هیچ گاه درهای خوشبختی به روی من گشوده نشد و همیشه از آسایش و لذت زندگی محروم بودم. 17 بهار از عمرم در حالی چون باد خزان گذشت که نتوانستم حتی برای یک لحظه طعم طراوت و شیرینی زندگی را بچشم تا این که شیوه های سرقت را از یک دزد ناشناس آموختم و پس از آن که معتاد شدم... 

نوجوان 17 ساله ای به نام حسین که به اتهام ولگردی در خیابان دستگیر شده بود در حالی که به زندگی تاریک و پر از فراز و فرود خود می اندیشید، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری  گفت: 6 ساله بودم که متوجه اعتیاد پدر و مادرم شدم مادرم فردی عصبانی و پرخاشگر بود اما خشم او زمانی شدت می گرفت که دیرتر به مواد مخدر Drugs دسترسی پیدا می کرد در این لحظات عصبانیت او قابل توصیف نبود و من سعی می کردم از کنار او فرار Escape کنم تا مرا کتک نزند مادرم مدام در حال نزاع با پدر و یا همسایه ها بود به همین خاطر هم هیچ کس به خانه ما رفت و آمد نداشت. زندگی ما به همین ترتیب سپری می شد تا این که پدرم به جرم Crime حمل مواد مخدر دستگیر و زندانی Prisoner شد. آن زمان مادرم سومین برادرم را باردار بود و اوضاع اقتصادی ما هر روز بدتر می شد این در حالی بود که به خاطر گرانی مواد مخدر سنتی مصرف شیشه را آغاز کرده بود تا برای هر بار مصرف هزینه کمتری بپردازد او هزینه های مواد مخدر را با کارگری در منزل مردم تامین می کرد اما استفاده او از مواد مخدر صنعتی موجب شد برادرم با نقص عضو به دنیا بیاید و به همین خاطر نیز در 15 روزگی فوت کرد آن زمان من 9 سال بیشتر نداشتم و بیشتر اوقات را در کوچه و خیابان و با کودکان هم سن و سال خودم مشغول بازی بودم به طوری که حتی برای ناهار هم به منزل نمی رفتم چون می دانستم مادرم در خانه نیست و یا حوصله غذا درست کردن ندارد واغلب توسط همسایگان تغذیه می شدم تا این که روزی هنگام بازی در خیابان مردی را در حال سرقت Stealing سیم و کابل دیدم او از من خواست تا کمکش کنم و بدین ترتیب در کنار آن دزد The Thief ناشناس شیوه های سرقت و فروش اموال مسروقه را آموختم. مدتی بعد به خاطر سرقت کابل های مسی از مقابل ساختمان در حال احداث دستگیر و روانه کانون اصلاح و تربیت شدم از آن جا نیز مرا به بهزیستی منتقل کردند ولی مدتی بعد پدربزرگم که او نیز معتاد Addicted بود به سراغم آمد و مرا از بهزیستی تحویل گرفت او مرا به شدت تنبیه کرد به طوری که با ضربه آجر پایم را شکست. حدود یک سال بعد وقتی از قسمت بار خودروی وانت سقوط Fall کردم و سرم آسیب دید به پیشنهاد دایی ام مصرف شیشه را آغاز کردم. 16 ساله بودم که پدربزرگم مرا با خود به پاتوق معتادان می برد و من با کارگری برای آن ها مخارج اعتیاد خود و مادرم را تامین می کردم تا این که ساعت 3 بامداد روز گذشته وقتی برای خرید سیگار و مواد غذایی از پاتوق معتادان بیرون آمدم توسط ماموران گشت انتظامی کوی پلیس دستگیر شدم و ...

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

تجاوز به پسر 16 ساله به بهانه جابه جایی فرش توسط 2 پسر همسایه + عکس

بازجویی از مرضیه 40 ساله به خاطر مرگ مشکوک جوان 28 ساله عریان

اشکان ابراهیمی با اسلحه های پیشرفته در انگلیس دستگیر شد  + عکس

نامه 40 وکیل به رهبری برای توقف اعدام رامین حسین پناهی + عکس

حقایقی که درباره مهناز افشار نمی دانید!

مرگ ناگهانی و باورنکردنی بازیگر 20 ساله مشهور + عکس

ورود دادستان تهران به برنامه جنجالی ماه عسل !

شکایت پدر یکی از کودکان از سعید طوسی در ترکیه/ این کودک همراه سعید طوسی به ترکیه رفته بود

لحظه زنده شدن نوزاد مُرده داخل قبر! + فیلم

زنده شدن معجزه آسای خواهر و برادر مُرده در کلات مشهد

شوهر دوستم به من تجاوز کرد وقتی شکایت کردم، شوهرم مرا طلاق داد!

وقتی فهمیدم زن غریبه صیغه شوهرم است، دنیا روی سرم خراب شد!

شوهرم با دختر دایی اش همخوابی می کرد / راز 4 ساله حلقه نامزدی در دست عروس بی نوا

 

کدخبر: 362244 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟