رکنا: مشاجره خیابانی زن و مردی جوان در سپیده دم روز گذشته راز یک جنایت هولناک را فاش کرد.
حوادث رکنا: نوزادی که پس از اصابت ۱۴ ضربه چاقو ، زنده به گور شده بود ، به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات یافت.
رکنا: از صبح تا شب در یک کارگاه صحافی مشغول کار بود و آخر شب خسته به رختخواب می رفت که حسادت زنانه من او را به خواب ابدی برد.
رکنا: برای آزمایشهای استخدامی به آزمایشگاه رفته بودم. سهیلا هم برای آزمایش خون آمده بود و میگفت دریافت یک پروانهکسب مغازه چه المشنگهای دارد.
رکنا: زن هفدهسالهای که دو هفته از زایمانش میگذشت، بهعلت مشکلات زندگی از خانه متواری شد و درحالیکه با مرگ دستوپنجه نرم میکرد، توسط ماموران پلیس مشهد نجات پیدا کرد.
حوادث رکنا: پاییز سال 91 بود. داخل اتاق مشغول رسیدگی به پروندهای بودم که تلفن دفترم زنگ زد. مرد جوانی که پشت خط بود، خودش را مامور یکی از کلانتریهای تبریز معرفی کرد.
رکنا: زن جوانی که بازیچه قصه تلخ یک اختلاف حساب مالی شده بود و قصد داشت به زندگی خود پایان بدهد، از مرگ نجات پیدا کرد و فرصتی دوباره برای زندگی یافت.
رکنا: امروز نزدیک بود که از خجالت تو مدرسه سکته کنم. وقتی مدیرتون کارنامه رو به دستم داد، با تشر بهش گفتم حتما اشتباه شده، چون محاله نسترن سه تا تجدید آورده باشه، امّا مدیرتون پوزخندی زد و گفت:…
رکنا: در یکی از روزهای آغازین گرم تابستانی، برای مصاحبه با مجید که دیگر گرد پیری روی موهایش نشسته بود و به بهانه خیانت در یک اقدام جنونآمیز، ناباورانه با شلیک چند گلوله همسر و برادر زاده خود را به…
رکنا: میثم پسر دانشجویی است که در اثر رفاقت با یکی از همکلاسی هایش دچار مشکل شده است.
رکنا: نای صحبت ندارم وخسته و کلافه ام. فقط می توانم بگویم خودم کردم که لعنت بر خودم باد. کلثوم دختر جوانی است که درروستای سر سبز و آباد یکی از شهرهای شمال با پدر و مادرش زندگی می کند.
رکنا: ریشه اصلی بدبختی های من به روابط پنهانی قبل از ازدواجم باز می گردد اگرچه آن زمان دختر نوجوانی بودم و از عاقبت این گونه روابط اطلاعی نداشتم اما کسی را هم نداشتم تا مرا در بیراهه های زندگی…