گفت‌وگو با مرگ: روایتی تازه از حادثه‌های تلخ

به گزارش رکنا، وقتی حادثۀ تلخ انفجار و حریق در اسکله شهید رجایی بندرعباس شروع شد، شعله‌ها فقط خانه‌ها را نمی‌سوزاندند بلکه قلب‌ها را می‌لرزاندند. مردمِ وحشت‌زده در دلِ تاریکیِ دود، اخبار را دنبال می‌کردند و خانواده‌ها بی‌تابانه به هر تماس دل می‌بستند. در این میان مردانی بودند که لباس‌هایشان به تن سنگینی می‌کرد اما جرات‌شان از زندگی و امید بخشیده شده بود. آن‌ها با روحیه‌ای فولادین، آماده نبرد با مرگی بودند که هر لحظه در دل آتش کمین کرده بود.

انفجار بندر شهید رجایی

در دل شعله‌ها، ایستادن میان نابودی

آتش‌نشان‌ها با کپسول‌های اکسیژن و لباس‌هایی ضد حریق، ناامید نشدند. بندرعباس که در گرمای طاقت‌فرسای خود حتی سکون را دشوار می‌کند، آنان را به چالشی جدی فراخوانده بود. در جایی که دمای محیط نزدیک به ۵۰ درجه است، این مردان شجاع باید در برابر شعله‌های چند صد درجه‌ای مقابله کنند. ایستادن در برابر چنین دوزخی فقط با ایثار ممکن بود.

انفجار بندر شهید رجایی

خطر از تهران تا جنوب

تیم‌های آتش‌نشانی ویژه از تهران راهی بندر شدند. همان‌هایی که در حادثه پلاسکو درس ایثار را آموخته بودند. برای آن‌ها ترس معنایی نداشت، یکی‌شان گفت: «وقتی خبر رسید، فقط وسایل را جمع کردیم و رفتیم. اینجا جایی برای ترسیدن نیست.»

از استان‌های دیگر مانند فارس، بوشهر و کرمان نیز به کمک شتافتند. با چشمان خسته و بدون توقف، نیروها همچنان به قلب بحران بازمی‌گشتند، هر بار که نیرویی تازه‌ای پیدا می‌کردند.

یکی از نیروها در میان دود و شعله‌ها گفت: «ما فقط شعله‌ها را خاموش نمی‌کنیم، ما با مرگ گفتگو می‌کنیم.»

انفجار بندر شهید رجایی

نبرد خستگی و گرما

در عملیات‌های سنگین، ده‌ها نفر از نیروها به دلیل گرمازدگی یا مشکلات تنفسی تحت درمان قرار گرفتند. برخی پس از دریافت کمک پزشکی، دوباره برگشتند. در گرمای بندرعباس، لباس‌های سنگین و شیلنگ‌های آبی که به دست و پای آن‌ها گره می‌خورند تبدیل به وزنی غیرقابل تحمل شد. این جنگ ادامه داشت.

دود غلیظ و هوای سمی

کانتینرهایی پر از مواد ناشناخته و خطرناک همچنان در آتش می‌سوختند. دود غلیظ و هوای سمی فضای عملیات را سخت‌تر کرده بود. برخی از نیروها در میان سرفه‌های خشک و چشمانی سرخ، همچنان مقاومت می‌کردند.

انفجار بندر شهید رجایی

فقط صدای زنده بودنت را می‌خواهم!

پدران و مادران در انتظار تماس فرزندشان هستند. «فقط به من بگو زنده‌ای!» این جملات دل خانواده‌ها را آتش زده، استرس و غم در میان آن‌ها موج می‌زند. هر تماس با تلفن همراه امیدی تازه برای خانواده‌ها ایجاد می‌کند.

گزارش ویژه خبرنگار ایسنا: دل در میان شعله‌ها

من، به عنوان خبرنگار ایسنا، در میان این بحران ایستاده‌ام. در اینجا فداکاری‌ها، خستگی‌ها و امید‌های به شعله کشیده دیده می‌شوند. روزها می‌گذرد و عملیات بی‌وقفه ادامه دارد.

هوای سنگین‌تر از همیشه

دود و گرما همچنان حاکم است. آتش‌نشان‌ها با لباس‌های مقاوم در برابر شعله‌ها به دل آتش می‌زنند. یکی از آتش‌نشان‌ها گفت: «دود همه جاست اما نمی‌شود تسلیم شد.»

انفجار بندر شهید رجایی

مبارزه‌ای فراتر از طاقت انسان

در دل عملیات، خستگی معنای جدیدی پیدا کرده است. یکی از نیروها گفت: «هر نفس کشیدن یک پیروزی است.» چهره‌های خاکسترنشسته و خسته، اما همچنان مصمم.

مردم در کنار نیروهای امدادی

مردم بندرعباس با همراهی خود روحیه آتش‌نشان‌ها را تقویت می‌کنند. آب، غذا و دلگرمی نقش مهمی در این میان دارد. یکی با صدایی گرم گفت: «شما قهرمانید.»

پایانی هنوز نه...

شعله‌ها شاید فروکش کرده باشند، اما عملیات هنوز تمام نشده است. نیروها همچنان مقابل خطر‌های پنهان ایستاده‌اند.

انفجار بندر شهید رجایی

قهرمانی ثبت‌شده در تاریخ

این حادثه شاید تمام شود، اما این انسان‌های شجاع با ایثار خود در تاریخ خواهند ماند؛ مردانی که آتش را شکست دادند.
  • گل سوم اینتر به بارسلونا توسط دنزل دومفریس 64 / بارسلونا 2 - اینتر 3 / لیگ قهرمانان اروپا 2025

اخبار تاپ حوادث

وبگردی