از گروگانها تا عادیسازی با عربستان؛ سناریوهای نجات نتانیاهو
آیا ترامپ ناجی نتانیاهو خواهد بود؟
رکنا سیاسی: در آستانه بحرانهای سیاسی و انتخابات سرنوشتساز اسرائیل، شانس بقای نتانیاهو بیش از هر زمان به حمایت ترامپ گره خورده است؛ اتحادی شکننده که نه تنها آینده سیاسی اسرائیل، بلکه بحرانهای منطقهای را تحتتأثیر قرار خواهد داد.

آرون دیوید میلر، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه بنیاد کارنگی برای صلح بین الملل
به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، کمربندها را محکم ببندید؛ زیرا اسرائیل و دولت ترامپ تا پایان امسال، سوار بر یکی از پرتلاطمترین قطارهای سیاست جهانی خواهند شد. نخستوزیر اسرائیل؛ مردی که هر تصمیم و حرکتش به بهای حفظ قدرت گره خورده، اینک خود را برای یک نبرد سرنوشتساز آماده میکند تا بار دیگر در انتخابات، که احتمالاً اوایل ۲۰۲۶ برگزار خواهد شد، پیروز شود. همانگونه که تیپ اونیل، رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا، بهدرستی گفته بود: «سیاست، همگی محلی است»؛ گزارهای که در مورد اسرائیل نیز کاملاً مصداق دارد. بحران اخیر پیرامون خدمت اجباری یهودیان ارتدوکس و لرزهای که این موضوع به ائتلاف نتانیاهو وارد ساخته، خود بهخوبی بیانگر همین واقعیت است.
ترامپ، اهرم سرنوشتساز نتانیاهو در سیاست اسرائیل
با این حال، یکی از مؤلفههای کلیدی کارزار انتخاباتی نتانیاهو که ماهیتی کاملاً داخلی ندارد، نقش دونالد ترامپ است. هرچند رئیسجمهور آمریکا تنها عامل تعیینکننده آینده سیاسی نتانیاهو نیست، اما بدون تردید نقش او نقشی برجسته و اثرگذار است. همین مسئله، اهرم فشاری بیسابقه در اختیار ترامپ قرار میدهد؛ او میتواند با تصمیماتش شانس نتانیاهو برای حفظ قدرت را افزایش دهد یا آن را به خطر بیندازد. روابط ترامپ و نتانیاهو با فراز و فرودهای بسیاری همراه بوده، اما امروز نقش ترامپ بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. پرسش اصلی این است: ترامپ چه نقشی در آینده سیاسی اسرائیل ایفا خواهد کرد و آیا همچنان تمایل خود به حمایت از نتانیاهو را حفظ خواهد کرد؟ پاسخ به این سؤال ممکن است تعیینکننده نحوه مواجهه ترامپ و نتانیاهو با غزه، ایران و موج جدید تلاطمهای سیاسی اسرائیل در ماههای آینده باشد.
نظام پارلمانی اسرائیل همواره به بیثباتی و تلاطم شهره بوده است: از زمان تأسیس، عمر متوسط هر دولت تنها حدود ۱.۹ سال بوده و اسرائیلیها بیشتر از تقریباً هر مردمی در سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) پای صندوق رأی میروند. دولت کنونی، در حالی وارد سومین سال فعالیت خود میشود که، با توجه به بحرانها و لرزههای سیاسی یک سال و نیم گذشته، این امر دستاوردی قابل توجه به شمار میرود. این کابینه، راستگراترین دولت تاریخ اسرائیل است؛ ائتلافی از حزب لیکود به رهبری نتانیاهو، احزاب افراطی مذهبی (حریدیها) و نیروهای تندرو به رهبری ایتامار بنگویر و بتسلئیل اسموتریچ.
اگر این دولت بتواند تا پایان دوره خود دوام بیاورد، انتخابات بعدی باید حداکثر تا اواخر اکتبر ۲۰۲۶ برگزار شود. با این حال، نشانههای جدی حاکی از آن است که بقای این ائتلاف تا آن زمان بعید به نظر میرسد؛ چرا که دولت نتانیاهو ماههاست در بحران معافیت سربازی حریدیها گرفتار شده است؛ گروهی که بهشدت با خدمت اجباری در ارتش مخالفت میکنند و خواهان تصویب قانونی برای معافیت کامل خود هستند. تنها در هفته گذشته، وزرای دو حزب افراطی مذهبی در اعتراض به بنبست بر سر این لایحه، استعفای خود را تقدیم کردند و عملاً دولت نتانیاهو را به یک دولت اقلیت با ۵۰ کرسی از مجموع ۱۲۰ کرسی پارلمان تقلیل دادند.
نتانیاهو در سایه تعطیلات کنست؛ رقابت با زمان برای بقا در قدرت
با آغاز تعطیلات تابستانی سهماهه کنست از ۲۷ ژوئیه، نتانیاهو فعلاً موقعیتی نسبتاً باثبات در قدرت دارد، اما عقربههای ساعت بیوقفه علیه او میچرخند. «بیبی» که در اسرائیل همواره به زیرکی سیاسی شهره بوده، این روزها در تکاپوی طراحی گام بعدی خود است تا با تدوین یک پلتفرم قدرتمند، بخت پیروزی مجدد و تداوم حیات سیاسیاش را تضمین کند. اگرچه جنگ دوازدهروزه اسرائیل با ایران در ماه ژوئن، برای مدتی کوتاه جایگاه او را در نظرسنجیها تقویت کرد، اما پیشبینیها همچنان حکایت از آن دارند که ائتلاف نتانیاهو از رسیدن به اکثریت بازخواهد ماند.
برای ارتقای موقعیت خود، نتانیاهو چند گزینه کلیدی پیش رو دارد: دستیابی به توافق برای آزادی گروگانها، ارائه طرحی برای «فردای غزه» که بر خلع سلاح کامل حماس و خروج گسترده فلسطینیان از این منطقه تأکید دارد، توافقی با سوریه و در نهایت، گشودن مسیر عادیسازی روابط با عربستان سعودی. با این حال، تحقق بسیاری از این اهداف بیش از آنکه واقعبینانه باشد، به آرزو شبیه است. اما اگر قرار باشد حتی یکی از این سناریوها رنگ واقعیت به خود بگیرد، نتانیاهو بیش از هر زمان دیگری به حمایت یا دستکم همراهی دونالد ترامپ نیاز خواهد داشت.
محبوبیت بیرقیب ترامپ در اسرائیل؛ قدرتی فراتر از سیاست داخلی
در دوره نخست ریاستجمهوری خود، دونالد ترامپ با اتخاذ سیاستهایی بیسابقه و آشکارا طرفدار اسرائیل، پشتوانهای کمنظیر برای نتانیاهو فراهم آورد. او نخستین سفر خارجیاش را به عربستان سعودی و اسرائیل اختصاص داد، بهعنوان اولین رئیسجمهور مستقر آمریکا کنار دیوار ندبه ایستاد و دعا کرد، اورشلیم را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت و سفارت ایالات متحده را به آنجا منتقل کرد، حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان را تأیید نمود و طرح صلحی ارائه داد که نه تنها شهرکهای اسرائیلی را دستنخورده باقی میگذاشت، بلکه سی درصد از کرانه باختری را به اسرائیل واگذار میکرد. در این دوره، محبوبیت نتانیاهو بارها با سیاستهای خارجی ترامپ پیوند خورده بود؛ چنانکه خروج ترامپ از توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۸، جهشی چشمگیر برای حزب لیکود در نظرسنجیها به همراه داشت.
برخلاف بسیاری از نقاط جهان، دونالد ترامپ در اسرائیل از محبوبیتی چشمگیر برخوردار است؛ طبق نظرسنجی مؤسسه پیو، ۶۹ درصد اسرائیلیها دیدگاهی مثبت نسبت به او دارند؛ واقعیتی که به ترامپ قدرتی کمنظیر برای تأثیرگذاری بر معادلات سیاست داخلی اسرائیل و آینده سیاسی نتانیاهو میدهد.
اکنون که ترامپ در دور دوم ریاستجمهوری خود بار دیگر سیاستهایی آشکارا حامی اسرائیل اتخاذ کرده، این پرسش مطرح است که آیا همچنان نتانیاهو را شریک اصلی خود میداند؟ دستکم در ظاهر و با گذشت شش ماه از آغاز دوره جدید، پاسخ مثبت است. ترامپ سخاوتمندانه امتیازات متعددی به اسرائیل اعطا کرده: ارسال بمبهای ۲۰۰۰ پوندی که پیشتر دولت بایدن آنها را متوقف کرده بود، لغو تحریمها علیه شهرکنشینان کرانه باختری، دعوت از نتانیاهو به عنوان نخستین مهمان خارجی به کاخ سفید، اعطای آزادی عمل گسترده برای تداوم جنگ غزه، حمایت تلویحی از طرحهایی برای اسکان مجدد فلسطینیان و شاید مهمتر از همه، ورود مستقیم به جنگ اسرائیل و ایران با بمباران سه سایت هستهای ایران.
با این همه، نگاه ترامپ به نتانیاهو پیچیده و چندلایه است. برخلاف روسای جمهوری پیشین آمریکا مانند جو بایدن، بیل کلینتون یا رونالد ریگان که پیوندی عاطفی و سیاسی با ایده اسرائیل، مردم و روایت این کشور داشتند، رویکرد ترامپ به اسرائیل کاملاً بر پایه معاملهگری، فرصتطلبی و منافع شخصی بنا شده است. ترامپ بارها آشکارا نشان داده که در دوره نخست ریاستجمهوریاش احساس میکرد نتانیاهو در پرونده ایران او را بازی داده و قدردانی کافی از حمایتهای بیسابقه او صورت نگرفته است؛ بهویژه پس از آنکه نخستوزیر اسرائیل بلافاصله پس از پیروزی بایدن، به رئیسجمهور جدید نزدیک شد.
توازن نتانیاهو؛ میان رضایت ترامپ و ائتلاف راستگرا
در ماههای اخیر، ترامپ هرگاه که منافعش اقتضا کرده، بیمحابا نتانیاهو را کنار گذاشته است؛ از آغاز مذاکرات با حماس و توافقات محرمانه با حوثیها پشت سر اسرائیل، تا اعلام مذاکره با ایران در برابر مخالفت آشکار نخستوزیر اسرائیل و لغو تحریمها علیه سوریه. حتی گزارشهایی وجود دارد که ترامپ پس از حمله اسرائیل به تنها کلیسای مسیحیان غزه در ۱۷ ژوئیه، بهشدت خشمگین شده و نخستوزیر را مجبور به عذرخواهی کرده است. برخی منابع همچنین گزارش دادهاند که پس از بمبارانهای اخیر سوریه، تیم ترامپ، نتانیاهو را «خارج از کنترل» توصیف میکنند.
در شرایطی که نتانیاهو برای بقای سیاسی خود برنامهریزی میکند، سایه سنگین ترامپ بیش از هر زمان دیگری بر سر او گسترده شده است؛ بهویژه اکنون که نخستوزیر اسرائیل تلاش میکند دستاوردهایش را برجسته کند و ضعفهای خود را از افکار عمومی پنهان نگه دارد. ترامپ این روزها نه تنها از خود نتانیاهو در میان اسرائیلیها محبوبتر است، بلکه در دو عرصه کلیدی امنیت ملی یعنی مدیریت جنگ غزه بهویژه موضوع آزادی گروگانها و فشار بر کشورهای منطقه نقشی کلیدی در تقویت روایت پیروزی نتانیاهو ایفا میکند.
تا این لحظه، ترامپ بازی را دقیقاً طبق خواست نتانیاهو پیش برده است: در موضوع غزه، بر آزادی تدریجی گروگانها تأکید داشته و به اسرائیل چراغ سبز ادامه جنگ را داده؛ در قبال ایران نیز تقابل را حفظ کرده و حتی احتمال حملات نظامی تازه را مطرح کرده است؛ دقیقاً همان چیزی که نخستوزیر اسرائیل خواهان آن است. با این حال، اگر ترامپ تغییر مسیر دهد مثلاً نتانیاهو را وادار کند پیش از تحقق وعده «پیروزی کامل» به جنگ غزه پایان دهد یا مجدداً درِ مذاکره با ایران را باز کند؛ نتانیاهو ممکن است با بحران شدیدی در ائتلاف راستگرای خود مواجه شود و کل روایت پیروزیاش فروبپاشد.
نتانیاهو ناچار است توازنی میان رضایت ترامپ و حفظ حمایت شرکای افراطی ائتلافش برقرار کند؛ باید تا جایی پیش برود که نظر رئیسجمهور آمریکا را جلب کند، اما نه آنقدر که پایههای ائتلاف راستگرای خود را متزلزل سازد. برای نتانیاهو، از دست دادن حمایت ترامپ و به خطر افتادن رابطه با واشنگتن، مطلقاً گزینهای مجاز نیست؛ چراکه همین پیوند راهبردی با آمریکا را همیشه به عنوان ضامن موفقیت و بقای خود در منصب نخستوزیری به مردم اسرائیل عرضه کرده است.
نتانیاهو و ترامپ؛ بازی امتیازگیری در سایه بحران گروگانها و انتخابات زودهنگام
بیتردید، ترامپ اهرم فشاری قدرتمند بر نتانیاهو در اختیار دارد؛ اما پرسش اصلی این است که آیا واقعاً از آن بهره خواهد گرفت؟ و اگر چنین کند، در ازای آن چه خواهد خواست؟ کنست در پایان ژوئیه به تعطیلات تابستانی میرود و تا اواخر اکتبر، پس از پایان اعیاد یهودی، دوباره تشکیل جلسه نخواهد داد. با این اوصاف، بعید نیست حتی پیش از آغاز تعطیلات، نتانیاهو با موافقت با طرح پیشنهادی آمریکا برای آزادی گروگانهای بیشتر در برابر آتشبس دوماهه و ارسال کمکهای بشردوستانه بار دیگر یک امتیاز کلیدی را تقدیم ترامپ کند.
بعید به نظر میرسد میان اسرائیل و ایالات متحده درباره ایران شکاف جدی پدید آید؛ مگر آنکه به شکلی معجزهآسا، تهران و واشنگتن به آستانه توافق هستهای جدیدی نزدیک شوند؛ توافقی که با مخالفت اسرائیل روبهرو خواهد شد. در پرونده سوریه نیز این احتمال وجود دارد که نتانیاهو با کاهش هوشمندانه شدت حملات نظامی، تلاش کند خشم مقامات دولت ترامپ را فروبنشاند و روابط با واشنگتن را حفظ کند.
طرحهای موسوم به «فردای غزه» تا زمانی که حماس همچنان گروگانهایی در اختیار دارد، به احتمال زیاد پیشرفتی اساسی نخواهد داشت. اگر گزارشها درباره تلاش اسرائیل برای جلب همکاری دولت آمریکا به منظور یافتن کشورهای ثالث جهت انتقال فلسطینیان صحت داشته باشد، میتوان گفت بر سر گامهای بعدی در قبال غزه، اختلاف جدی میان واشنگتن و تلآویو وجود نخواهد داشت.
اما پرسش اساسی این است که آیا خود ترامپ واقعاً میداند چه میخواهد؟ پایان دادن به جنگها همواره یکی از شعارهای محوری او بوده و آشکارا تمایل دارد افتخار پایانبخشی به بحران غزه را هم به نام خود ثبت کند. صلحسازی نیز، دستکم در ظاهر، یکی از اهداف ادعایی ترامپ است؛ هرچند تحقق صلحی پایدار میان اسرائیل و فلسطینیها در شرایط فعلی دور از انتظار به نظر میرسد. دولت ترامپ تا اینجا بیشتر نقش ناظر را ایفا کرده، در حالی که اسرائیل بیسروصدا بستر الحاق عملی کرانه باختری را فراهم آورده است. در همین حال، آرزوی دیرینه ترامپ برای عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی و رؤیای دیرپای دریافت جایزه صلح نوبل همچنان بر جای خود باقی است.
برخی تحلیلگران معتقدند اگر تا ماه اکتبر توافقی درباره خدمت نظام وظیفه یهودیان ارتدوکس حاصل نشود، برگزاری انتخابات زودهنگام ظرف چند ماه آینده قطعی خواهد شد. یکی از وعدههای کلیدی نتانیاهو در انتخابات پیشرو، پایان دادن به بحران گروگانها و هموار کردن مسیر عادیسازی روابط با عربستان سعودی خواهد بود؛ سناریویی که قطعاً با استقبال ترامپ مواجه خواهد شد. با این حال، بعید است نتانیاهو بتواند شروط مورد نظر سعودیها و سایر کشورهای خلیج فارس درباره آینده فلسطینیها را تأمین کند یا روشن سازد چه چهرههایی را حاضر است در دولت آینده در کنار خود بنشاند.
سناریوی دیگر این است که بحران خدمت سربازی به نحوی حلوفصل شود و دولت فعلی بتواند به پیشبرد دستور کار راستگرای خود ادامه دهد؛ درست همانگونه که بنجامین فرانکلین درباره مهاجران آمریکایی و بریتانیاییها هشدار داده بود: «همگی باید با هم بایستیم، وگرنه بیتردید تکتک اعدام خواهیم شد.» چه نتانیاهو مسیر اعتدال را برگزیند و چه همچنان بر رویکرد راستگرایانه خود اصرار بورزد، برای حفظ قدرت، ناگزیر به حمایت ترامپ نیازمند خواهد بود.
همانطور که حضور پررنگ مایک هاکبی، سفیر آمریکا در اسرائیل، در جلسات دادگاه فساد نتانیاهو نشان داد، ترامپ نسبت به مشکلات حقوقی نخستوزیر اسرائیل نگاهی همدلانه دارد.
در این رابطه دوجانبه، ترامپ بیتردید برگهای برنده بیشتری در اختیار دارد، اما این معادله، نوعی وابستگی و نیاز متقابل را میان دو رهبر رقم زده است. ترامپ در صورتی که احساس کند نخستوزیر دیگری میتواند دستاوردهای بیشتری برایش به ارمغان بیاورد، بدون تردید نتانیاهو را کنار خواهد گذاشت؛ اما اگر انتخابات زودهنگام در کار باشد، ترجیح میدهد با همان «شیطان آشنا» که به اقتدارش تمکین میکند، ادامه دهد تا اینکه ریسک روی آوردن به یک گزینه ناشناخته را بپذیرد.
-
فیلم / مبلمان خانه شهید احمدرضا ذوالفقاری ۱۶۰ متر دورتر از خانه اش پیدا شد
ارسال نظر