آیا حباب طلای جهانی در حال ترکیدن است؟
احتمال ترکیدن حباب طلای جهانی در سال ۲۰۲۵ بالا است، چرا که جهش قیمت طلا ناشی از عوامل بنیادی و پایدار نیست و ممکن است بازار با اصلاح شدید مواجه شود.
افزایش نرخ طلا در سال ۲۰۲۵ به نظر نمیرسد از عوامل اساسی و پایدار ناشی باشد و پایه محکم اقتصادی در پس آن وجود ندارد. بنابراین، اگر این روند با همین شدت ادامه پیدا کند، احتمال اصلاح شدید یا حتی سقوط آن وجود خواهد داشت.
بازار طلا پر از اصطلاحاتی است که گاه به دنیای قمار شباهت دارند. برای مثال، «دستهای قوی» اشاره به سرمایهگذارانی دارد که بدون توجه به تغییرات قیمت، همچنان وفادار به طلا باقی میمانند. در مقابل، «دستهای ضعیف» به سفتهبازانی گفته میشود که با اولین نشانههای مشکلات، از بازار خارج میشوند.
سرمایهگذارانی که نگاهی صعودی به بازار دارند، زمانی موفق هستند که دیگر فعالان را قانع کنند که دلیل افزایش نرخ طلا منطقی است. در ماههای اخیر، به نظر میرسد تعداد «دستهای قوی» بیشتر از «دستهای ضعیف» بوده است. اما اگر بازار دچار سقوط شود، ادعاهای آنها فرو خواهد ریخت. به گزارش اکونومیست، اگر بازار در وضعیت فعلی باقی بماند، انتظار میرود اصلاح قابل توجهی در قیمت طلا صورت گیرد.
در سال جاری، بسیاری از خریداران طلا سودهای کلانی کسب کردند که باعث جلب توجه عمومی بیشتری شد. در ۲۰ اکتبر، نرخ طلا به رکورد ۴۳۸۱ دلار برای هر اونس رسید، اما پس از آن بیش از ۱۰ درصد کاهش یافت و تا حدودی بخشی از این افت مجدداً جبران شد. اکنون قیمت طلا به حدود ۵۵ درصد بیشتر از ژانویه رسیده است. پیشبینی میشود که تا پایان سال ۲۰۲۶، طلا از مرز ۵۰۰۰ دلار عبور کند؛ پیشبینیای که کمتر کسی در اوایل همین سال انتظارش را داشت. سوال اینجاست که آیا دلایل ارائهشده برای توجیه این روند صعودی منطقی هستند یا خیر؟ دلایل موجود معمولاً بر پایه سه گروه خریدار استوار است: سرمایهگذاران نهادی، بانکهای مرکزی و سفتهبازان.
معاملات سرمایهگذاران بزرگ
برای سرمایهگذاران نهادی، ارزش طلا به عنوان یک ذخیره مطمئن بهویژه در زمانهای بحران اهمیت زیادی دارد. ویژگیهایی چون دارایی فیزیکی بودن و امکان جابهجایی آسان، طلا را برای این دسته جذاب کرده است. دورههای رشد عمده نرخ طلا در گذشته معمولاً بعد از بحرانهای بزرگی مثل بحران داتکام، بحران مالی ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ و همچنین پاندمی کووید-۱۹ رخ داده است.
اما این بار، شرایط متفاوتی در بازار حاکم بوده است. از مارس ۲۰۲۴ تاکنون، حتی بدون وجود بحرانی خاص، نرخ طلا تقریباً دو برابر شده است. با وجود رشد بیش از ۳۰ درصدی شاخص S&P 500 و همچنین نرخهای بهره حقیقی که همچنان بالا هستند، شاید بتوان گفت سرمایهگذاران نهادی با توجه به تهدیدهای جهانی به سمت خرید طلا روی آوردهاند. عواملی همچون جنگهای جاری در اروپا و خاورمیانه، تنشهای مربوط به سیاستهای تجاری ایالات متحده و همچنین ریزش بازارهای مرتبط با هوش مصنوعی، باعث نگرانی بیشتر شدهاند. اما دلایل ارائهشده بهتنهایی نمیتوانند این رشد پایدار و خطی نرخ طلا را توضیح دهند.
آیا بانکهای مرکزی پشت رشد نرخ طلا هستند؟
برخی معتقدند که جهش نرخ طلا نتیجه سرمایهگذاری بانکهای مرکزی است؛ نه به عنوان واکنش به شرایط اقتصادی کوتاهمدت، بلکه به عنوان رویکردی بلندمدت. براساس این نظریه، نگرانیها درباره تضعیف دلار، بدهی سنگین ایالات متحده و بیثباتیهای داخلی، موجب رویآوردن بانکهای مرکزی به طلا به عنوان جایگزین امنتر شده است. اما شواهد موجود این ادعا را تایید نمیکنند. اگر واقعاً داراییهای دلاری در حال از دست دادن ارزش خود بودند، باید شاهد سقوط عمده نرخ دلار و افزایش بازدهی اوراق بلندمدت بودیم؛ درحالیکه این تغییرات مشاهده نشدهاند.
البته برخی بانکهای مرکزی اقتصادهای نوظهور همچنان به خرید طلا ادامه میدهند، اما این خریدها به نسبت حجم بازار جهانی هنوز کم است. گزارشهای ارائهشده از سوی صندوق بینالمللی پول (IMF) نیز نشان میدهند که افزایش ذخایر طلای بانکهای مرکزی در هفتههای اخیر بیشتر مربوط به تعداد محدودی از آنها بوده است. در نتیجه، این فرضیه نمیتواند رشد اخیر نرخ طلا را به طور کامل توضیح دهد.
نقش سفتهبازان و اثر پولهای داغ
سومین گروه، یعنی سفتهبازان، دلایلی دیگری برای رشد نرخ طلا مطرح میکنند. این افراد که نقشی اساسی در تحریک بازار طلا داشتهاند، طبق آمار سپتامبر ۲۰۲۵، توانستند به رکورد ۲۰۰ هزار قرارداد بلندمدت برسند که معادل ۶۱۹ تن طلا است. همچنین صندوقهای EFT مرتبط با طلا طی ماههای اخیر شاهد افزایش تقاضا بودند. با این وجود، ورود سرمایه به این صندوقها در ماه گذشته کاهش یافت و به دنبال آن اصلاح بخشی از نرخ طلا صورت گرفت.
اما اخیراً تقاضا دوباره افزایش یافته است. بر اساس تحلیلها، این افزایش بیشتر ناشی از «پولهای داغ» است که ادامه این روند را تشدید میکند. این شرایط برای سرمایهگذاران نهادی، که به دنبال ثبات هستند، خطرساز است. زیرا این نوع از رشد قیمت معمولاً نتیجه معاملات مومنتومی است؛ روندی که اجتنابناپذیر در نقطهای متوقف شده و در ادامه ممکن است ضرر زیادی برای معاملهگران به همراه داشته باشد.
ارسال نظر