انفجار هم‌زمان سه بحران، آب، انرژی، اقلیم در ایران / ضرورت بازنگری فوری در اولویت‌های توسعه‌ای

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا،  کاهش نسبی تنش‌های ژئوپلیتیکی و بازتر شدن فضا برای بازنگری در سیاست‌های اقتصادی و توسعه‌ای، توجه به وضعیت زیرساخت‌های کلیدی کشور از منظر پایداری محیط‌زیست و تاب‌آوری اقلیمی ضروری‌تر از گذشته به نظر می‌رسد. در این گزارش، به‌صورت علمی و مستند، سه محور اصلی از چالش‌های بلندمدت ایران بررسی می‌شود: بحران منابع آب، وضعیت ناپایدار انرژی، و اثرات فزاینده تغییرات اقلیمی.

 داده‌های منابع زیرزمینی و سطحی

بر اساس داده‌های منتشرشده از سوی شرکت مدیریت منابع آب ایران، مجموع کسری مخزن سفره‌های آب زیرزمینی کشور به بیش از ۱۳۰ میلیارد مترمکعب رسیده است. بخش زیادی از این کسری ناشی از برداشت بیش از ظرفیت تجدیدپذیر، افزایش چاه‌های غیرمجاز، و فقدان سازوکار نظارتی موثر بر مصرف در بخش کشاورزی است.

همچنین، شاخص برداشت آب به منابع تجدیدپذیر  در ایران بالاتر از 80 درصد برآورد شده که طبق طبقه‌بندی سازمان ملل، کشور را در دسته مناطق با تنش بسیار شدید آبی قرار می‌دهد. این عدد برای بسیاری از کشورها کمتر از 40 درصد است. کاهش جریان رودخانه‌ها، خشک‌شدن تالاب‌ها و افت سطح آب زیرزمینی در اکثر دشت‌های کشور، از جمله دشت‌های فارس، خراسان، کرمان و اصفهان، نشانه‌هایی روشن از ورود به دوره ورشکستگی آبی هستند.

محدودیت ظرفیت و آسیب‌پذیری ساختاری

ایران دارای یکی از بالاترین نرخ‌های اتلاف انرژی در جهان است. راندمان نیروگاه‌های حرارتی کشور به‌طور متوسط حدود ۳۸ درصد گزارش شده، در حالی که در کشورهای صنعتی این شاخص معمولاً بیش از ۴۵ درصد است. به‌رغم برخورداری از منابع عظیم گاز طبیعی، شبکه تولید و توزیع برق با چالش‌های متعددی از جمله فرسودگی تجهیزات، تأخیر در توسعه ظرفیت‌های تجدیدپذیر و عدم تناسب میان رشد مصرف و زیرساخت مواجه است.

شواهد میدانی و اثرات تجمعی

طی سه دهه گذشته، میانگین دمای ایران حدود ۱.۸ درجه سلسیوس افزایش یافته که بالاتر از نرخ میانگین جهانی (حدود ۱.۲ درجه) است. همچنین کاهش متوسط بارش سالانه و افزایش پراکنش بارش‌های شدید و غیرقابل پیش‌بینی، منجر به تشدید وقوع سیلاب‌های ناگهانی و خشکسالی‌های ممتد شده است.

طبق داده‌های سازمان هواشناسی کشور، حدود ۷۰ درصد مناطق ایران در دهه اخیر درگیر خشکسالی متوسط تا شدید بوده‌اند. افزایش پدیده فرونشست زمین (که در برخی مناطق از جمله دشت تهران به بیش از ۳۶ سانتی‌متر در سال رسیده) یکی از پیامدهای ترکیبی تغییرات اقلیمی و بهره‌برداری بیش‌ازحد از منابع زیرزمینی است. علاوه بر آن، گسترش مناطق مستعد طوفان‌های گرد و غبار (به‌ویژه در مناطق جنوب غربی و مرکزی کشور) اثرات منفی قابل توجهی بر کیفیت هوا، سلامت انسان و کاهش بهره‌وری کشاورزی گذاشته است.

بررسی علمی سه بحران اصلی منابع آب، انرژی و اقلیم نشان می‌دهد که کشور با روندهای ناپایدار بلندمدتی مواجه است که در صورت تداوم سیاست‌های موجود، می‌تواند به کاهش تاب‌آوری اقتصادی، افزایش مهاجرت داخلی، تخریب منابع پایه و نابرابری‌های منطقه‌ای منجر شود.

برنامه هایی که می توان در دستور کار قرار داد تا بحران را کاهش داد:

تدوین و اجرای برنامه‌های منطقه‌ای برای بازچرخانی آب و احیای منابع زیرزمینی با مشارکت جوامع محلی.

تسریع در توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و اصلاح نظام قیمت‌گذاری انرژی جهت افزایش کارایی و کاهش اتلاف.

گنجاندن سناریوهای تغییر اقلیم در برنامه‌ریزی توسعه‌ای، به‌ویژه در حوزه کشاورزی، شهرسازی و منابع طبیعی.

تقویت نهادهای علمی و پژوهشی در حوزه سیاست‌گذاری اقلیمی و ایجاد ارتباط مؤثر میان مراکز دانشگاهی، نهادهای دولتی و نهادهای مدنی.

در نهایت، کاهش تنش‌های نظامی فرصتی فراهم کرده تا منابع عمومی به‌جای تمرکز بر حوزه‌های پرهزینه و غیرمولد، در مسیر پایداری زیست‌محیطی و توسعه متوازن هدایت شود. تحلیل علمی روندهای موجود نشان می‌دهد که تأخیر بیشتر در اصلاح سیاست‌ها می‌تواند پیامدهای بازگشت‌ناپذیری برای آینده منابع طبیعی و اقتصادی کشور داشته باشد.

 

اخبار تاپ حوادث

وبگردی