیدهایم؛ بهویژه از ورشکستگی کشاورزی در خوزستان و مناطق همجوار، و شرایط بحرانیای که امروز بسیاری از نقاط کشور، بهویژه استانهای جنوبی را درگیر کرده است. مایلم ابتدا بدانم وضعیت منابع آبی در جنوب کشور، بهویژه در استان خوزستان و شهرهایی مانند آبادان، در حال حاضر چگونه است؟
دکتر حمیدرضا خدابخشی، رئیس انجمن مهندسان صنعت آب خوزستان اینگونه به خبرنگار اجتماعی رکنا پاسخ داد: وضعیت منابع آب در جنوب کشور، بهویژه در خوزستان، تابع رفتار طبیعت است؛ و رفتار طبیعت، از اساس، با «عدم قطعیت» همراه است. ما نمیتوانیم آینده را بهطور دقیق پیشبینی کنیم، اما میتوانیم با تکیه بر دادههای آماری و روندهای گذشته، تخمینی از مسیر پیش رو داشته باشیم. بر اساس همین روندها، در سالهای اخیر کاهش قابلتوجهی در میزان بارشها مشاهده میشود. این کاهش البته به معنای کاهش مطلق باران نیست، بلکه الگوی بارشها تغییر کرده است. به این معنا که بارشها متمرکزتر و کوتاهمدتتر شدهاند؛ در یک بازه زمانی کوتاه، حجم زیادی از بارش رخ میدهد، اما مدت زمان آن بسیار کم است. در چنین شرایطی، زمین فرصت و ظرفیت جذب آب را از دست میدهد و آب مازاد به شکل روانآب در سطح زمین جاری میشود.
وی ادامه داد: زمانی که این روانآبها در یک حوزه آبخیز تجمع میکنند، نتیجه آن بروز سیلاب است. یعنی بهجای آنکه بارشها بهآرامی جذب زمین شوند و منابع زیرزمینی را تغذیه کنند، بهصورت ناگهانی و سیلابی از دسترس خارج میشوند. این پدیده باعث شده که اگرچه گاهی شاهد بارشهای سیلآسا هستیم، اما در مجموع، تعداد دفعات بارندگی و مجموع ریزشهای جوی کاهش یافته است. بر اساس دادههای موجود، میزان بارش در مناطق مختلف کشور، بهطور متوسط تا حدود ۲۰ درصد کاهش داشته است. در برخی حوزههای آبخیز مرتبط با خوزستان، در سال آبی گذشته که در پایان شهریورماه به پایان رسید، این کاهش به ۴۶ تا ۵۰ درصد نیز رسیده است؛ رقمی واقعاً نگرانکننده که نشان از یک خشکسالی عمیق دارد.
رئیس انجمن مهندسان صنعت آب خوزستان با بیان اینکه کاهش بارش، در عمل به معنای خشکسالی هیدرولوژیکی است؛ یعنی کاهش در منابع آب تجدیدپذیر و در دسترس کشور ادامه داد: وقتی بارشها به شکل سیلابی رخ میدهد، دیگر فرصتی برای جذب و نفوذ آب به لایههای زیرزمینی وجود ندارد؛ در نتیجه، آبخوانها تغذیه نمیشوند. در همین حال، برداشت از این آبخوانها ــ از طریق حفر چاههای متعدد ــ بهطور مستمر در حال افزایش است. بنابراین، از یک سو میزان تزریق و تغذیه آبخوانها کاهش یافته و از سوی دیگر، میزان برداشت افزایش یافته است؛ ترکیبی که فشار مضاعفی بر ذخایر آب زیرزمینی وارد میکند.
خدابخشی با گفتن این نکته که نتیجه این وضعیت، همان پدیدهای است که امروز در بسیاری از مناطق کشور شاهد آن هستیم، فرونشست زمین و کفشکنی چاهها افزود: کشاورزان و مشاغل وابسته به منابع آبی زیرزمینی، برای ادامه فعالیت خود ناچار به برداشت هرچه بیشتر آب شدهاند. این موضوع تنها محدود به بخش کشاورزی نیست؛ برخی نیروگاهها نیز از منابع آب زیرزمینی استفاده میکنند، مانند نیروگاه قزوین که وابسته به همین منابع است. بنابراین، مسئله آب نهتنها یک بحران زیستمحیطی بلکه بحرانی اقتصادی و اجتماعی نیز به شمار میآید.
حدود ۷۰ درصد از رودخانههای کشور به درجات مختلف دچار آلودگی شدهاند
دکتر خدابخشی در ادامه گفت: یکی از ابعاد مهم بحران آب در کشور که تاکنون کمتر به آن توجه شده، ورود پسابها و فاضلابها به رودخانهها و منابع آب زیرزمینی است. این موضوع از جنبه کیفی وضعیت منابع آبی را بهشدت تحتتأثیر قرار داده و به کاهش کیفیت آب در بسیاری از مناطق کشور انجامیده است. به بیان دیگر، امروز منابع آبی ما نهتنها از نظر حجم و کمیت در فشار هستند، بلکه از نظر کیفیت نیز در وضعیت بحرانی قرار گرفتهاند.بر اساس دادههای موجود، حدود ۷۰ درصد از رودخانههای کشور به درجات مختلف دچار آلودگی شدهاند؛ آلودگیهایی که منشأ آنها عمدتاً فعالیتهای انسانی است. این آلودگیها شامل ورود فاضلابهای شهری و صنعتی، پسابهای کشاورزی، و مواد شیمیایی حاصل از فعالیت کارخانهها و صنایع پتروشیمی است که بدون تصفیه کافی وارد چرخه آب میشوند. بنابراین، فشار مضاعفی که امروز بر منابع آبی کشور وارد میشود، از دو منشأ اصلی سرچشمه میگیرد، نخست، فشار انسانی و مدیریتی ناشی از برداشت بیرویه و آلودگیهای گسترده، و دوم، تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین که منجر به کاهش بارشها و در نتیجه، کاهش توان طبیعی زمین برای تغذیه و احیای آبخوانها شده است.
این وضعیت بر همه سطوح منابع آبی کشور اثر گذاشته است. زمانی که تزریق آب به آبخوانها کاهش پیدا میکند، اثر آن فقط محدود به منابع زیرزمینی نیست؛ بلکه به کاهش دبی چشمهها و جریانهای سطحی نیز منجر میشود. در تابستانها که جریان آب رودخانهها به دبی پایه متکی است، این کاهش بهوضوح خود را نشان میدهد. در نتیجه، نهتنها سفرههای زیرزمینی تضعیف میشوند، بلکه امکان پر شدن سدها و مخازن سطحی نیز به میزان قابلتوجهی کاهش مییابد. بهعبارتی، ما با چرخهای معیوب مواجهایم، کاهش بارش، کاهش نفوذ، کاهش دبی چشمهها، و در نهایت، ناتوانی در جبران کسری مخازن سدها.
مشاهده فرونشست در رامهرمز، ایذه و باغ ملک
خبرنگار: وضعیت فرونشست در استان خوزستان چگونه است و در چه نقاطی بیشتر مشاهده شده است؟
دکتر خدابخشی، رئیس انجمن مهندسان صنعت آب خوزستان در پاسخ گفت : در مورد پدیده فرونشست زمین نیز باید گفت که خوزستان، بهرغم دارا بودن منابع سطحی گسترده، در برخی مناطق خاص با این پدیده مواجه شده است. بر اساس مشاهدات میدانی، رامهرمز، ایذه و باغملک از جمله مناطقی هستند که آثار فرونشست در آنها مشاهده شده است. هرچند آمار دقیق و رسمی از نرخ فرونشست در دست نیست، اما شواهد عینی ــ مانند ترکهای ایجادشده در زمین و حتی در ساختمانها ــ نشاندهنده فعال بودن این پدیده است. طبق برآوردهای غیررسمی، نرخ فرونشست در این مناطق بیش از دو تا سه سانتیمتر در سال است، که بالاتر از شاخص جهانی بحران فرونشست محسوب میشود.
با این حال، دکتر خدابخشی تأکید میکند که پدیده فرونشست در خوزستان، بر خلاف استانهایی چون فارس، اصفهان یا کرمان، محدود به مناطق خاصی است. علت آن نیز این است که در بخش عمده استان، برداشت آب برای کشاورزی و صنعت از منابع سطحی صورت میگیرد و استفاده از چاههای آب زیرزمینی محدود است. در مناطقی مانند رامهرمز، ایذه و باغملک، که زمینهای آبرفتی وجود دارد و کشاورزی وابسته به چاههای آب زیرزمینی است، بیشترین فشار بر آبخوانها وارد میشود و در همان نواحی نیز آثار فرونشست مشاهده شده است.
کل برداشت از منابع آب زیرزمینی در استان خوزستان حدود دو میلیارد متر مکعب در سال
خبرنگار: برداشت از آب های زیر زمینی در استان خوزستان توسط صنایع به چه صورت است؟
در پاسخ خدابخشی چنین گفت: باید گفت که بخش عمده صنایع بزرگ استان از منابع سطحی استفاده میکنند. رودخانه کارون مهمترین منبع تأمین آب برای صنایع پتروشیمی، فولاد و نفت در خوزستان است. در منطقه بهبهان نیز، رودخانه مارون نقش اصلی را در تأمین آب پالایشگاه بیدبلند و صنایع پیرامون آن دارد. بهعبارتی، برداشت صنعتی از منابع آب زیرزمینی در خوزستان بسیار محدود است و تمرکز آن بیشتر بر منابع سطحی است.در مجموع، کل برداشت از منابع آب زیرزمینی در استان خوزستان حدود دو میلیارد متر مکعب در سال برآورد میشود. بیشترین میزان این برداشت در شمال استان و در مناطق آبرفتی مانند ایذه، باغملک، رامهرمز و بخشهایی از نور و اندیمشک انجام میگیرد. در مقابل، آبهای زیرزمینی در نواحی مرکزی و جنوبی خوزستان، به دلیل شوری بالا، عملاً قابل استفاده نیستند و بخش اعظم فعالیتهای کشاورزی و صنعتی این مناطق وابسته به آبهای سطحی است.
ورود فاضلابها و پسابها به رودخانهها و منابع آب زیرزمینی
دکتر خدابخشی در ادامه گفت: یکی از ابعاد کمتر دیدهشده بحران آب در کشور، ورود فاضلابها و پسابها به رودخانهها و منابع آب زیرزمینی است؛ مسئلهای که تاکنون در سیاستگذاریها و مدیریت منابع آب چندان جدی گرفته نشده است. این پدیده، نهتنها بر کمیت منابع آبی اثر گذاشته، بلکه کیفیت آنها را نیز بهشدت کاهش داده است. امروز منابع آبی ایران در دو جبهه تحت فشار قرار دارند: از یک سو کاهش حجم و افت سطح آب، و از سوی دیگر، آلودگی گستردهای که به بحران کیفی تبدیل شده است.
طبق دادههای موجود، حدود هفتاد درصد از رودخانههای کشور به درجات مختلف آلوده شدهاند؛ آلودگیهایی که عمدتاً منشأ انسانی دارند. ورود پسابهای شهری، صنعتی و کشاورزی، همراه با مواد شیمیایی ناشی از فعالیت کارخانهها و صنایع پتروشیمی، بدون تصفیه مؤثر، رودخانهها و آبخوانها را آلوده کرده است. به همین دلیل، فشار مضاعفی که امروز بر منابع آب کشور وارد میشود، از دو عامل اصلی سرچشمه میگیرد، نخست، فشار انسانی و مدیریتی ناشی از برداشت بیرویه و دفع غیراصولی فاضلاب، و دوم، تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین که باعث کاهش بارشها و محدود شدن تغذیه طبیعی سفرههای آب زیرزمینی شده است.پیامدهای این شرایط، همه سطوح منابع آبی کشور را دربر گرفته است. وقتی تزریق آب به آبخوانها کاهش مییابد، اثر آن تنها در لایههای زیرزمینی باقی نمیماند؛ بلکه به کاهش دبی چشمهها و جریانهای سطحی نیز منجر میشود. در تابستانها، که جریان آب رودخانهها بر پایه دبی پایه استوار است، این افت بهروشنی محسوس است. بدین ترتیب، نهتنها سفرههای زیرزمینی تحلیل میروند، بلکه سدها و مخازن سطحی نیز از پر شدن بازمیمانند. نتیجه، چرخهای معیوب است: کاهش بارش، افت نفوذپذیری، کاهش دبی چشمهها و ناتوانی در جبران کسری مخازن سدها.
مرگ نخل های خوزستان و ویرانی زندگی مردم
خبرنگار: نخل داران استان خوزستان در بخش آبادان ، شادگان و خرمشهر مکرر از وضعیت خشک شدن نخلستان ها و شوری آب گلایه دارند و خبر از ویرانی و نابودی نخل ها می دهند در این خصوص توضیح دهید که بحران در چه حدی است؟
دکتر خدابخشی پاسخ گفت: یکی از مهمترین پیامدهای کاهش کیفیت آب در خوزستان، بهویژه در مناطق پاییندست رودخانهها، افزایش شوری آب و تأثیر مستقیم آن بر نخیلات و محصولات کشاورزی است. در نواحی پاییندست مانند آبادان، خرمشهر و شادگان، که اقتصاد محلی بهشدت به نخلستانها وابسته است، وضعیت آب در سالهای اخیر بحرانیتر از همیشه شده است.در این مناطق، بهویژه در انتهای مسیر رودخانههای کارون و جراحی، شوری آب بهصورت محسوس افزایش یافته و کیفیت آب بهشدت افت کرده است. نخل که مهمترین گونه گیاهی و پایه اقتصادی این مناطق بهشمار میآید، تنها تا حد مشخصی میتواند شوری را تحمل کند. بر اساس شاخص هدایت الکتریکی (EC)، نخیلات تا حدود سههزار میکروموس بر سانتیمتر را برای تولید محصول قابل قبول تحمل میکنند. اما هر چه میزان شوری از این عدد بالاتر میرود، کیفیت و کمیت محصول نیز بهتناسب کاهش پیدا میکند.
وی افزود: بهعنوان مثال، زمانی که EC آب به حدود پنجهزار یا بیشتر برسد، میوه خرما کیفیت خود را از دست میدهد؛ چرا که شوری به درون بافت میوه نفوذ میکند.
کیفیت نخلستان خوزستان از دست رفت
دکتر خدابخشی توضیح میدهد که در واقع، درخت نخل شوری را از ریشه به درون تنه و میوه انتقال میدهد؛ این فرآیند باعث میشود قسمت میانی خرما، همان بخشی که بهاصطلاح محلی به آن «پنیر خرما» گفته میشود، شور شود و مزه طبیعی خود را از دست بدهد. در نتیجه، محصول نهتنها از نظر طعم و کیفیت افت میکند، بلکه از نظر بازارپسندی نیز دیگر قابل فروش نیست.درخت نخل البته تا حدود ۷۰۰۰ میکروموس بر سانتیمتر را برای زنده ماندن تحمل میکند، اما در چنین شرایطی دیگر قابلیت باردهی ندارد. پس از این حد، یعنی زمانی که شوری به بیش از ۷۰۰۰ میرسد، فرآیند تخریب درخت آغاز میشود. نخل دیگر نمیتواند نمک انباشتهشده در بافت خود را دفع کند و بهتدریج دچار ضعف، زردی برگها و در نهایت خشکیدگی کامل میشود.
دکتر خدابخشی توضیح میدهد که این روند تدریجی است و ممکن است یک یا دو سال طول بکشد تا درخت کاملاً از بین برود؛ اما این مرگ قطعی و غیرقابل بازگشت است.
تابستان مرگبار 1404 برای نخل های خوزستان
به گفته او، در سالهای گذشته چنین اتفاقاتی بهصورت مقطعی رخ میداد، اما در سال آبی اخیر ــ یعنی تابستان ۱۴۰۴ ــ وضعیت از حالت مقطعی خارج شده و بهشکل گسترده و مستمر اتفاق افتاده است. آب مورد استفاده برای آبیاری نخیلات در بخشهای وسیعی از آبادان، خرمشهر و شادگان، شوری بالای ۱۵ هزار میکروموس بر سانتیمتر داشته است؛ رقمی فاجعهبار که هیچ گیاهی، حتی نخل، توان مقابله با آن را ندارد.
او توضیح میدهد که نخل بر خلاف برخی گیاهان زراعی، واکنش سریع و قابل مشاهدهای به تنش شوری نشان نمیدهد. از این رو، ممکن است ظاهر نخل در کوتاهمدت سبز و سالم به نظر برسد، اما در درون بافتهای گیاهی، آسیب بهشدت پیش میرود. دکتر خدابخشی میگوید: «در واقع ما اثرات این شوری را نه امسال، بلکه در سال آینده خواهیم دید؛ زمانی که بخش زیادی از نخیلات دچار افت محصول یا خشکیدگی کامل خواهند شد.»
تمام نخیلات آبادان ، خرمشهر و شادگان در معرض مرگ
او تأکید میکند: تقریباً تمام نخیلات آبادان، خرمشهر و شادگان تحت تأثیر این وضعیت قرار گرفتهاند، چرا که همه آنها از ایستگاههای پمپاژ مشخصی آب دریافت میکنند که مستقیماً از رودخانه بهمنشیر تغذیه میشود. به همین دلیل، اگر شرایط به همین منوال ادامه یابد، احتمال از بین رفتن بخش عمده نخیلات این سه شهرستان در یکی دو سال آینده وجود دارد.
به گفته او، یکی از دلایل اصلی تشدید بحران، نبود امکان آبشویی گسترده نخیلات بوده است. در شرایط عادی، میتوان با تأمین حجم بالایی از آب شیرین، خاک نخلستان را شستوشو داد تا غلظت نمک کاهش یابد، اما اکنون به دلیل کمبود شدید آب، این امکان وجود ندارد. در نتیجه، شوری نهتنها در سطح خاک بلکه در عمق ریشهها تجمع پیدا کرده و آسیب را غیرقابل بازگشت کرده است.
دکتر خدابخشی بیان داشت: «امروز شرایط نخلستانهای آبادان، خرمشهر و شادگان بسیار بحرانی است. شاید در ظاهر هنوز درختان پابرجا باشند، اما واقعیت این است که آنها بهتدریج در حال از بین رفتناند. کشاورزان بومی و نخلداران قدیمی منطقه، وقتی درباره آینده محصولشان صحبت میکنند، امید چندانی ندارند. این در حالی است که خرما نهتنها محصول اقتصادی، بلکه بخشی از هویت تاریخی و زیستفرهنگی این منطقه است.»
حدود ۴۰ درصد از محصولات منطقه در نتیجه شوری بالا از بین رفته یا به محصول بیکیفیت تبدیل شده است
دکتر خدابخشی ادامه داد: متأسفانه بحران شوری آب و کاهش کیفیت منابع آبی در آبادان، خرمشهر و شادگان، آثار اقتصادی و اجتماعی شدیدی به همراه داشته است. بر اساس برآوردها، حدود ۴۰ درصد از محصولات منطقه در نتیجه شوری بالا از بین رفته یا به محصول بیکیفیت تبدیل شده است؛ محصولاتی که یا به خوراک دام تبدیل میشوند یا به صورت خمیر و فرآوردههای صنعتی مانند لواشک در کارخانههای دیگر مناطق کشور، از جمله ارومیه یا مشهد، عرضه میشوند.این در حالی است که از همان محصول سالم و با کیفیت، میتوانست ۱۲ محصول جانبی مختلف استخراج شود یا آن را به بازارهای صادراتی عرضه کرد. با از دست رفتن این محصولات، نه تنها بخش عمده تولیدات منطقه از بین میرود، بلکه فرصتهای صادراتی نیز از دست میروند و خسارات اقتصادی به شدت افزایش مییابد. این وضعیت، همراه با تورم و مشکلات اقتصادی، تهدیدی جدی برای اشتغال و معیشت نخلداران و کشاورزان محلی است. در نتیجه، مهاجرت از این مناطق و از بین رفتن مشاغل مرتبط با نخل و کشاورزی، به یک واقعیت محتمل تبدیل میشود.
تشکیل یک کمیته اضطراری و مدیریت فوری بحران در این مناطق ضروری است
از دیدگاه کارشناسی، خدابخشی معتقد است که تشکیل یک کمیته اضطراری و مدیریت فوری بحران در این مناطق ضروری است. او توضیح میدهد که وسعت نخلستانها و باغات آسیبدیده حدود ۱۶ هزار هکتار است و علاوه بر نخل، برخی از محصولات تکمیلی مانند انجیر، انگور و محصولات جالیزی نیز تحت تأثیر قرار گرفتهاند. شوری بالا، امکان ادامه تولید این محصولات را تقریباً از بین برده است. یکی از دلایل اصلی غیرقابل جبران بودن این بحران، بافت سنگین خاک منطقه و ضعف زهکشی است. در خاکهای سبک، میتوان با آبشویی و رهاسازی حجم بالایی از آب با کیفیت، شوری را تا حدی از خاک خارج کرد، اما در آبادان و خرمشهر، خاک سنگین است و زهکشها قادر به دفع حجم آب لازم نیستند. در نتیجه، حتی اگر آب با کیفیت به سطح خاک اضافه شود، بخش زیادی از آن تبخیر میشود و شوری مجدداً روی خاک باقی میماند.همچنین، شوری که به بدنه و تنه نخلها و میوه خرما وارد شده، قابل دفع نیست. نخل به دلیل ساختار خود نمیتواند نمک را از طریق فرآیندهای طبیعی دفع کند و آسیب وارد شده به تدریج افزایش مییابد. به همین دلیل، حتی در صورت تأمین آب با کیفیت، آسیب وارده به درختان و محصول، جبرانناپذیر است.
نخل ها را جنگ نکشت ، مدیریت اشتباه آب در پس از جنگ نابود کرد
دکتر خدابخشی با اشاره به تجربه شخصی خود در مناطق نخلکاری اروند کنار و خرمشهر پس از جنگ میگوید: «دههها پیش، نخلها با تراکم بالا رشد کرده بودند و شاخ و برگ گستردهای ایجاد کرده بودند، اما اکنون، با توجه به حجم گسترده شوری، بسیاری از این نخلها در معرض نابودی کامل قرار دارند. این تجربه تاریخی نشان میدهد که بحران فعلی، بسیار شدید و غیرقابل مقایسه با گذشته است.»
او تأکید میکند که وضعیت نخلستانها و محصولات کشاورزی در آبادان، خرمشهر و شادگان، فوقالعاده نامساعد است و بدون اقدام فوری و کارشناسی، بخشی از اقتصاد، اشتغال و هویت کشاورزی منطقه به طور کامل از دست خواهد رفت.
آبادان ، خرمشهر و شادگان و نخل های سوخته و سیاه شده
دکتر خدابخشی ادامه داد:اما آنچه اکنون در مناطق نخلکاری آبادان، خرمشهر و شادگان شاهد هستیم، یک بیابان از نخلهای سوخته و سیاه شده است؛ چیزی شبیه به یک قبرستان وسیع نخلها. از منطقهای به نام خسبه به بعد، وسعت عظیمی از نخلها که زمانی تا دهانه خلیج فارس گسترده بودند، امروز به یک شورزار بزرگ تبدیل شدهاند. این تصویر نشاندهنده شدت تأثیر شوری آب و کاهش کیفیت منابع آبی بر بافت خاک و حیات نخلهاست.
با نگاهی به روند گذشته و تأثیر آب شور در مناطق دیگر، میتوان آینده نخلستانهای آبادان، خرمشهر و شادگان را پیشبینی کرد. دکتر خدابخشی اشاره میکند که تجربه مشابهی در منطقه اروند کنار وجود داشته است؛ شش تا هفت سال پیش، این نخلستانها هنوز به صورت جنگلهای متراکم و سالم دیده میشدند، اما در نتیجه تزریق آب شور رودخانه اروند و نبود سیستم آبیاری مناسب، کیفیت آب به تدریج کاهش یافت و پس از چندین سال، همان تصویر امروزی یعنی نابودی گسترده نخلها و تبدیل آنها به یک قبرستان نخل، پدید آمد.او تأکید میکند که این نابودی نخلها نه ناشی از آتشسوزی، بمباران یا دیگر عوامل خارجی بوده، بلکه مستقیمأ نتیجه پیشروی آب شور و مدیریت ناکارآمد منابع آبی است. اثرات شوری بر بافت خاک نخلستانها در اروند کنار امروز قابل مشاهده و ملموس است و تجربه تاریخی آن، پیشبینی میکند که آینده نخلستانهای آبادان، خرمشهر و شادگان نیز مشابه خواهد بود. اگر روند فعلی ادامه یابد، تنها چند سال دیگر شاهد همان نابودی گستردهای خواهیم بود که امروز در اروند کنار مشهود است.
راهکار چیست؟
برای مقابله با این بحران، دکتر خدابخشی پیشنهاد میکند که اقدامات اضطراری و کارشناسی فوری در منطقه اجرا شود. او بر لزوم ساخت یا اصلاح سد پاییندست بهمنشیر تأکید میکند و میگوید که باید برنامه آبیاری منطقه از طریق کانالهای موجود اصلاح و حداقلهای کیفی آب به نخلستانها تزریق شود.
همچنین، او تأکید میکند که واکاری پاجوشهای جدید و احیای مزارع نخلستانها باید فوراً آغاز شود تا نخلهای قدیمی که در معرض نابودیاند، با نخلهای جوان و مقاوم جایگزین شوند. دکتر خدابخشی توضیح میدهد که حتی اگر خاک منطقه به دلیل شوری و بافت سنگین، شرایط سختی داشته باشد، با تأمین آب مناسب، برنامه آبیاری منظم، آبشویی تدریجی خاک و اصلاح سیستمهای زهکشی میتوان به تدریج نخلستانها را احیا کرد و تولید دوباره محصول را ممکن ساخت.
او هشدار میدهد که اگر اقدامات فوق اجرا نشود، امکان احیای نخلستانهای فعلی از دست خواهد رفت. در عین حال، برنامهریزی برای اجرای این اقدامات نیازمند دقت بالا و هماهنگی با اولویتهای ملی، از جمله تولید برق از سدها و مدیریت منابع آبی موجود است.
دکتر خدابخشی بر این نکته تأکید میکند که بدون یک طرح اضطراری و هماهنگ، نخلستانها و تولیدات کشاورزی منطقه بهطور کامل نابود خواهند شد و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن، جبرانناپذیر خواهد بود.
نگاهی که باید به تولید برق تغییر کند
خدابخشی تاکید می کند: یکی از مسائل کلیدی در مدیریت منابع آبی کشور، اولویتبندی استفاده از آب مخازن سدها است. او توضیح میدهد که در شرایط فعلی، برنامهریزی منابع آب بهگونهای است که اولویت اصلی، تولید برق از سدهاست؛ حتی به قیمت آنکه آب مورد نیاز برای کشاورزی، نخلستانها یا تالابها، به پایینترین نقاط رودخانهها و زمینهای کشاورزی نرسد و عملاً به هدر برود.
به گفته دکتر خدابخشی، این نگرش باعث شده است که آبیاری نخلستانها و زمینهای کشاورزی با تأخیر یا به حداقل برسد و حتی گاهی حجم قابل توجهی از آب به صورت سیلابی از مخازن خارج شود، بدون اینکه مورد استفاده اقتصادی، اجتماعی یا محیط زیستی قرار گیرد. او تأکید میکند که مشکل این نیست که تولید برق اهمیت ندارد، بلکه چالش اصلی، رویکرد فعلی در حکمرانی و برنامهریزی آب است.
به نظر او، تغییر نگرش و اولویتبندی در مدیریت منابع آب ضروری است. باید ابتدا کیفیت و کمیت آب در پایینترین نقاط رودخانهها و تالابها، مانند رودخانه جراحی در شادگان و رودخانه کرخه در هورالعظیم تأمین شود. تنها پس از برطرف شدن نیازهای پایه کشاورزی، محیط زیست و معیشت محلی، میتوان بخشی از آب را برای تولید برق استفاده کرد. به بیان دیگر، اولویت باید با تأمین آب برای کشاورزی و پایداری اکوسیستمها باشد، و تولید برق تنها در مرحله بعد و به صورت مکمل لحاظ شود.
دکتر خدابخشی به تجربه دولتهای قبل اشاره میکند که در وزارت نیرو، ایدهای مطرح شده بود مبنی بر اینکه باید تدریجاً فشار تولید برق از روی سدها کاهش یابد. او توضیح میدهد که رسوبات پشت مخازن سدها به مرور زمان به آستانهای میرسند که توان تولید برق نیروگاهها کاهش مییابد و در نتیجه، اگر وابستگی کشور به برق آبی همچنان بالا باشد، چند سال آینده با مشکلات جدی در تولید انرژی مواجه خواهیم شد.
بنابراین، از دیدگاه او، برنامهریزی میانمدت کشور باید شامل رهایی تدریجی از وابستگی به برق آبی در زمان پیک مصرف، کاهش فشار تولید برق از سدها و اولویتبندی تأمین آب برای کشاورزی و محیط زیست باشد. این تغییر نگرش نه تنها از نابودی منابع کشاورزی جلوگیری میکند، بلکه از ایجاد بحرانهای انرژی در آینده نیز پیشگیری خواهد کرد.
دکتر خدابخشی در پایان تأکید میکند که بدون تغییر رویکرد در مدیریت منابع آب و برنامهریزی هماهنگ بین تولید برق، کشاورزی و حفاظت محیط زیست، نه تنها نخلستانها و کشاورزی منطقه بلکه پایداری انرژی و امنیت ملی کشور نیز به خطر خواهد افتاد.
ارسال نظر