گلچینی از اشعار عطار نیشابوری + فیلم

به گزارش رکنا، روز گذشته 25 فروردین روز بزرگداشت عطار نیشابوری بود. در این قسمت مجموعه اشعار عطار نیشابوری، شعر کوتاه، شعر بلند، اشعار عاشقانه، رباعیات، دو بیتی، تک بیتی و … عطار نیشابوری را می خوانید.

اشعار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری از شاعران نیمه دوم قرن ششم می باشد. از آثار ارزشمند عطار می توانیم به: «اسرارنامه»، «الهی‌نامه»، «منطق‌الطیر»، «مصیبت‌نامه»،«مختارنامه»، «تذکره الاولیاء» و «دیوان اشعار» (مجموعه قصاید و غزلیات عطار و بیشتر آن‌ها عرفانی و دارای مضمون‌های بلند صوفیانه) اشاره کنیم که در ادامه به گزیده ای از زیباترین اشعار وی اشاره خواهیم نمود. امیدواریم که از خواندن آنها لذت ببرید. نوش نگاه و احساستان. اشعار عطار نیشابوری را در ادامه بخوانید.

    آتش عشق تو در جان خوش تر اسـت

    جان ز عشقت آتش‌ افشان خوش تر اسـت

    هر کـه خورد از جام عشقت قطره‌ ای

    تا قیامت مست و حیران خوش تر اسـت …

عطار نیشابوری

    تنت قافست و جانت هست سیمرغ

    ز سیمرغی تو محتاجی بـه سی مرغ

    حجاب کوه قافت آرد و بس

    چو منعت میکند یک نیمه شو پس

    بـه جز نامی ز جان نشنیده تو

    وجود جان خود تن دیدهٔ تو

    همه ی عالم پر از آثار جان اسـت

    ولی جان از همه ی عالم نهانست

    تو سیمرغی ولیکن در حجابی

    تو خورشیدی ولیکن در نقابی

    ز کوه قاف جسمانی گذر کن

    بدار الملک روحانی سفر کن

عطار نیشابوری

    سر نفس نهم پای کـه در حالت رقص

    مرد راه از سر این عربده دست‌افشان شد

    رو کـه در مملکت عشق سلیمانی تو

    دیو نفست اگر از وسوسه در فرمان شد

آرامگاه عطار نیشابوری

    جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی

    دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی

    نامد گه ان آخر کز پرده برون آیی

    آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی

آرامگاه عطار

    عاشقی و بی نوایی کار ماست

    کار کار ماست چون او یار ماست

    تا بود عشقت میان جان ما

    جان ما در پیش ما ایثار ماست

عطار نیشابوری

    آواز بـه عشق در جهان خواهم داد

    پس شرح رخ تو بیزبان خواهم داد

    چون زَهره ندارم کـه بـه روی تو رسم

    بر پای تو سر نهاده جان خواهم داد

عطار

    ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش

    بر در دل روز و شب منتظر یار باش

    دلبر تو دایماً بر در دل حاضر است

    رو در دل برگشای حاضر و بیدار باش

    دیده ی جان روی او تا بنبیند عیان

    در طلب روی او روی به دیوار باش

    ناحیت دل گرفت لشگر غوغای نفس

    پس تو اگر عاشقی عاشق هشیار باش

    نیست کس آگه که یار کی بنماید جمال

    لیک تو باری به نقد ساخته ی کار باش

    در ره او هرچه هست تا دل و جان نفقه کن

    تو به یکی زنده‌ای از همه بیزار باش

    گر دل و جان تو را در بقا آرزوست

    دم مزن و در فنا همدم عطار باش

عطار نیشابوری

    برقع از ماه برانداز امشب

    ابرش حسن برون تاز امشب

    دیده بر راه نهادم همه روز

    تا درآیی تو به اعزاز امشب

    کارم انجام نگیرد که چو دوش

    سرکشی می‌کنی آغاز امشب

    گرچه کار تو همه پرده‌دری است

    پرده زین کار مکن باز امشب

    همچو پروانه به پای افتادم

    سر ازین بیش میفراز امشب

    مرغ دل در قفس سینه ز شوق

    می‌کند قصد به پرواز امشب

    دانه از مرغ دلم باز مگیر

    که شد از بانگ تو دمساز امشب

    دل عطار نگر شیشه صفت

    سنگ بر شیشه مینداز امشب

کدخبر: 988218 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟