از هر ۱۰۰ دانش آموز ۲۱نفر معتادند / سن اعتیاد کاهش یافته و به ۱۰ سال رسیده است

به گزارش رکنا به نقل از روزنامه خراسان، در بین دانش آموزان هنرستانی ۲.۱درصد جمعیت‌شان مبتلا به مواد مخدر بودند و ۰.۱۵درصد شیشه، ۰.۳۶ درصد حشیش، ۰.۹۶درصد ماری‌جوانا و ۵.۴درصد مصرف الکل داشتند. در بین دانش‌آموزان دبیرستان ۰.۱۹درصد مصرف شیشه، ۰.۲۴ درصد حشیش، ۰.۵۷ درصد ماری‌جوانا و ۳.۵۳درصد مصرف الکل داشتند.

معاون بهزیستی کشور می گوید:«مدل اعتیاد در دهه اخیر تغییر کرده و سن اعتیاد کاهش یافته و به ۱۰ سال رسیده است»

کارشناسان قرار گرفتن در معرض والدین معتاد و یا عدم تمرکز حواس والدین به فرزندان به دلیل مشکلات معیشتی را عامل این وضعیت می دانند.

این روزنامه در ادامه نوشت، با توجه به افزایش زمینه‌های شیوع آسیب‌های اجتماعی طی سال‌های اخیر، می‌توان نتیجه گرفت که این آمار در شش سال گذشته احتمالا با افزایش همراه شده است. طبق گفته معاون پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر، این بررسی هر پنج‌سال یک‌بار انجام می‌شود که شیوع‌شناسی جدید اکنون در حال اجراست. مصرف الکل در صدر! اما مرور آماری که محمد جمالو، معاون پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر، به آن اشاره کرده است، یک نکته شاید عجیب هم دارد؛ این که بیشترین میزان اعتیاد دانش‌آموزان، به مصرف الکل است.

عجیب از این رو که «الکل» در جامعه ایرانی به دلایل فرهنگی و دینی، همچنان قبح بیشتری دارد. البته بررسی اخبار و آمارهای غیررسمی درباره وضعیت مصرف مشروبات الکلی در کشور طی سال‌های اخیر نشان می‌دهد که چندان هم نباید از آمار 5.4 درصدی اعتیاد الکلی دانش‌آموزان تعجب کرد. برای این که در این باره هم ذهنیتی داشته باشیم، آمار ماه‌های قبل معاون وزیر کشور و رئیس سازمان امور اجتماعی کشور را مرور می‌کنیم که می‌گوید «نرخ شیوع الکل در کشور بین ۹ تا ۱۰ درصد افراد بالای ۱۵ تا ۶۴ سال است به طوری که سالانه بیش از پنج میلیون نفر در کشور الکل مصرف می‌کنند.» در هفته‌های اخیر و در پی مسمومیت‌ها و فوتی‌های ناشی از مصرف الکل، این آمار در رسانه‌ها منتشر شد: «طبق گزارش‌هایی که مسئولان قضایی و اورژانس‌های7 استان کشور ارائه کرده‌اند، از اول خرداد تا 12 تیر1402، بیش از 309 نفر از شهروندان بر اثر نوشیدن مشروبات الکلی حاوی متانول مسموم شده و بیش از 31 نفر از مسموم‌شده‌ها فوت کرده‌اند.» شیشه و ماری جوانا و... اما از رتبه تاسف برانگیز اول که گذر کنیم، به دیگر مصارف خانه‌خراب‌کن در میان دانش آموزان هم در آمار معاون پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر اشاره شده است: در بین دانش آموزان هنرستانی 2.1 درصد جمعیت‌شان مبتلا به مواد مخدر بودند و 0.15 درصد شیشه، 0.36 درصد حشیش، 0.96 درصد ماری‌جوانا و 5.4 درصد مصرف الکل داشتند. وی با اشاره به این‌که شیوع‌شناسی اعتیاد هر پنج‌سال یک‌بار انجام می‌شود و شیوع‌شناسی جدید در حال اجراست، افزود: در بین دانش‌آموزان دبیرستان 0.19 درصد مصرف شیشه، 0.24 درصد حشیش، 0.57 درصد ماری‌جوانا و 3.53 درصد مصرف الکل داشتند. همچنین 5.39 درصد جامعه فعال کشور یعنی 4 میلیون و 402 هزار و 800 نفر در سنین 15 تا 64 سال آلودگی به اعتیاد دارند و این رقم در کل دنیا نیز تقریباً به همین صورت است. کاهش سن اعتیاد به 10 سال این که هر سال سن اعتیاد کاهش می‌یابد، یک هشدار خطرناک است؛ درعین حال آماری که با هم مرور کردیم، شرایط شیوع اعتیاد در بین دانش آموزان دبیرستانی را نشان داد. اما باید امیدوار باشیم در پیمایش و شیوع‌شناسی جدید ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور که اکنون در حال اجراست، این آمار به مقطع ابتدایی نرسیده باشد. اگرچه معاون بهزیستی کشور دو روز قبل درباره پایین آمدن سن اعتیاد و تغییر الگوهای اعتیاد به نکات نگران‌کننده‌ای اشاره کرد: مدل اعتیاد در دهه اخیر تغییر کرده و سن اعتیاد کاهش یافته و به 10 سال رسیده است همچنین اعتیاد زنانه شده و تغییر الگوی مصرف مواد مخدر را شاهد هستیم. حواس خانواده ها امروز شش‌دانگ به فرزندانشان هست؟ دکتر مصطفی اقلیما، جامعه شناس و رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران معتقد است: کودک معتاد و پایین آمدن سن اعتیاد، معلولی از علت‌هاست. اقلیما که به او پدر مددکاری اجتماعی ایران هم گفته می‌شود، در آسیب‌شناسی پایین آمدن سن اعتیاد به خراسان می‌گوید: طبق آمار 2 تا 2.5 میلیون نفر در کشور معتاد داریم که به نظر می‌رسد تعداد زیادی شاید به همین میزان را ندیده‌ایم و آماری از آن‌ها نداریم که احتمالا حدود 5 میلیون نفر می‌شود. حالا با این جمعیت معتادان، حساب کنید آن‌ها دارای چه تعداد فرزند هستند. به نظر می‌رسد چندین میلیون کودک و نوجوان و جوان در این خانواده‌ها در معرض اعتیاد هستند. اقلیما ادامه می‌دهد: یک سوی دیگر ماجرا هم وضعیت نابسامان اقتصادی خانواده‌هاست که اغلب حواس خانواده‌ها را متوجه معیشت و مسائل اقتصادی کرده است؛ والدینی که صبح تا شب ذهن‌شان درگیر معیشت و گرانی‌هاست، آیا می‌توانند شش‌دانگ حواسشان را معطوف فرزندشان کنند؟ من نمی‌توانم عوامل معیشتی، تورم، فقر و بیکاری را بی‌ارتباط با افزایش اعتیاد و به طور کلی افزایش آسیب‌های اجتماعی بدانم. وقتی پدر یا مادر، گرفتار تنش‌های اقتصادی، استرس و اضطراب می‌شود، آن طور که باید نمی‌تواند بر فرزند خود کنترل و نظارت داشته باشد، چرا که خود دچار مشکلات متعدد و چه بسا اعتیاد است. در واقع، هیچ پدر یا مادری نمی‌خواهد فرزندش معتاد یا بزهکار شود، اما شرایط اقتصادی، نقص در آموزش و زمینه‌های موجود در جامعه بخشی از کودکان و نوجوانان و جوانان را به سمت و سوی آسیب‌های اجتماعی سوق می‌دهد. ضمن این که ما آن طور که باید هنوز نتوانسته‌ایم خانواده‌ها را دریابیم، امروز اغلب ازدواج‌ها با وام و قسط شروع می‌شود و اگر بنیان‌های فکری و اجتماعی این خانواده‌ها محکم نباشد، زمینه بروز آسیب در آن‌ها و فرزندانشان بیشتر فراهم می‌شود.