رکنا گزارش می دهد
فرونشست جنوب تهران سه برابر شد آنهم در دو سال / ۴۰ درصد جمعیت ایران روی فرونشست زندگی می کنند
درحالیکه تهران همچنان درگیر بحران کمآبی و توسعه بیضابطه است، دادههای رسمی نشان میدهد که میزان فرونشست زمین در جنوب پایتخت طی تنها دو سال، سه برابر شده است؛ افزایشی بیسابقه که متخصصان آن را نشانه ورود تهران به مرحله «ناپایداری بحرانی» میدانند. برداشت گسترده آب شرب از چاههای کشاورزی، آبخوانهای این منطقه را با سرعتی فراتر از توان طبیعیشان خالی کرده و اکنون زمین با آهنگی نگرانکننده در حال نشست است؛ پدیدهای که پیامدهای آن میتواند زیرساختهای حیاتی پایتخت را در سالهای پیشرو با تهدیدی جدی مواجه کند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در دو سال گذشته، جنوب تهران شاهد تحولی بوده که اگرچه در سطح شهر دیده نمیشود، اما در عمق زمین، آینده این کلانشهر را به لرزشی نگرانکننده دچار کرده است. فرونشست زمین، پدیدهای که سالها بهعنوان مسئلهای فنی و تخصصی به آن نگاه میشد، اکنون به مرحلهای رسیده که میتوان آن را «بحران ملی» نامید. آمارهای رسمی منتشرشده از سوی بخش خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی تأیید میکند که سرعت فرونشست در این منطقه طی فقط دو سال، سه برابر شده است؛ عددی که نه حاصل مبالغه رسانهای، بلکه بیان یک واقعیت تلخ و قابل سنجش در لایههای زمین است این خبر و تاکید را علی بیت اللهی رئیس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی گفته است.
و اما گفته میشود ریشه این شتاب غیرطبیعی را باید در تغییر الگوی برداشت از سفرههای آب زیرزمینی جستوجو کرد. چاههایی که در گذشته تنها برای آبیاری مزارع جنوب تهران حفر شده بودند، به دلیل کمبود منابع آب شرب، یکباره به وظیفهای جدید گمارده شدند؛ وظیفهای فراتر از ظرفیت و توان واقعیشان. مصرف شهری که ماهیتی پیوسته، گسترده و کنترلناپذیر دارد، فشار مضاعفی را بر آبخوانهای این منطقه وارد کرد.
نتیجه این تغییر رویکرد، افت شدید سطح آب در ساختاری از خاک بود که بهطور طبیعی ریزدانه، متراکم و حساس به فشار محسوب میشود. همین شرایط باعث شد لایههای زمین تحت وزن سازهها، خیابانها و فعالیتهای انسانی، بهتدریج دچار فشردگی دائمی شوند؛ فشردگیای که مانند یک فنر شکسته، هیچگاه به حالت اولیه بازنمیگردد.
مشاهدات علمی نشان میدهد مناطقی که در سالهای گذشته فقط چند میلیمتر نشست داشتند، اکنون با سرعتی چند سانتیمتری در حال پایین رفتن هستند. این روند تنها یک پدیده طبیعی ساده نیست؛ بلکه تغییر ساختار زمینشناسی زیر شهر را رقم میزند. بازشدن ترکهای سطحی، جابهجایی لایهها، و ناپایداری زیرسطحی از جمله پیامدهایی است که تنها بخش کوچکی از آنها تاکنون دیده شده است.
کارشناسان هشدار میدهند که ادامه این روند میتواند خطوط انتقال گاز، مسیرهای ریلی، سیستم فاضلاب و حتی بناهای مسکونی معمولی را در معرض آسیبهای جدی قرار دهد. فرونشست در ظاهر آرام و خاموش است، اما در عمل مشابه یک زلزله کند و پایدار عمل میکند؛ زلزلهای که نه در چند ثانیه، بلکه در طی سالها خسارت انباشته تولید میکند.
جنوب تهران تنها نقطه گرفتار این بحران نیست، اما تفاوت بزرگی میان این منطقه و بسیاری از دشتهای درگیر در سایر استانها وجود دارد؛ تفاوتی به نام «تراکم جمعیت». درحالیکه برخی استانها با فرونشستهای شدید مواجهاند، اما زیرساختهای شهری جنوب تهران به قدری پیچیده و گسترده است که کوچکترین تغییر در زمین میتواند اختلالاتی در مقیاس شهری ایجاد کند. هشدارهای علی بیتاللهی نیز از همین منظر قابل درک است؛ زیرا تهران امروز نه فقط پایتخت سیاسی کشور، بلکه گرهگاه شبکه حملونقل، اقتصاد، صنعت و جمعیت است. آسیب به زمین در چنین نقطهای، برابر با ایجاد اختلال در یکی از مهمترین موتورهای محرک کشور خواهد بود.
با وجود اینهمه هشدار، باید پذیرفت که علت اصلی این بحران چیزی فراتر از کمبود آب یا برداشت بیرویه است. مسئله اصلی، نبود یک مدیریت یکپارچه و مبتنی بر واقعیتهای علمی در حوزه منابع آب بوده است. تصمیمهایی که در ظاهر مقطعی و اضطراری بهنظر میرسیدند، بدون بررسی دقیق اثرات بلندمدت اتخاذ شدند. توسعه بیرویه شهر در جنوب تهران، رشد ساختمانهای سنگینوزن در مناطقی که از نظر زمینشناسی ناپایدار بودهاند، و نبود سیاستهای سختگیرانه در بهرهبرداری از چاهها، همگی همچون قطعات یک پازل کنار هم قرار گرفتهاند و تصویری نگرانکننده را ترسیم کردهاند.
اگر این روند در پنج سال آینده ادامه یابد، تهران ممکن است با مجموعهای از آسیبها مواجه شود که مرمت آنها ساده یا کمهزینه نخواهد بود. احتمال آسیب به خطوط حیاتی مانند فاضلاب و گاز، بروز شکافهای عمیق در بافتهای فرسوده جنوبی، کاهش امنیت سازههای شهری، افزایش هزینههای بازسازی، و حتی کاهش کیفیت زندگی در این پهنه گسترده، بخشی از پیامدهایی است که کارشناسان از آن سخن میگویند. در نهایت، فرونشست تنها یک مسئله زمینشناسی نیست؛ بلکه یک مسئله اجتماعی است. هر سانتیمتر نشست زمین، در عمل فاصلهای است که شهروندان را از امنیت پایدار و کیفیت زندگی مطلوب دورتر میکند.
برای مهار این بحران، بسیاری از متخصصان پیشنهادهایی را مطرح میکنند؛ از توقف فوری بهرهبرداری شرب از چاههای کشاورزی گرفته تا اجرای طرحهای تغذیه مصنوعی آبخوان، اصلاح الگوی مصرف آب شهری، پایش ماهوارهای دائمی و ایجاد محدودیت ساختوساز در پهنههای بحرانی. اما هیچیک از این اقدامات زمانی مؤثر نخواهد بود که تصمیمگیریها همچنان مقطعی، غیرمنسجم یا صرفاً واکنشی باقی بماند. فرونشست، پدیدهای است که به کندی شروع میشود، اما بهسرعت غیرقابل بازگشت میشود؛ و اکنون جنوب تهران در مرحلهای قرار گرفته که میتوان گفت فرصتهای اصلاح آن محدود و پرهزینه شده است.
در نهایت، این گزارش نه برای ایجاد ترس، بلکه برای آشکار کردن واقعیتی است که سالها زیر سایه روزمرگیها پنهان مانده بود. زمین زیر پای پایتخت در حال تغییر است و هر روز بخشی از این زمین فرو مینشیند. هشدارهای امروز، شاید آخرین فرصت برای جلوگیری از بحرانی باشد که اگر دیرتر شنیده شود، هیچ ابزار فنی یا بودجهای توان مهار آن را نخواهد داشت.
ارسال نظر