محمد جوان 21 ساله‌ای بود که رابطه‌ دوستی خود را با الهام در سال 91 آغاز می‌کند و محل قرارشان نیمکت‌های پارک می‌شود.
جمشید یکی از دوستان نزدیک محمد بوده است که چند باری الهام را به همراه وی دیده بود و به او دل بسته بود.
براین اساس جمشید مزاحمت‌های تلفنی خود را شروع می‌کند و این آغازی می‌شود برای شروع یک رقابت عشقی که سرانجام مرگباری داشت.27 آبان ماه 91 جمشید طی تماس تلفنی با الهام، تهدیداتی را برای محمد مطرح می‌کند و الهام این خبر را به محمد می‌رساند. 
عصر همان روز محمد به همراه دوستانش در خیابان ایستاده بودند که با یکدیگر به تفریح بروند.
جمشید قدم‌های خود به طرف محمد تندتر کرده و چاقوی خود را در دستش پنهان می‌کند سپس دست محمد را می‌گیرد و به بهانه یک صحبت خصوصی او را به انتهای کوچه می‌برد. 
بعد از چند دقیقه نزاع، جمشید چاقوی خود را به سینه محمد می‌زند و فرار Escape می‌کند.دوست محمد در این باره می‌گوید: ساعت 5 عصر بود که جمشید، مقتول را به داخل کوچه برد و پس از چند دقیقه محمد به طرف من دوید. از وی سوال کردم که چی شده؟
جواب داد: جمشید به من چاقو زد.
با هم به دنبال وی رفتیم که در همین هنگام محمد به زمین افتاد و من سریع وی را به بیمارستان سیدالشهدا بردم که متاسفانه ساعت 8 شب تمام کرد.جمشید پس از این ماجرا با الهام تماس می‌گیرد و خبر کشتن Killing محمد را به وی می‌دهد و الهام در کمال ناباوری جواب جمشید را با گفتن اینکه تو هیچوقت دستت به وی نمی‌رسد، می‌دهد.
جمشید به الهام می‌گوید که علاقه‌ای به او ندارد و اگر محمد را کشت به خاطر وی نبوده و سر ناسزاگویی بوده که محمد به او داده است.
جمشید بعد از آن روز، به کرج که متواری می‌شود سرانجام پس از 6 سال و در جریان تحقیقات پلیس، در کرج دستگیر می‌شود.
جمشید پس از بازداشت گفت: نمی‌دانم چه شد، یک لحظه عصبانی شدم. با چاقویی که از پیش در دست داشتم به سینه‌اش زدم و فرار کردم. اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

 

کدخبر: 449451 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟