سقوط نمرات امتحان نهایی در سال 1403 و شکست ساختار آموزش رسمی / فرسودگی تحصیلی زمانی رخ داد که مدرسه را یک بنگاه اقتصادی کردند!

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، شروع امتحانات نهایی خرداد، بهانه ای شد برای پرداختن به حال و هوای نسلی که دیگر دل به درس و مدرسه نمی دهد. روایتی تلخ اما واقعی از افول کیفیت در نظام آموزشی ایران که سیاست گذاران، برنامه ریزان و مجریان امروز کشور، جز انفعال یا سکوت، پناهی برای برون رفت از این چالش سراغ ندارند.

در این خصوص، ابراهیم سحرخیز، معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با رکنا گفت: سقوط نمرات دانش آموزان در امتحانات نهایی خرداد ۱۴۰۳ به حد فاصل ۸ تا ۱۰، نشانه و دلیلی بود بر عمر بر باد رفته میلیون ها دانش آموزی که در چرخه معیوب تعلیم و تربیت رسمی و عمومی این کشور، تاکنون، راه به جایی نبرده است. پر معلوم است که افت تحصیلی تنها به معدل و نمره پایین مربوط نمی شود. این افت را باید برخاسته از شکاف های عمیق تری دانست که ریشه در زیست اجتماعی و روانی نسل امروز جامعه دارد.

وی همچنین افزود: این که دانش آموز امروزی، دیگر دل به درس و مشق نمی دهد یا در دانشگاه با افزایش معنادار آمار دانشجویان غایب و مشروطی گرفته و «میانگین بی سابقه نمره  ۵.۲۳  برای یک درس آن هم در دانشگاه سرآمدی مانند شریف» همه و همه تنها بخشی از نشانه ها از یک بحران عمیق و گسترده است که در پیکره نظام آموزشی ما لانه کرده است. آینده مبهم، بحران معنا و امید اجتماعی فروریخته، پایین آمدن انگیزه پیشرفت و احساس تاثیر گذاری اجتماعی، بی اعتمادی به ساختارهای پیرامونی مدرسه و دانشگاه، حس ناکارآمدی و بی هویتی حرفه‌ای همراه شدن با قابل خرید و فروش شدن تمامی رشته های لوکس و پرطرفدار دانشگاه تا راه افتادن انواع و اقسامی از سهمیه ها و راه میان بر، برای دور زدن تلاش و شایستگی های تحصیلی، بیکاری بیش از ۴۵ درصد از دانش آموختگان دانشگاهی کشور یا مشغول شدن آنها در کاری که هیچ رابطه مشخص و مشترکی میان مدرک تحصیلی آنها ندارد باعث شده است تا دانش آموزان امروز و دانشجویان فردا به پدیده ای دچار شوند با نام «فرسودگی تحصیلی» که نتیجه و بازخورد زنجیره ای از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فردی است که نظام آموزشی ما را پا بسته و زمین گیر خود کرده است.

ابراهیم سحرخیز افزود: در جامعه‌ای که مهارت، تخصص و‌ تفکر ارزش واقعی خود را از دست داده، مدرسه و دانشگاه دیگر مسیر معتبر و مناسبی برای ارتقاء شغلی، تحرک اجتماعی یا پیشرفت فردی نیست. دانش آموز یا دانشجویی که صرفا برای فرار از فشار خانواده، نباختن اوقات فراغت، کاستن از فشار بیکاری و روزمرگی، پناه بردن به جمع دوستان و همسالان به چهار دیواری مدرسه یا دانشگاه به پناه آمده است دیگری شوقی برای آموختن نمی ماند. وقتی که می توان با گرفتن مدرک تحصیلی از یک دانشگاه نامعتبر خارجی یا فکسنی در داخل، به کمک پول های باد آورده، کنکور را دور زده، به ریش ملت خندید معلوم است که مدرسه و دانشگاه دیگر مسیر عادلانه ای برای رسیدن به پیشرفت فردی و اجتماعی نیست.

نخبگان ناگزیرند از کشور خارج شده یا جذب بازارهای غیررسمی و مهارت محور شوند

معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد: «وقتی بر اساس داده های صندوق بین المللی پول (۲۰۲۳) یک درصد از جمعیت ایران ، ۴۵ درصد ثروت ملی را در اختیار خود دارد که نشان از بالاترین سطح نابرابری در خاورمیانه حتی فراتر از عربستان سعودی دارد یا «براساس داده های رسمی مرکز آمار ایران (۱۴۰۲) نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی می کنند» تا مادامی که یک معلم به عنوان نماد و نماینده ای پیشتاز از طبقه متوسط جامعه با دستمزدی به مراتب کمتر از یک کارگر روزمزد ساختمانی، در تامین قوت لایموت خود مانده است چگونه می توان انتظار داشت این معلم به چنان جایگاه و منزلتی دست یابد که دانش آموزانش در حسرت رسیدن به چنین شغلی  رغبت به خرج داده ، معلم شدن را در سبد انتخاب شغلی خود قرار دهند؟

سحرخیز افزود: تا وقتی که شمار قابل توجهی از معلمان شاغل و بازنشسته، برای جبران معیشت خویش، به رانندگی در اسنپ مشغولند دل سپردن به درس و مشق جز اتلاف وقت در نظر دانش آموزان، آورده ای به همراه نخواهد داشت. مدرسه در ایران از آن روزی به بحران ناکارآمدی، فرسودگی تحصیلی، افول پایگاه و منزلت اجتماعی دچار شد که قرار شد به موازات کاستن از تخصیص اعتبار و بودجه به بخش دولتی، مدرسه نیز به بنگاهی اقتصادی تبدیل شده که زین پس باید صرفاً بر اساس منطق سود و زیان یا هزینه و فایده اداره شده، منطق بازار بر آن حاکم باشد.

معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش در پایان تاکید کرد: برغم هشدارهای چندباره رهبر انقلاب، شوربختانه همین منطق با سایه انداختن بر مطالعات آموزش و پرورش به عنوان تنها راهبرد غالب، عرصه را بر مدارس دولتی روزبه روز تنگ تر و تنگ تر ساخته، حتی در پیمایش های سفارشی مثل طراحی ساختار جدید برای آموزش و پرورش نیز تاکید بر مفاهیمی مانند هیات امنایی شدن مدارس یا مدرسه به عنوان کانون تربیتی محله، پوششی است برای تبدیل کردن مدرسه به واحدی خودگردان، درآمد زا و مستقل از منابع دولتی که با تکیه بر کمک های مردم یا محله اداره خواهد شد.

اخبار تاپ حوادث

وبگردی