شهادت یلدایی سرباز پلیس / مادر دیشب چشم انتظار بود! + عکس

به گزارش رکنا، فاطمه خانم منصوری، از ظهر  آرام و قرار نداشت، سفره کوچک یلدایی چیده و چشم به در دوخته، اشک امانش نمی‌داد، می‌گفت شب یلداست و  مهمان داریم.مادر است و مهر مادرانه عاشقانه در وجودش موج می‌زند. 

فاطمه خانم و همسرش آقا غلامرضا مزینی اهل شهرستان فریمان در استان خراسان رضوی هستند. پدر 56 ساله خانواده راننده تاکسی و مردی خوشنام و نام آشنادر شهرشان است.

حاصل زندگی او که با لقمه حلال چرخ زندگی پر برکت  خودرا  می‌چرخاند دو فرزند به نام‌های آقا جواد و امیرحسین بود.آقا جواد 29 سال دارد و کارشناس ناظر  کارخانه قند فریمان است.پسر کوچک خانواده، امیرحسین متولد  هفدهم اسفند 1382بود.

از کودکی علاقه قلبی به شغل پلیسی داشت،  درسش که تمام شد با اشتیاق به استخدام فراجا درآمد. لباس زیبای پلیس یگان ویژه،برازنده قامتش بود. بعد از گذران دوره‌های تخصصی آموزشی در تیپ یکم امیرالمومنین (ع) تهران مشغول کار شد. 

2 هفته‌ای از شروع کارش گذشت. فاطمه خانم هر روز منتظر تلفن عزیز دردانه خود می‌ماند و پشت گوشی، قربان صدقه پسرش می‌رفت و می‌گفت انشاالله دامادی ات عزیز جانم. 

مدتی پیش امیرحسین به مادر تلفن‌کرد و  قرار شان این بود شب یلدا مرخصی بگیرد و فریمان بیاید و تا صبح در جمع خانواده دورهمی داشته باشند و بعد از آن با هم برای زیارت حرم امام رضا (ع)  مشهد بروند.

اما نزدیک ظهر همان روز ، حمله دشمن صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه ، شهادت جمعی از دلاورمردان فراجا را رقم زد و کبوتران امنیت به  آسمان پر کشیدند.

آقای ادهمی، یکی از دوستان و هم دوره‌ای‌های امیرحسین خبر شهادت هم‌رزم خود را به آقا جواد داد . آقا غلامرضا چشم های معصومش دریای اشک شد. فاطمه خانم با قوت قلب،  استوار ایستاد و گفت: خوشا به حال من که توفیق یافته ام  مادر شهید باشم و از امروز تکلیف ما سنگین‌تر است.

امشب برای آقا غلامرضا و فاطمه خانم، پدر و مادر و آقا جواد ،برادرشهید امیرحسین مزینی، یلدای یک نگاه پر از حس انتظار و شوق مرور خاطرات قشنگ گذشته است. 

امیرحسین به شهدای گمنام ارادت خاصی داشت و همیشه می‌گفت به عزت شهدای گمنام دعا کنید عاقبت بخیر شویم و به برکت همین دعا کبوتر آسمان شد.‌

روح شهید امیرحسین مزینی شاد و راهش پر رهروباد

غلامرضا تدینی راد 

اخبار تاپ حوادث

وبگردی