افزایش نگران کننده آمار طلاق میانسالان با الگوی جدید
رکنا: افزایش چشمگیر آمار طلاق میانسالان بهویژه در موارد بیماری زنان، نشان دهنده نقش های جنسیتی سنتی و نابرابری در مسئولیت های مراقبتی است؛ پدیده ای که سوالات عمیقی درباره تعهد در ازدواج های طولانی مدت ایجاد کرده است.

به گزارش رکنا، روند افزایشی و تکاندهنده طلاق در زوجهای میانسال، زنگ خطری برای جامعه است که در سالهای گذشته توجه صاحبنظران و تحلیلگران اجتماعی را به خود جلب کرده است؛ فرآیندی که این روزها در نهتنها در کشورهای غربی بلکه در نقاط مختلف جهان نیز دیده میشود.
افزایش طلاق در میانسالان؛ نگاهی به آمار
بر اساس گزارشهای منتشر شده از منابع معتبر مانند "سایکولوژی تودی"، رشد آمار طلاق میان زوجهای میانسال، همزمان با تغییرات اجتماعی و نقشهای جنسیتی مدرن، به موضوعی بسیار قابل تأمل تبدیل شده است. در مناطقی چون ایالات متحده و اروپا، تعداد طلاقها در میان افراد بالای ۵۰ سال بهطرز معناداری افزایش یافته است. جالب اینکه، روندی با عنوان "طلاقهای نقرهای" (silver splits) در برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه یا بلژیک، حتی از ایالات متحده نیز فراتر رفته است. این آمارها نشان میدهند که بعد از چندین دهه زندگی مشترک، زوجها در این سنین به دلایلی مانند تحولاتی در سلامت جسمی یا نقشهای اجتماعی تصمیم به جدایی میگیرند.
سلامت جسمی؛ عاملی کلیدی در شکست ازدواج
در پژوهشی که توسط دانیله وینیولی، جیامارکو آلدروتی و سسیلیا توماسینی انجام شده و نتایج آن در سال ۲۰۲۵ منتشر گردید، تأثیر مستقیم سلامت جسمی بر احتمال طلاق در میان زوجهای سالمند مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش که دادههای بیش از ۲۵ هزار زوج اروپایی بین سنین ۵۰ تا ۶۴ سال را در بازهای ۱۸ ساله بررسی کرده بود، یافتههایی شگفتانگیز به همراه داشت.
طبق این پژوهش، هنگامی که هر دو شریک زندگی از سلامت جسمانی برخوردار بودند، نرخ طلاق پایدار باقی میماند. اما نتایج نشان داد زمانی که زن خانواده به بیماری جدی مبتلا میشد، احتمال طلاق بهطور قابلتوجهی بالا میرفت. این بررسی روشن ساخت که بیماری زنان در مقایسه با بیماری مردان اثر شکنندهتری بر دوام زندگی مشترک دارد و این مسئله توضیحدهنده چگونگی تأثیر نقشهای جنسیتی و انتظارات اجتماعی بر ازدواج است.
نقشهای جنسیتی و تأثیر آن بر پایداری ازدواج
نتایج این پژوهش نابرابری قابل توجهی را در چگونگی اثر سلامت بر ازدواج افشا کرد. دلیل این تفاوت عمیق به انتظارات فرهنگی و تاریخی از نقش زنان در خانواده بازمیگردد. در بسیاری از جوامع، زنان عمدتاً بهعنوان مدیران منزل و مراقبان اصلی تعریف شدهاند و این باور در طول نسلها نهادینه شده است.
کودکان دختر از سنین ابتدایی با یادگیری وظایف خانهداری و مراقبتآموزی روبهرو هستند، درحالیکه پسران چنین مسئولیتهایی را تجربه نمیکنند. این شکاف آشکار در تربیت، زمینهساز تفاوتهای ملموس در تقسیم وظایف خانوادگی میشود. در ازدواجهای قدیمیتر، این نقشها حتی قویتر بوده و زنان بار اصلی خانه و خانواده را حتی در سختترین شرایط زندگی به دوش کشیدهاند. اما چنانچه یک زن به دلیل مشکلات جسمی قادر به انجام این وظایف نباشد، این امر بهشکل ناعادلیانهای موجب خدشهدار شدن روابط زناشویی میگردد.
زنان؛ ستون تحملپذیری در خانواده
تحقیقات متعدد نشان دادهاند که بار مسئولیتهای خانوادگی در هنگام بحران، عمدتاً بر دوش زنان قرار دارد. اگر مرد خانواده بیمار شود، نقش زن بهطور طبیعی بهعنوان مراقب اصلی پذیرفته میشود. اما زمانی که شرایط معکوس شود، از مرد انتظار نمیرود وظایف مشابه را بر عهده گیرد، و این مسئله فشار روانی و اجتماعی مضاعفی را برای زن ایجاد میکند.
نتایج این تحقیق، محدودیتهای دست و پاگیر اجتماعی و تاریخی را برجسته میکند. در بسیاری از فرهنگها حتی در دنیای مدرن، همچنان نقشهای جنسیتی بر انتظارات از همسران تأثیرگذار است. برای آنکه ازدواج به تعامل و مشارکت واقعی برسد، ضرورت دارد که تقسیم مسئولیتها عادلانه و بر مبنای درک متقابل انجام شود.
بهعبارتی، بازتعریف مفاهیمی مانند حمایت دوطرفه و همدلی در ازدواج ، باید به بخش اصلی گفتوگوهای خانوادهها تبدیل شود تا دیگر تعهد زناشویی بهعنوان یکطرفه تلقی نشود.
-
فیلم از تریلر بازی Assassin's Creed Valhalla + فیلم
ارسال نظر