لاله اسکندری در افطاری رئیس جمهور چه گفت؟

اسکندری که یادداشت خود را به نام خداوندگار هنر Art شروع کرد، در نوشتار خود آورده است:«من ستاره اسکندری عضو کوچکی از جامعه صبور تئاتر هستم. مسئولیت آن چه را می‌گویم شخصا می‌پذیرم چرا که برای رأی خود جنگیده‌ام و پای آن ایستاده‌ام. دور از احساسات دنیای مجاز،بی‌وابستگی به هیچ امکان دولتی در عین استقلال Esteghlal کامل با تعقل به تاریخ و سرنوشت تئاتر می‌اندیشم و این دیدار را فرصتی می‌دانم برای از تئاتر گفتن.

آقای رئیس‌جمهور! شما تئاتر نمی‌بینید. چرا؟ در چند سال گذشته تئاتر بیشتر زمزمه شده، شما و ما به هم اعتماد کردیم و با حمایت دولت شما چراغ تماشاخانه‌های خصوصی پرفروغ‌تر شده است و در شهر ایران تئاتر از نو به دنیا آمد. ما همه به هم پیوستیم تا یادمان باشد که عزم کرده‌ایم به عقب رانده نشویم. در کنارتان بودیم تا باب گفت‌وگو باز بماند بین شما و ما و اینک در اندک‌زمان نه گفت‌وگو که تنها گزارشی شاید شما را با واقعیت ما آشناتر کند.

سال‌هاست که بر این در می‌کوبیم اما به در کوفتن پاسخی نمی‌آید و عقب می‌رویم؛ نمونه‌اش کسر اعتبار حوزه تئاتر در سال جاری و عدم حمایت از هنرمندان تئاتر، عدم تخصیص امکانات و تسهیلات و همچنین بیمه مناسب برای بیماران این حوزه. ما به عقب می‌رویم. طلب هنرمندان این حرفه که ماه پشت ماه عقب می‌افتد. سال به سال جوانانی را در این تخصص در دانشگاه‌ها می‌پذیریم بی‌آنکه برایشان برنامه داشته باشیم. ما به عقب می‌رویم. سالن ساخته نمی‌شود، خانه فرهنگ گم شده، اقتصاد بر اندیشه سوار شده، به سطح می‌رویم.

قانع شده‌ایم به سوت و کف. کشتی فرهنگ ناخدایش را پیدا نمی‌کند. ما گاه شنیده نمی‌شویم، دیده نمی‌شویم. به هم می‌پیوندیم، یک به یک، ده‌ها نفر، صدها نفر از جای جای زمین و باز هم شنیده نمی‌شویم. با ما از پاسخگویی نظام اداری گفتید و برخی مدیران منتسب‌تان چرای‌مان را پاسخ نگفتند. با ما از توسعه گفتید و گاه مواجه شدیم با مدیریتی که حد را از حد محدودتر می‌کند و تحدید را اصل ماجرا. تئاتر شاخصه فرهنگی یک کشور است. نخواهید که حضور امنیتی و سلیقه‌ای فرهنگمان را از ادب و اندیشه به بازار Store سوق دهد. نگذارید اندیشه را بی‌جان کنند.

آقای رئیس‌جمهور! من از حصر بر اندیشه می‌ترسم. من از تجسم بیگانگی این همه دست می‌ترسم. از تیشه‌ای که به ریشه زده می‌شود، می‌ترسم. من از صورت‌های پشت نقاب می‌ترسم. من از قهرمانان کوچک می‌ترسم. من از جایگزینی آمار به جای آمال می‌ترسم. شما باب گفت‌وگو باز کردید که ما می‌توانیم بی‌آنکه بهراسیم انتقاد کنیم. اما درهایی به روی ما بسته است. کلیدش به دست شماست. چاره کنید. چاره‌مان کنید قبل از آنکه اتفاق بیفتد. ما خسته شاید، اما ناامید نمی‌شویم. ما در کنار شما خواهیم ماند اما مردمیم. ما را بشنوید. ما را از سالن‌های تئاتر، از مدرسه کودکانمان، از نانی که گران می‌شود، از زندانیان اندیشه، ما را از معلمان و کارگران بشنوید. تندباد حادثه Incident این خانه را بر سر همه‌مان خراب خواهد کرد. شما چرا تئاتر نمی‌بینید؟»

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

همخوابی وقیحانه مدیر بازرگانی با کارمند دختر / آرمین باردار کرد!

تجاوز به زنان و دختران جوان در اتاق خواب /  متجاوز جوان از بالکن ها وارد اتاق قربانیان می شد + عکس

پنجشنبه سیاه برای خانواده یک عروس روستایی / داماد همه را زنده زنده سوزاند + عکس

تجاوز بوکسور قهرمان به 2 دختر جوان + عکس

اعدام مرد افغان به خاطر قتل عروس ایرانی+عکس

پرستار اتاق عمل به عنوان جراح زیبایی زنان را در مطب جراحی می کرد! +عکس

وقتی دختر جوان را در هتل دیدم کنترلم را از دست دادم! +عکس

9 سال اصرار به داشتن ارتباط عاشقانه به دختری که به قتل رسیده بود!

در اردوی استخر دبیرستان پسرانه معین تهران چه گذشت؟ + عکس متهم

گازهای وحشیانه مرد جوان در حمام نوعروس را به کام مرگ کشاند + عکس

سمیرا بی هوش بود که 4 پسر از او فیلم ناجور گرفتند / پارسا من را به جشن مختلط برد

تفاوت بین پرونده سعید طوسی و ناظم منحرف دبیرستان پسرانه تهران + عکس

تمسخر قویترین مرد جهان بخاطر جثه کوچک نامزدش! + عکس

 

کدخبر: 385319 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟