ظریف بازجویی شد / معاون شمخانی جاسوس از آب درآمد
رکنا سیاسی: مجید تفرشی، تحلیلگر سیاسی پرده از جزئیات بازجوییهای جواد ظریف، نقش علیرضا اکبری بهعنوان یکی از مهمترین نفوذیها، و شیوههای پیچیده سرویسهای اطلاعاتی غرب در جذب چهرههای ظاهراً مورد اعتماد برداشت.

انصاف نیوز نوشت: مجید تفرشی، تحلیلگر سیاسی و تاریخپژوه، در گفتوگویی تفصیلی به تحلیل و ریشهیابی مسالهی نفوذ در ایران پرداخت. او در بخشی از این گفتوگو به جزییات ماجرای بازجویی از ظریف با اصرار علیرضا اکبری اشاره کرده است.
آقای تفرشی در ابتدای این گفتوگو با انتقاد از عنوانی که در اطلاعرسانی این مصاحبه انتخاب شده بود، گفت: علاقهای به ورود به جنجالهای سیاسی ندارم، البته حق میدهم که هر رسانهای برای جلب مخاطب از تیترهای جنجالی استفاده کند. اما به هر حال این تیتر مورد تایید و سلیقهی من نیست.
او دربارهی موضوعی که چندی قبل دربارهی بازجویی شدن ظریف مطرح کرده بود، گفت: دکتر شیرین سعیدی، استاد دانشگاه آرکانزاس آمریکا که متاسفانه اخیرا مواضع تندی در خدمت پایداریچیها گرفتهاند در توییت کنایهآمیزی پرسیده بود که آیا کسی خبر دارد که ظریف بازجویی شده؟ من در پاسخ یک جمله نوشتم که بله، با اصرار و پافشاری آقای علیرضا اکبری، جاسوس اعدامشدهی بریتانیا. این موضوع بهانهای برای جنجالهای توییتری شد که از مواضع و لحن هیچکدام از دو طرف آن جنجال دفاع نمیکنم. اما فقط مدافع همان جملهای هستم که نوشته بودم.
ظریف ۲ بار بازجویی شده
این تاریخپژوه دربارهی جزییات ماجرای بازجویی از جواد ظریف گفت: آقای ظریف در طول ۳۵ سال فعالیت رسمی دیپلماتیک خود دو بار مورد بازجویی قرار گرفته (البته میتوانید نام آن را گفتوگوی محترمانه بگذارید). یکی از این دو مورد با اصرار آقای اکبری بوده است.
تفرشی دربارهی این فرد گفت: علیرضا اکبری چه در زمانی که در وزارت دفاع حضور داشت و چه در شورایعالی امنیت ملی اصرار داشت که ظریف مشکوک، جاسوس و مدافع منافع غرب است. و همین باعث شد که آقای ظریف مورد بازجویی، گفتوگوی محترمانه و یا هر چه که میخواهید نامش را بگذارید قرار بگیرد. من این را از خود ظریف شنیدم.
او ادامه داد: دربارهی بخشی از جزییات بیشتر این موضوع اطلاع ندارم و دربارهی بخش دیگر آن هم نمیخواهم صحبت کنم. ظریف چندین بار گفته است که به دلیل آزار و اذیت افراد نزدیک به دبیر شورایعالی امنیت ملی در دولت روحانی با گرفتاریهای زیادی مواجه شد.
منظور ظریف از «میدان» دبیر وقت شعام بود
تفرشی با اشاره به فایل صوتی افشا شده از گفتوگوی ظریف در سالهای قبل گفت: فایل صوتی جنجالی گفتوگوی ظریف و لیلاز در استودیوی باغ کتاب که متعلق به شبکهی ۳ است برگزار شده بود و آنطور که از برخی منابع امنیتی به من گفته شد این فایل از طریق تندروهای داخلی به ایران اینترنشنال درز کرده بود.
او در ادامه افزود: ظریف صریحا گفت که در این گفتوگو هنگامی که از دیپلماسی و میدان صحبت میکند منظورش از «میدان» به هیچ وجه مرحوم شهید قاسم سلیمانی نبوده بلکه دبیر وقت شعام بوده است. بیشترین آزار و اذیتی که ظریف در جریان تلاشهای دیپلماتیک خود دید از سوی همین دستهای بود که علیرضا اکبری و برخی دیگر از کسانی که مورد تحقیق قرار گرفتند و مشخص شد که جاسوس بودند در آن قرار میگیرند و با حمایت دبیر وقت شعام انجام میشد.
مجید تفرشی با بیان مثالهایی گفت: وجود جاسوسان در مذاکرات هستهای از هر دو سو موضوعی آشکار است. من با علیرضا اکبری ارتباط شخصی یا چالشی نداشتم و نه خوبی از او دیدم و نه بدی در نتیجه هیچگونه مسئلهی شخصی با او نداشتم اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد که او برای بریتانیا بسیار مهم بوده است.
سند جعلی در پروندهی مهدی هاشمی
او با تاکید بر اینکه دربارهی دیگر پروندههای مربوط به جاسوسی حرفی نداشته و حتی دربارهی برخی از آنها موضع هم گرفته است، گفت: مثلا دربارهی پروندهی مهدی هاشمی سندی جعلی در پرونده قرار داده بودند که بر اساس آن او به جاسوسی متهم شود و جالب اینکه در دادگاه هم از این اتهام تبرئه شده است. بخشی از دلایل تبرئهی او از این اتهام به دلیل استشهاد تخصصی بود که به دادگاه دادم. البته من به دیگر اتهامهای او کاری ندارم و صرفا در مورد این اتهام میگویم.
تفرشی دربارهی پروندهی علیرضا اکبری گفت: آنطور که گفته شده علیرضا اکبری برای مدتی طولانی با بریتانیا همکاری داشت و اطلاعات بسیار ذیقیمتی را به آنها میداد. او در وزارت دفاع، دولت و شورایعالی امنیت ملی دسترسیهایی داشت. دربارهی پروندهی او در داخل کشمکشی طولانی شکل گرفت و افراد و جناحهای مختلف بسیار تلاش کردند که او اعدام نشود.
این تاریخپژوه ادامه داد: از طرف دیگر سرویس امنیتی خارجی بریتانیا هم تلاش بسیاری کرد که اکبری اعدام نشود و حتی مبادله شود. در جایگاه ارزشداوری این تصمیم نیستم اما به هر حال به درست یا غلط نهادهای امنیتی ایران حاضر به این معامله نشدند.
این تحلیلگر سیاسی دربارهی واکنش انگلیس گفت: سرویس بریتانیا از این موضوع بسیار برآشفته شد. شهرت بریتانیا در مسالهی جاسوسی خارجی به این است که همواره مدافع حقوق همکاران خارجی خود است. نه تنها خودشان بلکه خانواده و بازماندگانش هم تحت حمایت قرار میدهد.
او گفت: در این منطقه پیش از علیرضا اکبری تنها یک بار اتفاق افتاده که فردی متهم و یا محکوم به جاسوسی برای انگلیس اعدام شده است. فردی به نام فرزاد بازفت که در سال ۱۹۹۰ در عراق دستگیر و اعدام شد.
اعدام نشدن علیرضا اکبری به لحاظ حیثیتی برای بریتانیا خیلی مهم بود
مجید تفرشی گفت: اعدام نشدن علیرضا اکبری به عنوان فردی که تابعیت بریتانیا داشت برای این کشور به لحاظ حیثیتی خیلی مهم بود. در همان زمان یکی از رسانههای معتبر بریتانیایی با من تماس گرفت تا در این باره گفتوگویی داشته باشم. آن رسانه گفت دولت انگلیس این موضوع را محکوم کرده و او جاسوس نبوده است.
او ادامه داد: در پاسخ گفتم اینکه دولت انگلیس این اقدام ایران را محکوم کرده و بربریت نامیده درست است اما من جایی ندیدهام که نظام حاکم بر بریتانیا جایی اعلام کرده باشد علیرضا اکبری با سرویس امنیتی این کشور همکاری نداشته است. از آنها خواستم سند این ادعایشان که انگلیس گفته جاسوس نبوده را بیاورند تا مصاحبه کنم که هنوز این سند را نیاوردند. زیرا آنها هرگز چنین چیزی را نگفتند.
این تاریخپژوه گفت: بنابراین همکاری علیرضا اکبری با سرویس امنیتی بریتانیا قطعی است و لو رفتن و اعدام او موجب خشم بریتانیا شد. و برای انتقام افراد زیادی از جمله من در این کشور مورد بازجویی و فشارهای شدید امنیتی که بعضا بی سابقه بوده قرار گرفتند. به هیچ وجه از عملکرد دستگاههای امنیتی ایران در موضوع پروندههای جاسوسی دفاع نمیکنم اما مورد آقای اکبری با سایر مواردی که به آن اشاره میشود متفاوت بوده است.
سرویس غربی با کراواتزده و بیحجاب وارد نمیشود
او در پاسخ به این سوال که آیا ما با جریان نفوذی ظاهرالصلاح مواجه هستیم، گفت: حتما چنین جریانی وجود دارد. من به دنبال این نیستم که تن آقای اکبری را در قبر بلرزانم و مانند او که اتهامات سخیفی به ظریف زد رفتار کنم. مسئلهی من بسیار کلانتر و گستردهتر از این مورد است. این موضوع مختص ایران هم نیست و در کشورهای دیگر هم وجود دارد.
این تحلیلگر سیاسی گفت: با بررسی سازوکار عملکرد سرویسهای امنیتی غربی میتوان به این نتیجه رسید که آنها با مردی کراواتزده یا زنی بی حجاب یا فردی که آشکارا ضد نظام است وارد عمل نمیشوند. آنها با افرادی وارد میشوند که مورد اعتماد حکومت باشند؛ افراد ظاهرالصلاحی که با ریش بلند و یقهی بسته هستند و شعارهای تندی میدهند.
او در ادامه افزود: تجربه نشان داده کسانی که شعارهای تند و شاذ میدهند و خواهان رفتارهای خشن و بی محابا هستند خسارتهایی را ایجاد میکنند که به نظر میآید منشا آن فراتر از نابخردی باشد. برای مثال فردی که جمهوری اسلامی ایران را در شرایطی بحرانی دعوت به جنگ با آمریکا و اروپا و اسرائیل میکند که خودزنی و خودسوزی است میکند طبیعتا دغدغهمندی که برای منافع ملی ایران دارد کمتر از کسی است که تاکید دارد باید در این شرایط هوشمندانه عمل کرد.
بعضی شعارهای «بچههای خالص حزباللهی» شعارهای اسرائیل است
تفرشی با بیان اینکه تا جایی که سندی علیه چنین افرادی نیست آنها را به نابخردی متهم میکنم، گفت: در این باره دو مثال میزنم در حین گفتوگوهای هستهای چه در زمان برجام و چه در دوران اخیر دو شعار از سوی «بچههای خالص حزباللهی» مطرح میشد ولی با بررسی دقیقتر آن مشخص شد که اینها شعارهای اسرائیل است.
او این دو مثال را اینطور توضیح داد: تحت فشار قرار دادن یهودیان ایران کاری است که نتانیاهو و اندیشکدههای اسرائیل به دنبال آن بودند که ایران را در چاه یهودستیزی بیندازند و تعرض به ایران را توجیه کنند. در رسانههای تندرو داخلی همین خط دنبال و تشویق میشد با اصطلاحات مثل «آل یهود کثیف» و «اذناب آل یهود در ایران» و این ادعا که همهی یهودیان در ایران صهیونیست و جاسوس هستند. این دقیقا خط اسرائیل است. من نمیگویم همهی آنهایی که در شبکههای اجتماعی چنین حرفهایی میزنند جاسوس هستند ولی نهایت این حرفها برنامهریزیهای اسرائیل است.
این تحلیلگر سیاسی مورد دوم را اینطور توضیح داد: در زمان حملهی حرامیان در جنگ ۱۲ روزه آمریکا، اسرائیل و اروپا ایران را متهم کردند که در حال بازی دادن آنهاست به این معنا که علاقهای به مذاکره و توافق ندارد و به دنبال خرید وقت است. همین خط را در همین رسانههایی میبینید که به صراحت اعلام میکردند ما که قرار نیست با غرب بسازیم و علاقهای به توافق با آنها نداریم. فعلا با آنها بازی میکنیم تا کارمان پیش برود و بعدا هر کاری خواستیم میکنیم. این دقیقا همان چیزی بود که طرف مقابل ایران را به آن متهم میکردند.
او اینطور نتیجهگیری کرد که اگر یکی دو بار اتفاق میافتاد میشد گفت تصادفی است اما وقتی ده بار چنین چیزی رخ میدهد دیگر نمیشود گفت تصادفی بوده است. به نظر من این کارها کاملا هدفمند و هوشمند انجام میشود. میتوانم سرنخهای آن را هم بگویم که این شعارها از کدام اندیشکده و لابی و… بیرون آمده است.
تندروها آب به آسیاب ایرانستیزان میریزند
تفرشی با بیان اینکه تندروهای داخلی دانسته یا ندانسته آب به آسیاب ایرانستیزان میریزند، گفت: به بهانهی زدن کسانی که به دنبال خردگرایی هستند در حال بازیهایی هستند که بهرهی آن را آمریکا و اسرائیل میبرد. تاکید میکنم که من هرگز نگفتم که افرادی که در داخل ایران تندرو خوانده میشوند جاسوس و یا مزدور هستند اما میگویم این خطی که میروند خط اسرائیل است.
این تاریخپژوه گفت: موضوع ساخت بمب هستهای، یهودستیزی، خرید وقت در مذاکرات و… مواردی بوده که با آن حملهی اسرائیل به ایران را توجیه میکردند. نمیتوانیم بگوییم اتفاقی بوده و از دستش در رفته و این کار که به نفع اسرائیل بوده را انجام داده است.
تفرشی در پاسخ به این سوال که چه افراد یا جریانهایی میان اسرائیل و افرادی که خواسته یا ناخواسته آن خط را دنبال میکنند نقش حلقهی واسط را دارند، گفت: از آنجایی که علاقه دارم باز هم به ایران بیایم اسمی از جریان و افراد نمیآورم زیرا برایم با عواقب امنیتی و قضایی همراه خواهد شد اما به نظر من در میان تندروهای اصولگرا و تندروهای اصلاحطلب کسانی هستند که اولویت آنها منافع راهبردی ملی ایران نیست.
او در ادامه افزود: کسانی که معتقدند به هر قیمتی باید صلح کرد و تسلیم شد در حال پیگیری خط اسرائیل هستند همانطور که کسانی که معتقدند هرگز نباید به دیپلماسی مجال داد و مصالحه کرد هم در همین خط فعالیت میکنند.
تفرشی با اشاره به موضوع بازگشت قطعنامهها گفت: نفوذیها در شرایط امروز ایران دو ایدهی مشخص را دنبال میکنند. ایدهی نخست اینکه به دلیل اینکه قدرت آمریکا و اسرائیل زیاد است و به ما حمله کردند پس هر چه گفتند باید بگوییم چشم. ایدهی دوم هم با اشاره به تجاوز اخیر به ایران میگویند هرگز توافق نکنیم و درهای دیپلماسی را ببندیم و خودسوزی و خودزنی کنیم. هر دوی اینها نفوذی هستند.
او ادامه داد: مسیری که ایران در ابتدای جنگ در حال حرکت در آن بود مطلوب بود (نه آرمانی بلکه بهترین گزینهی موجود بود). البته جنگ خسارتهای غیرقابل جبرانی به ایران زد. همانطور که شهادت مرحوم سردار سلیمانی فقط کشتن یک فرمانده ارشد نظامی ایران نبود.
تفرشی گفت: آقای سلیمانی نماد خرد و نیروی مسلح بود. اقدامات اخیر هم از همین جنس بود. اما برای نمونه در اندیشکدههای آمریکایی، اروپایی، عربی و اسرائیلی که شرکت داشتم که باید میدیدید که چگونه آمریکاییها، اروپاییها، عربها و اسرائیلی از حملات ۳ روز آخر ایران وحشت کردند. واقعا غرورآفرین بود و اگر این توانایی نبود ایران به قبل از جنگ برنمیگشت و این ۳ روز سرنوشتساز بود.
او در ادامه افزود: با این وجود نباید با سوءمحاسبه تصور کنید که میتوان مردم را تا همیشه در دفاع از نظام به خیابانها کشاند و با اروپا، آمریکا و اسرائیل جنگید. این تصور خیلی خطرناک است. هرگز نباید قدرت و استراتژی نظامی ایران را دست کم گرفت و همینطور هرگز هم نباید آن را دست بالا گرفت. ما در این حوزه توانی داریم که افتخارآفرین و غرورآفرین است ولی این توان را باید به درستی محاسبه کرد.
این تحلیلگر سیاسی افزود: البته رجزخوانی بحث دیگری است اما باید توان و محدوده عمل خود را بشناسیم. نباید رویکرد تسلیم برخورد کنیم اما اینکه خود را به مهلکهی جنگ با دنیا بیندازیم و یا با روش کنونی در حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، روابط بین الملل و … ادامه بدهیم توهمی بیش نیست. حفظ اقتدار برنامه دفاعی و دیپلماسی هوشمندانه صلحجویانه هر دو مهم است.
برجام ۱۰ سال پروژهی جلیلی و احمدینژاد را عقب انداخت
تفرشی با اشاره به انتقاداتی که به عملکرد ظریف و سیاست خارجی روحانی میشود، گفت: برجام حداقل ۱۰ سال آنچه آقایان جلیلی و احمدینژاد به دنبالش بودند را عقب انداخت. ۱۰ سال زمان کمی برای نفس کشیدن مردم ایران نبود. بسیار خامدستانه هم به برجام نگاه کنیم حداقل ۱۰ سال پروژهی آقایان احمدینژاد و جلیلی را به تاخیر انداخته است.
این تحلیلگر سیاسی در پاسخ به این سوال که چرا ایران نتوانسته استفادهی مطلوبی از شکافهای موجود در طرفهای مقابل خود کند، گفت: یکی از دلایلی که از شکافهای موجود میان کشورهای غربی و حتی در درون هر دولت آنها نتوانستیم استفاده کنیم نداشتن و یا قدر ندانستن گروههای لابی و اندیشکدهها و اتاقهای فکر حامی ایران در دنیاست. ما در عمل هیچ دیپلماسی عمومی، اتاق فکر، اندیشکده و… در آمریکا و اروپا نداریم. آن تعداد معدودی که بود را هم یا خودمان نابود کردیم یا دشمنان ایران.
او ادامه داد: وقتی در ایران برای حسین موسویان، عباس عدالت، دری اصفهانی، فریبا عادلخواه و… پروندهی امنیتی درست میکنیم به این معناست که آنهایی که دنیا نگران ضریب نفوذشان در جهت منافع ملی ایران هستند را قبل از اینکه آنها بزنند خودمان میزنیم. این یعنی نفوذ! این یعنی خطی وجود دارد که اجازه نمیدهد کسی از ایران دفاع کند.
تفرشی در مثالی دیگر گفت: شخصی که سالها در اروپای غربی در جهت منافع ملی ایران فعالیت داشت و کالاهای استراتژیک تحت تحریم را برای کشور خریداری میکرد و احتمالا چند پرونده علیه او در سرویسهای غربی باشد به اتهامات واهی در ایران دستگیر میشود و الان هم با وثیقه آزاد است. خواهر او که برای وثیقه گذاشتن به اوین رفته بود هم در حملهی اسرائیل به زندان اوین در جنگ اخیر کشته میشود.
او در ادامه افزود: برخی از این افراد که با آنها چنین برخوردهایی شده است دشمن ایران شدند و بعضی هم آنقدر نجابت داشتند که دشمن ایران نشدند.
مجید تفرشی در پاسخ به اینکه آیا نگاه حاکم بر تحلیل او دربارهی مسالهی نفوذ و نفوذیها نوعی اتهامزنی به افراد و یا جریانهایی که در مقابل او قرار دارند نیست، گفت: یکی از افتخارات من که برای خیلیها اتهام محسوب میشود این است که با گروههای مختلف با دیدگاههای متفاوت یا تعبیر عوامانه از چپ افراطی تا راست ارتجاعی دوستانی دارم. بنابراین چنین اتهامی به من نمیچسبد.
این تاریخپژوه گفت: بارها و بارها مورد اتهام واقع شدهام که مامور سرویس امنیتی ایران هستم و همچنین بارها و بارها این اتهام زده شده که مامور سرویس انگلیس هستم. در نتیجه به این اتهامات عادت دارم.
او ادامه داد: وقتی با یک فرد تندرو و هتاک که صبح تا شب به امثال ظریف فحش میدهد جلسهای خصوصی دارید و چندی بعد در سرویس امنیتی بریتانیا تمامی جزییات آن گفتوگو را روی میز بگذارند به آن فرد چه میتوان گفت؟!
تفرشی گفت: البته که هرگز نباید اختلاف نظر را به مسائل جاسوسی تسری داد اما تجربهی زیستهی من میگوید که افرادی که حرفهای تند میزنند، آمادهی گفتوگو نیستند و میخواهند ایران را به دردسر و مهلکه بیندازند بخشی از آن به خاطر نابخردی و حماقت است اما از حدی که میگذرد میتواند نگرانکننده باشد.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان است.
منبع: ایسنا
ارسال نظر