چگونه اهداف حقیقی را کشف کنیم؟

به دلیل اینکه احساسات،‌ آرزوها و خواسته‌ها و یا قصدهایمان همیشه برایمان کاملاً روشن و واضح نیست،‌ آگاه شدن از اهدافمان باعث می‌شود که در جهت تکمیل و توسعه استراتژی‌های لازم و ضروری برای به دست آوردن آنچه به واقع خواستار آنیم حرکت کنیم!

به گزارش رکنا ، برای مثال فرض کنید که یکی از دوستانتان از شما بخواهد که برای انجام کاری یک هفته با او همکاری کنید و از طرف دیگر شما به تازگی انجام کاری را پذیرفته‌اید و بدین‌ترتیب نمی‌توانید به دوست خود کمک کنید.

آیا شما با انجام این کار موافقت می‌کنید؟‌در این صورت از احساس گناهی که ناشی از کنار گذاشتن تعهدتان هست نیز رنج می‌برید، چرا که از سوی دیگر باید بر انجام کاری که به عهده گرفته‌اید نیز متمرکز باشید.

آیا به خاطر کاری که در دست اجرا دارید و نسبت به آن احساس مسئولیت و تعهد می‌کنید به دوستتان پاسخ منفی خواهید داد؟‌آیا پاسخ شما در این مورد «احتمالاً» است و مووضع را معوق می‌گذارید و می‌گویید که برای تصمیم‌گیری به فرصت نیاز دارید.

حال به بررسی هر یک از شرایط می‌پردازیم. در صورت اول با دادن پاسخ مثبت جهت همکاری،‌شاید به طریقی می‌خواهید با بروز توانایی‌تان در یاری رساندن به دیگران روی دوستتان تأثیر بگذارید(البته به رغم بهای زیادی که ممکن است شخصاً متحمل شوید) پس پاسخ شما مثبت خواهدبود. در حالت دوم شما تشخیص می‌دهید که انجام کامل و صحیح کاری که مسئولیت آن را برعهده دارید در ایجاد تصویری برجسته و شایسته از شما برای به‌دست آوردن موفقیت‌های بعدی از اهمیت بیشتری برخوردار است،‌پس پاسخ شما منفی است.

در حالت سوم شما به طریقی قصد بیان کردن نگرانی خود را دارید، ولی واقعاً و دروناً نمی‌خواهید به همکارتان پاسخ منفی بدهید. شاید به زمانی برای فکر کردن نیاز دارید تا بتوانید راه حلی را بیابید که بتواند به هر دوی شما کمک کند.

این پاسخ‌ها بر چه چیز دلالت می کند:

در حالت نخست، شاید انگیزه پنهان شما نیازمندی به تصدیق و تأیید از جانب دیگران باشد. در حالت دوم شما احساس کاملاً روشنی از موضوع و اهدافتان را دارید و برای به دست آوردن آنچه برای تأمین نیازهایتان لازم دارید، آماده بودید، در حالت سوم به رفتاری طفره‌آمیز متوسل گشتید.

سرنخ‌هایی برای شناسایی اهداف

به رفتارهای خود اعتقاد و باور داشته باشید

وقتی در مورد انجام کاری احساس اشتیاق می‌کنیم، به دلیل آن است که انجام آن کار خواسته درونی ماست و ما می‌خواهیم آن کار را انجام دهیم. در صورتی که برای شروع کاری دو دل هستیم یا تأخیر می‌کنیم و انجام آن را به تعویق می‌اندازیم و یا از انجام آن اجتناب می‌ورزیم، باید از خود بپرسیم آیا به واقع این همان کاری است که می‌خواهیم انجام دهیم. به پاسخ درونی خود گوش فرا دهید و به رفتارهای خود توجه کنید چرا که آنچه شاهد آنید، بیان‌کننده قصد و خواست درونی‌تان است.

به احساسات خود اعتماد داشته باشید

اگر شما با برعهده گرفتن کاری موافق باشید، ولی در عین‌حال احساس رنجش کنید می‌تواند به این معنا باشد که خواست اصلی و درونی شما با برخی از اهداف پنهان و مخفی شما در تضاد یا کشمکش است. تعادل در شرایط درونی و بیرونی می‌تواند با احساس شادی،‌خرسندی و یا خشنودی توأم باشد. پس احساسات ما می‌توانند ما را به سوی قصدها و انگیزه‌های درونی‌مان راهبری کنند.

با خودتان صادق باشید

در برخی مواقع به دلیل عدم صداقت با خود از انگیزه‌های خود برداشت دیگری می‌کنیم. برای مثال ممکن است خود را توانمند و لایق ترفیع شغلی بدانیم و برای آن تلاش زیادی بکنیم، در حالی که انگیزه اصلی ما به دست آوردن فرصتی برای تأثیرگذاری روی سایر همکاران و دوستانمان باشد. در مثال قبل نیز پذیرفتن کمک به دوستمان می‌توانست به دلیل احساس نیاز به جلب رضایت و به‌دست آوردن نوعی تصدیق بیرونی از جانب دیگران باشد.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

نوشین صبری

Doosteaseman.blogfa.com

منبع:

Emotional intelligent

کدخبر: 650624 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟