در گفت و گو ی رکنا با استاد تمام مدیریت آموزشی مطرح شد
آمار بیکاری والدین انگیزه تحصیل فرزندان را می کشد/ وزارت راه ، بهداشت و آموزش و پرورش به کمک کاهش آمار ترک تحصیل بیایند
طبق اصل سیام قانون اساسی، آموزش تا پایان دوره متوسطه باید رایگان باشد، اما امروز در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان، خوزستان و لرستان، نرخ ثبتنام دانشآموزان کاهش یافته و بسیاری خانوادهها فرزندان خود را به جای مدرسه، به کار میفرستند. دکتر حیدر تورانی، استاد تمام مدیریت آموزشی، معتقد است مشکل آموزش رایگان تنها مالی نیست؛ مجموعهای از عوامل اقتصادی، فرهنگی، جغرافیایی و مدیریتی باعث شده که چرخه کاهش انگیزه تحصیل، ترک مدرسه و افزایش بیسوادی شکل بگیرد و سرمایه انسانی کشور در بلندمدت آسیبپذیر شود.

خبرنگار اجتماعی رکنا در گفتوگو با دکتر حیدر تورانی، استاد تمام مدیریت آموزشی و پژوهشگر ارشد پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، به بررسی وضعیت اجرای اصل سیام قانون اساسی پرداخت و پرسشهایی را مطرح کرد که از مدتها پیش ذهن کارشناسان حوزه آموزش و پرورش را به خود مشغول کرده است.
طبق این اصل، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را تا پایان دوره متوسطه برای همه فراهم کند. پرسش نخست خبرنگار این بود که منظور از «وسایل آموزش و پرورش» در این اصل دقیقاً چیست و پرسش دوم این که آیا این آموزش رایگان در کشور ما امروز واقعاً محقق شده است.
تورانی در پاسخ، با تأکید بر اینکه مسئولیت اجرای این اصل مستقیماً بر عهده وزارت آموزش و پرورش است، گفت: «این پرسش را باید از وزیر و معاونان او پرسید. آنها مسئول مستقیم هستند و باید پاسخگو باشند. من بهعنوان یک عضو هیئت علمی چه میتوانم بگویم جز اینکه همان حرف شما را تکرار کنم؟ مسئله روشن است؛ اگر قانون اساسی میگوید آموزش باید رایگان باشد، پس باید پرسیده شود چرا چنین نشده است. کار ما در حوزه نظری و پژوهشی صرفاً بیان تحلیلها و دیدگاههاست و تکرار این نکات، حتی اگر بارها گفته شده باشد، چندان ثمربخش نخواهد بود. اگر دنبال نتیجه واقعی هستید، باید سراغ مسئولان اجرایی بروید و از آنها مطالبه کنید.»
خبرنگار سپس به وضعیت ثبتنام دانشآموزان در برخی استانها اشاره کرد و گفت: «بر اساس اعلام معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، نرخ ثبتنام دانشآموزان در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان، خوزستان، لرستان و گلستان پایینتر از میانگین کشوری است. این یعنی ما نه تنها در تحقق آموزش رایگان ناکام بودهایم، بلکه روند ثبتنام در مقطع ابتدایی نیز کاهش یافته است؛ وضعیتی که میتواند خطر بازگشت به دوران گسترش بیسوادی را تداعی کند. به نظر شما علت این وضعیت چیست و پیامدهای آن چه خواهد بود؟»
تورانی با تحلیل چندوجهی این مسئله توضیح داد: «مسئله ثبتنام پایین دانشآموزان ناشی از یک عامل منفرد نیست. نخست باید توجه داشت که ناتوانی مالی خانوادهها تنها یکی از عوامل است و همیشه علت اصلی محسوب نمیشود. عوامل فرهنگی، اجتماعی و حتی جغرافیایی نیز نقش دارند. در برخی مناطق خانوادهها احساس نیاز چندانی به تحصیل فرزندان خود نمیکنند و حتی شرایط لازم برای رفتوآمد کودکان به مدرسه فراهم نیست. در روستاهای دورافتاده، فاصله زیاد تا مدرسه و نبود وسایل ایابوذهاب، مانع جدی حضور کودکان در کلاسها است. برخی خانوادهها نیز به دلایل اقتصادی فرزندانشان را به کار در خانه یا بیرون از خانه وادار میکنند.
با این حال، وضعیت اقتصادی خانوادهها نیز بیتأثیر نیست. در مناطقی که فقر شدیدتر است، حتی هزینههای جانبی تحصیل، مانند خرید لوازمالتحریر، پوشاک یا رفتوآمد، به مانعی بزرگ تبدیل میشود. اما باید توجه داشت که مدارس دولتی اصولاً شهریه دریافت نمیکنند و نهادهای خیریه فعالانه برای رفع این موانع وارد عمل شدهاند و تلاش میکنند تا دانشآموزان بتوانند بدون دغدغه در کلاس حاضر شوند. بنابراین مشکل صرفاً «رایگان نبودن آموزش» نیست؛ بلکه مجموعهای از عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و حتی مدیریتی در کنار هم عمل میکنند.»
خبرنگار با اشاره به نرخ بالای بیکاری در همین استانها پرسید: «آیا نبود فرصت شغلی پس از پایان تحصیل، انگیزه خانوادهها و کودکان برای ورود به مدرسه را کاهش نمیدهد؟ وقتی یک دانشآموز میبیند برادر یا خواهر بزرگترش با وجود تحصیل بیکار است، چه انگیزهای برای ادامه تحصیل دارد؟»
تورانی پاسخ داد: «این مسئله کاملاً واقعی است. وقتی چشمانداز روشنی برای اشتغال وجود نداشته باشد، تحصیل نیز کارکرد خود را از دست میدهد. دانشآموزی که میبیند فردی از خانواده یا اطرافیانش با مدرک تحصیلی همچنان بیکار است، طبیعی است که بپرسد تحصیل چه فایدهای دارد. اینجا چرخهای معیوب شکل میگیرد؛ کاهش انگیزه تحصیل، کاهش نرخ ثبتنام و در نهایت افزایش بیسوادی. این وضعیت نه تنها آینده فردی دانشآموزان را تهدید میکند، بلکه سرمایه انسانی کشور را در بلندمدت به شدت آسیبپذیر میسازد.»
او سپس به نقش الگوهای رفتاری و شرایط اقتصادی در تصمیم دانشآموزان برای ترک تحصیل اشاره کرد: «یکی از دلایل مهم بازماندگی از تحصیل در برخی مناطق، تأثیرپذیری نوجوانان از دوستان و اطرافیان است. در مقطع ابتدایی، اغلب کودکان تحت فشار والدین وارد کلاس میشوند، اما در دورههای راهنمایی و متوسطه چون میزان فرمانپذیری از والدین کاهش مییابد، نوجوانان به دنبال کسب درآمد میروند، بهویژه در مناطق مرزی که فرصتهای کار غیررسمی و درآمد زودهنگام وجود دارد. دانشآموزان مشاهده میکنند که «دوست من درس نخوانده و درآمد دارد» یا «فلانی درس خوانده و بیکار مانده»؛ این نوع برداشتها انگیزه ادامه تحصیل را تضعیف میکند و زمینه ترک تحصیل را فراهم میآورد.»
تورانی با اشاره به مشاهدههای میدانی خود افزود: «نمونههای این پدیده را در جزایری مانند کیش و قشم و همچنین مناطق مرزی دیدهام؛ کودکانی که به جای مدرسه رفتن، در لنجها و فعالیتهای دریانوردی کار میکنند تا بهسرپرستی خانواده کمک کنند. افزون بر فقر خانوار، عوامل دیگری نیز موجب میشود خانوادهها یا خود دانشآموزان ترجیح دهند به جای درس خواندن وارد بازار کار شوند. همچنین هزینههای فرصت تحصیل—صرف وقت، فکر و منابع—برای خانوادههای فقیر مانع بزرگی ایجاد میکند.»
با وجود همه این موانع، تورانی به وضعیت کلی ایران اشاره کرد و تأکید کرد: «در مقایسه با بسیاری از کشورها، دسترسی کودکان به مدارس ابتدایی مناسب است و نرخ ترک تحصیل در این مقطع چندان بالا نیست. رقم بازماندگی حدود هفت تا هشت درصد است که هرچند قابل توجه است، اما نباید آن را بزرگنمایی کرد تا حس یأس و ناامیدی عمومی ایجاد شود. حتی یک دانشآموز بازمانده هم زیاد است و باید برای کاهش آن تلاش کرد.»
او علل بازماندگی را به دو دسته کلی تقسیم کرد: علل عام و علل خاص. از جمله علل عام میتوان به فقر، دسترسی ناکافی و کمبود امکانات اشاره کرد و از جمله علل خاص شامل وضعیت جسمی یا روانی دانشآموز، شرایط خانوادگی، مهاجرت خانواده یا بیماریهای مزمن میشود. تورانی تأکید کرد که برای هر دانشآموزی که ثبتنام نمیکند، باید علت خاص بررسی شود و نباید همه موارد را با یک علت کلی توضیح داد.
در مورد راهکارها، تورانی توضیح داد: «آموزش و پرورش به تنهایی قادر نیست تمام بار را به دوش بکشد. نهادهای خیریه، مؤسسات غیردولتی و برنامههایی مانند «مدرسهیار» میتوانند نقش مؤثری ایفا کنند. اقدامات مثبتی مانند توزیع رایگان کتابهای درسی در مناطق محروم، بخش قابل توجهی از موانع را از پیش پای دانشآموزان برمیدارد و باعث میشود حضور آنها در مدرسه آسانتر شود.»
خبرنگار سپس پرسید که با این شرایط، دولت چه برنامهای باید اجرا کند تا انگیزه تحصیل افزایش یابد. با توجه به اینکه به نظر برای رسیدن به صفر درصد بیسوادی و بازماندگی مستلزم ورود جدی و هماهنگ چند وزارتخانه و نهاد از جمله وزارت راه و شهرسازی ، وزارت بهداشت، آموزش و پرورش است؟
تورانی پاسخ داد:«بله دقیقا وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت، وزارت راه و ترابری برای رفع مشکلات دسترسی و حملونقل، صدا و سیمای محلی برای اطلاعرسانی و فرهنگسازی و مشارکت فعال افراد خیر و گروههای اجتماعی باید ورود کنند. وقتی علتها خاص و پیچیده هستند، نیازمند اقدام ویژه و برنامهریزی میانبخشی هستیم؛ وزارتخانهها، سازمانها و نهادهای مردمی باید دست در دست هم دهند تا مجموعه عواملی که مانع آموزش میشوند، گام به گام رفع شود.»
در پایان، تورانی تأکید کرد که همزمان با رسیدگی به دلایل بازماندگی گروه کوچک ولی آسیبپذیر، باید به کسانی که بالفعل به مدرسه میآیند (۹۷–۹۸ درصد دانشآموزان) نیز توجه شود. به گفته او، هم حفظ و تقویت کیفیت و دسترسی آموزش و پرورش ضروری است و هم طراحی برنامههای هدفمند برای بازماندگان، تا امکان دسترسی کامل همه کودکان و نوجوانان به تحصیل فراهم شود.
ارسال نظر