وقتی احمد رازش زندگی اش را شنید، شوکه شد / همسرم به اتاق خواب رفت و با صحنه هولناکی روبرو شده بود

کدخبر: 228376 ۱۳۹۵/۰۸/۱۰ ۰۶:۲۱:۱۷ ویرایش خبر

لینک کپی شد

رکنا: یک ماه بعد از افشای راز زندگی احمد، وقتی که دوستش آمد و سراغش را گرفت همسرم رفت به اتاقش تا او را صدا کند اما با صحنه حلق آویز شدن او روبرو شد.

زن و مردی میانسال با قیافه های شکسته و خسته روی صندلی نشستند. هر دو به همدیگر نگاه می کردند مثل اینکه هیچ کدامشان توان حرف زدن نداشتند. مرد که سرش پایین انداخته بود ، قطره اشکی که آرام روی صورتش می غلتید را پاک کرد ، بغضش را فرو داد و گفت: من وهمسرم 30سال است که با هم زندگی می کنیم، ما عاشق هم بودیم و با وجود مخالفت های خانواده هایمان با هم ازدواج کردیم چند سال اول خوشبخت بودیم و هیچ مشکلی در زندگی ما نبود.

اما فقط یک مشکل بود و آن بچه دار نشدنمان بود هفت سالی از ازدواجمان می گذشت اما ما هنوز نتوانسته بودیم بچه دار شویم. زمزمه نازایی همسرم تو فامیل پیچید. مرتب دکتر ، دارو ، درمان و... اما هیچ فایده ای نداشت. خانواده ام مدام سرزنشم می کردند و می گفتند این زن اجاقش کور است دیدی گفتیم با او ازدواج نکن ، حالا دیدی بدبخت شدی ،بیا طلاقش بده تا زن دیگری برایت بگیریم و...

حرف های فامیل ادامه داشت تا اینکه الهام یه روز سراغم آمد و گفت: محسن یه چیزی بگم نه نمی گی گفتم من تاحالا بهت نه گفتم؟ ، گفت: برو زن بگیر!! شوکه شدم نگاهش کردم سعی می کرد توچشمای من نگاه نکنه، منم گفتم : حالا من یه چیزی می گم تو نه نگو گفت: بگو ، گفتم: با هم می ریم یه بچه از پرورشگاه می گیریم و میاریم بزرگ می کنیم.

اولش مخالفت کرد البته مخالفتش هم به خاطر من بود اما وقتی اصرارم را دید قبول کرد و رفتیم و یک نوزاد 15 روزه پسر را آوردیم ، با اومدن احمد به زندگی ما دوباره زندگی بهمون لبخند زد. همه چیزخوب پیش می رفت حتی برای اینکه از دست نگاه های همسایه ها در امان باشیم و کسی هم از چیزی بو نبرد ازاون محل هم رفتیم.

احمد هم بزرگ و بزرگتر شد تا اینکه به سن 18 سال رسید ، یک روز یکی از همکارانم که از زندگی ما و ماجرای احمد با خبر بود ازمن سوال کرد به پسره گفتید که بچه واقعی شما نیست؟ گفتم نه گفت خیلی اشتباه کردید! باید به او می گفتید اگر از جایی دیگر بشنود خیلی بدتر می شود، وقتی موضوع را با همسرم در میان گذاشتم سریع مخالفت کرد وگفت حالا وقتش نیست اما من زیر بار نرفتم و گفتم باید حتماًبه او بگوییم و گرنه ممکن است از کسی یا جایی بفهمد و اوضاع بدتر شود.

همان شب صدایش کردم و ازسیر تاپیازقصه زندگی را برای احمد گفتم از حرف های من شوکه شده بود باور نمی کرد. نگاهی به من و همسرم کرد و به اتاقش رفت صبح که از خواب بیدار شدیم نبود. نه گوشی را جواب می داد نه دوست و آشنا از او خبری داشتند.

هیچ خبری از او نداشتیم و کار همسرم شده بود، گریه و زاری تا اینکه بعد از 20 روز به خانه برگشت، از غیبتش در این مدت هم چیزی نگفت، ماهم سعی کردیم سوال نکنیم، فقط خوشحال بودیم که برگشته است اما دیگه احمد سابق نبود کم حرف و بی حوصله شده بود و همش توی خودش بود.

یک ماه از این ماجرا می گذشت یک روز صبح وقتی از خواب بیدار شد دمق بود حالش خیلی خوب نبود ، حتی ظهر هم ناهار نخورد و گفت اشتها ندارم بعدازظهر همون روز رفت اتاقش تا استراحت کند.ساعت 5 بعدازظهر بود که یکی از دوستانش به در خانه آمد و سراغ احمد را گرفت وقتی همسرم در اتاقش را باز کرد تا صدایش کند با صحنه حلق آویز شدن او مواجه شد.

بله احمد نتوانسته بود راز زندگیش را تحمل کند و برای همیشه به زندگیش پایان داده و ما را عزادار کرده بود در این لحظه صدای گریه زن ومرد بالا رفت و مرد در حالی که به پیشانی خودش می زد گفت خودم کردم که لعنت برخودم باد و درحالی که اشک می ریخت ادامه داد:نمی دانم که دوستان احمد قضیه پرورشگاهی بودنش را از کجا فهمیده بودند.

یکی از دوستانش بعد از مرگ او گفت بچه ها احمد را مرتب مورد سرزنش و اهانت و توهین قرار می دادند و به او می گفتند تو سرراهی هستی و نباید در جمع باشی این موضوع بسیار او را تحت فشار قرار داده بود.

از این قضیه هشت ماه می گذرد اما زنم از آن زمان که احمد را حلق آویز دیده تا حالا یک کلمه هم حرف نزده و فقط گریه می کند. امروز به زور و اجبار او را به اینجا آوردم تا شما به ما کمک کنید...

ارتباط والدین با فرزند نیازمند مهارت های ویژه است

کارشناس ارشد مرکز مشاوره و مددکاری آرامش معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان در این زمینه اظهار داشت: بیان موضوعات بسیارمهم و حساس در شرایط سنی خاص مانند دوران بلوغ اقدامی اشتباه می باشد همان طور که به نظر می رسد که یکی از قویترین محرک ها برای تصمیم احمد به این اقدام به هم ریختگی روحی وروانی وی بوده است.

وی افزود: باید گفت که این زوج در افشای راز زندگی احمد اشتباه بزرگی کرده و آن را در بدترین شرایط سنی یعنی اوج دوران بلوغ و نوجوانی برای او مطرح کردند، دورانی که درآن فرد به سرعت تصمیم گیری می کند و از نظر بلوغ فکری ، عاطفی و اجتماعی کامل نشده است .

این کارشناس ارشد مشاوره و روانشناسی با بیان اینکه خودکشی یکی از پدیده هایی است که همواره درحوزه آسیب های اجتماعی و زمینه های مرتبط با علوم اجتماعی ، روانشناسی و روانشناختی مورد بحث است گفت: معمولاٌ افرادی که اقدام به خود کشی می کنند دارای برخی خصوصیات رفتاری مشترک هستند ، اغلب در سطح اقتصادی و فرهنگی پایین جامعه قرار دارند و یا اینکه دچار افسردگی می باشند.

وی اضطراب مزمن و افسردگی را از نشانه های مهم رفتاری که منجر به خودکشی می شوند عنوان کرد و بیان داشت: احساس بی ارزشی و احساس گناه به وجود آمده در فرد که ناشی از فشارهای گروه همسالان بوده باعث گردیده وی دور اندیشی خود را از دست داده و از لحاظ عاطفی ، توانایی حل مشکلات را نداشته و به دلیل محدویت جریان فکری قادر به انتخاب راه حلی جزء خودکشی درخود نبیند.

این کارشناس ارشد مشاوره گفت: در مورد ماجرای مذکور هم اهمال کاری و عدم توجه والدین به نشانه هایی که قبل از خودکشی (حالات روحی متوفی )دیده شده مانند بی خوابی ، اختلال در اشتها ، فقدان انرژی ، اشتغال ذهنی ، خودداری از حرف زدن و ... باعث گردیده که وی اقدام به خودکشی نماید.

وی بیان داشت: این زوج باید برای آماده کردن فرزندشان در مورد ماجرای زندگیش ابتدا با مراجعه به مراکز مشاوره از افراد متخصص و مجرب راهنمایی می گرفتند و بدون محابا و یک دفعه ای او را در یک موقعیت ناگهانی قرار نمی دادند.

این کارشناس ارشد مشاوره اظهار داشت: پیشنهاد می کنیم اخبار و حوادث Accidents ناگهانی و غیر منتظره با هماهنگی قبلی و با درنظر گرفتن شرایط حساس و با مشاوره با فرد متخصص به فرزندان منتقل و همچنین در مدارس به نوجوانان مهارت های رفتاری می بایستی آموزش داده شود.

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار زیر را از دست ندهید:

شوهرم با رفتارهایش من را به سمت گناه هل داد

بازیگر معروف سینما بدنام شد + عکس

این قفل، حال دزدها را به هم می‌زند + عکس

گزارش و عکس های تکاندهنده از کودکان یمنی/ فراموش شدگان

یک خانه در رشت با یک لامپ سوخت+ عکس

اقدام زشت پسرخاله متاهل با دختر جوان بیهوش / گفت خاله ام مریض است آنجا رفتم و ...

حمله وحشیانه دو دختر نوجوان به پیرمرد 61 ساله (ویدئو رو نگاه کنید)

اقدام وحشیانه خواهر و برادر در اتاق خواب / خواستگار تحمل یک واقعیت را نداشت

دخترم روی صندلی ماشین خواب بود و به طرز هولناکی مقابل چشمان ما جان داد

حمله مرگبار خرس وحشی به یک مرد در حاشیه باند فرودگاه