معلمان در قعر جدول دستگاه های دولتی جا دارند / فرش قرمز برای نخبگان کافی نیست، باید جایگاه و دستمزد معلمان تقویت شود
تبلیغات

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ابراهیم سحرخیز، معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با رکنا تاکید کرد: اختصاص ۱۰ درصد از ظرفیت دانشگاه فرهنگیان به دانش آموزان نخبه را تنها وقتی می توان خبری خوش برای آموزش و پرورش دانست که در عمل نیز با استقبال گرم مخاطبان واقعی رو به رو شده، این دعوت، لبیکی به همراه داشته باشد. شوربختانه معلمی، به عنوان یک شغل یا حرفه در هرم «منزلت اجتماعی» یا «امتیازات در ثروت و قدرت سیاسی» به جایگاه درخور و شایسته خود نرسیده است که دانش آموزان نخبه، ورود بدون کنکور به دانشگاه فرهنگیان را فرش قرمزی برای رسیدن به اسکار آرزوهای خود بدانند.

وی در ادامه افزود: برغم تمام تلاش های به کار بسته برای ترمیم دستمزدها یا جبران خدمات کارکنان در آموزش و پرورش، هنوز هم معلمان با یک فاصله معنادار ۱۸ تا ۱۹ پله ای از دیگر دستگاه های دولتی، در بین طبقات و گروه های منزلتی (Status groups) نتوانسته اند جایگاه قعر جدولی خود را تغییر داده نگاهی پیش برنده یا امیدوارانه به آینده داشته باشند. این روزها خاصه در بین مردان، کمتر کسی را سراغ دارید که از فرط شیفتگی یا از سر شیدایی، کشته مرده معلم شدن باشد مگر به جور زمانه یا هزار دلیل ناگفته دیگر که بیانش نقل مثنوی هفتاد من کاغذی می شود که گوش و هوشی، تا به حال بدهکار آن نبوده و نیست!

ابراهیم سحرخیز همچنین گفت: گذشت آن زمانی که به نوشته غلامعلی حداد عادل «تنها با نود تومان حقوق یک ماه معلمی می شد یک خانه دربست را ماهی ۴ تا ۵ تومان  اجاره کرده ،صد و بیست کیلو خربزه گرگابی را به هفت ریال خریده ،» کلی هم پس انداز کرد. وقتی در آزمون های استخدامی همین یکی دو سال اخیر، برغم اعلام اسامی چند برابر ظرفیت پذیرفته‌شدگان مرد، بخش قابل ملاحظه‌ای از سهمیه شهر تهران با استقبال سرد قبول شدگان، خالی می ماند. پر معلوم است که نه یک جا، بلکه چند جای کار می لنگد که حتی داوطلبان عادی نیز حاضرند پیه همه کاری را به تن مالیده اما هوس معلم شدن در تهران را از سر به دور کنند.

معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد: به یاد ندارم در 40 سال پس از انقلاب، آموزش و پرورش برای ورود نخبگان دانش آموز به حرفه معلمی، فرش قرمزی پهن کرده باشد. نفس این باور ، اقدام درخور ستایشی است مشروط بر آنکه به جذب و راه یابی اهلش منتهی شود که بعدها آموزش و پرورش به داشتن آنها افتخار کند. باتوجه به پیشینه تحقیق، در اواسط دهه هفتاد، شاید جزء اولین نفراتی در ایران بودم که با انتخاب موضوع « بررسی‌ راه های ارتقاء پایگاه و منزلت اجتماعی معلمان» از نگاه دو جامعه آماری متفاوت یعنی مدیران مدارس و روسای آموزش وپرورش با نظارت و مشاوره یکی از بهترین استادان گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان ، به عنوان پایان نامه دوره کارشناسی ارشد ، به این مهم رسیدیم که جایگاه رو به افول معلمی ، کار را برای ورود نیروهای زبده ، خلاق و باهوش به این حرفه سخت کرده است. همان سال بود که با توجه به یافته های این پژوهش ،رتبه بندی را به عنوان ایده و سائقی برای برانگیختن معلمان در شمار پیشنهادات آوردم که در خیلی از مطالعات بعدی به آن استناد شد. آن سال‌ها و ایام، با داشتن وزیری مثل محمد علی نجفی، روزهای خوش آموزش و پرورش را شاهد بودیم؛ زیرا برای اولین بار، پس از جنگ هشت ساله، معلمان این جرات را پیدا کرده بودند فیش حقوقی خود را در بین دیگران رو کرده بگویند ما معلم هستیم! که شوربختانه تورم امان نداد و هرساله این تورم، گرانی و بی لیاقتی مدیران بود که چونان سیلی مخوف و بنیان کن ، غرور و منزلت شغلی معلم را با خود شست و برد.

وی در پایان گفت: کار به جایی رسیده که رانندگان تاکسی در مباحث درون گروهی خود، معلمان شاغل و بازنشسته را به عنوان رانندگان اسنپ، بزرگترین تهدید و رقیب شغلی خود دانسته، به فرمانداری ها شکایت می برند.

  • فیلم منظره شاعرانه ساحل و دریا

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی