بررسی سینمای زیرزمینی ایران به بهانه فیلم بی داد ! / فرم اعتراضی یا تکرار کلیشه برای خروج ؟

در یک دهه اخیر، سینمای زیرزمینی به بخشی از گفتمان فرهنگی ایران تبدیل شده است. فیلم‌هایی که در سکوت تولید می‌شوند، در فضای رسمی کشور امکان نمایش ندارند و عمدتاً راه خود را به جشنواره‌های بین‌المللی باز می‌کنند. اما پشت این قاب به ظاهر جسورانه، چه می‌گذرد؟

استقلال یا وابستگی به نگاه غربی؟

بسیاری از آثار زیرزمینی ادعای استقلال دارند، اما در عمل از نظر محتوایی و ساختاری، وابسته به چارچوب‌هایی هستند که توسط نهادهای فرهنگی غرب تعریف می‌شود. الگوهای روایی تکراری مانند زن سرکوب‌شده، مرد متعصب مذهبی، یا جامعه‌ای فلج در چنگال سیاست، بارها و بارها بازتولید می‌شود؛ چرا که این تصاویر برای جشنواره‌ها خوش‌خوان هستند. به بیان دیگر، مخاطب اصلی این آثار نه مردم ایران، بلکه نهادهای فرهنگی بیرونی‌اند.

کیفیت فنی؛ بهانه مخفی‌کاری یا بی‌دقتی؟

کم‌بودن بودجه و شرایط پنهانی تولید، معمولاً بهانه‌ای برای توجیه ضعف‌های فنی این آثار است. اما حقیقت این است که بسیاری از این فیلم‌ها از نظر تصویربرداری، تدوین، صداگذاری و حتی بازیگری، استاندارد حداقلی را هم ندارند. آنچه به نام سینمای مقاومت یا جسارت معرفی می‌شود، گاه چیزی جز تولیدی آماتور و شتاب‌زده نیست که صرفاً با برچسب "زیرزمینی" مورد توجه قرار می‌گیرد.

فقدان ارتباط با جامعه

سینمای زیرزمینی، علی‌رغم ادعای نقد اجتماعی، به‌طور عجیبی از جامعه‌ای که مدعی نمایندگی‌اش است، فاصله دارد. این فیلم‌ها نه برای نمایش عمومی ساخته می‌شوند، نه در دسترس مخاطب داخلی قرار دارند، و نه بازخورد واقعی از بدنه جامعه دریافت می‌کنند. در نهایت، یک اثر نمایشی که تنها توسط داوران چند جشنواره دیده و تحلیل شود، چه سهمی در آگاهی‌بخشی اجتماعی یا تغییر فرهنگی می‌تواند داشته باشد؟

مهاجرت و پروژه‌های فردی

بخش زیادی از تولیدات زیرزمینی، سرآغاز مسیر مهاجرت سازندگانشان به خارج از کشور است. کارگردانان جوانی که از دل این جریان بیرون می‌آیند، پس از کسب اعتبار بین‌المللی، ترجیح می‌دهند از ایران خارج شوند و به فعالیت هنری در فضای آزادتری ادامه دهند. این روند، سینمای زیرزمینی را بیش از آنکه به حرکتی فرهنگی تبدیل کند، به ابزاری برای ساختن رزومه‌ای مهاجرت‌محور بدل می‌کند.

سینمای زیرزمینی ایران در ظاهر، صدایی متفاوت و ساختارشکن به نظر می‌رسد؛ اما در باطن، گرفتار تکرار، وابستگی، و فاصله گرفتن از مخاطب واقعی است. اگر قرار است این جریان به بدیلی جدی برای ساختار رسمی تبدیل شود، باید جسارتش را نه فقط در محتوای سیاسی، بلکه در زبان سینمایی، کیفیت هنری، و ارتباط با مخاطب داخلی نیز اثبات کند. در غیر این‌ صورت، به‌رغم هیاهو، چیزی بیش از پژواکی ضعیف از بحران‌های حل‌نشده نخواهد بود.

خبرنگار:سوگل امیری

  • فیلم رونمایی حاج آقا قرائتی / چند تا کارخونه دارم، چند تا هم زن دارم !.

وبگردی