این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد
مردی که ابی، هایده و معین مدیونش هستند + عکس و علت
در ادامه ماجرای فرید را می خوانید که ابی و هایده و معین مدیونش هستند.
موسیقی پاپ ایرانی که در دهه ۵۰ شمسی سر به آسمان میسایید برای همه ما خاطرات باشکوهی را خلق کرده. از شعرها و ملودیها تا آوازها و سازبندیها همه و همه سند این ماجراست. اساسا تنظیم در موسیقی، به مرحله بعد از آهنگسازی گفته میشود که طی آن، چیدمان سازها، جملهبندی اثر، و لحن نتها بر پایه قوانین هارمونی مشخص میشود. تنظیمکننده که یک قطعه را برای سازهای مختلف مینویسد، باید با قابلیتهای سازهای گوناگون بهخوبی آشنا باشد. یکی از سرشناسترین موزیسینهای ایرانی که در عرصه تنظیم استادانه عمل کرده، منوچهر چشمآذر است.
چشمآذر در ۲۳ آذر سال ۱۳۲۳ در اردبیل به دنیا آمد. او فرزند اسماعیل چشمآذر (از نوازندگان بنام موسیقی آذربایجان) و برادر بزرگتر ناصر چشمآذر آهنگساز و موسیقیدان مشهور ایرانیست.
در این مطلب مروری داریم بر چند کار شاخص او در زمینه تنظیم که تنها بخش کوچکی از کارنامه پربار هنریاش است.
۱. ساقی
سلام من به تو یار قدیمی / منم همون هوادار قدیمی
هنوز همون خراباتی و مستم / ولی بی تو سبوی می شکستم
ترانه اردلان سرفراز که با ملودی دلنشین فرید زلاند همراه شده و با آواز هایده در یادها جا خوش کرده است. در نهایت تنظیم ماندگار منوچهر چشمآذر که خاطرات را در ذهنها جاری میکند.
۲. برای دیدن تو
هنوزم یار تنهایم، به دیدار تو می آیم
باز می آیم اگر که فرصتی باشد
مجال صحبتی باشد، حرف خواهم زد
یک آغاز باشکوه با ویولن، یک عاشقانه نه چندان آرام. بازهم همکاری اردلان سرفراز و فرید زلاند که اینبار با صدای معین به دل مینشیند. خلق یک اثر جاویدان با سازبندی سنجیده چشمآذر.
۳. لبخند
تا با تو خندیدم اسبت رو زین کردی / با این من ساده تو بدترین کردی
گفتی که عاشق شو بگزار بتازم من / هر جور دلم میخواد اون رو بسازم من
یک لبخند یک لبخند بود اشتباه من تنها گناه من
روایت لبخندی از سر دلدادگی، روایت یک پشیمانی که از زبان جهانبخش پازوکی جاری شده و ترانه را روی ملودی خودش سوار کرده. به راستی که مهستی باید این کار را اجرا میکرد تا این چنین دلپذیر و ماندگار شود. تنظیم چشمآذر نیز از شاخصههای اصلی این کار موفق است. به درستی که همان لبخند، اشتباه همه ما بود…
۴. خواب ستاره
کنار تو آروم میام پا میزارم / چراغی تو دست شبا جا میزارم
که روشن بمونه آسمون بیستاره
به شوق تو عهدی با چشمات میبندم / دوباره به این عشق به این دل میخندم
قصه ی عشق بازی چرخ روزگاره
سخن از عشق به هر زبانی زیباست. روایت یک همنشینی عاشقانه و شوقی بیحد و حصر. ترانه ماندگار فریدون علیخانی، ملودی از پرویز رحمانپناه و تنظیم نوستالژیک استاد منوچهر چشمآذر. هنوز هم خیلیها عارف را با این کار به یاد میآوردند.
۵. سقوط
کسی حرف منو انگار نمی فهمه / مرده زنده خوابو بیدار نمی فهمه
کسی تنهایی رو از من نمی دزده / درد ما رو در و دیوار نمی فهمه
واسه ی تنهایی خودم دلم می سوزه / قلب امروزیه من خالی تر از دیروزه
یکی تراژیکترین و در عین حال شنیدنیترین تنظیمهای چشمآذر برای همین کار است. قصه مرگ این عاطفه را شهایر قنبری گفته و فریبرز لاچینی به زیبایی هرچه تمامتر نُتها را کنار هم قرار داده. البته ناگفته نماند که کنسرتهای داریوش اقبالی بدون اجرای این ترانه انگار چیزی کم دارد.
۶. برج
برج تنها سرپناه خستگی شد / مهربونیش مرهم شکستگی شد
اما این حادثهی برج و کبوتر / قصهی فاجعهی دلبستگی شد
اول قصهمونو تو میدونی تو میدونستی / من نمیتونم برم تو میتونی تو میتونستی
قصه برج و کبوتر؛ از آنهایی که دلتنگی را فریاد میزند و کاری از هیچکس ساخته نیست. بیقراری برج تنها و دردی که پایان باد و باران در سینهاش کاشت را اردلان سرفراز شرح داده و ملودی نیز بر عهده فرید زلاند بوده. شاید از مهجورترینهای پاپ ایرانی همین «برج» است. برجی که ابی غربتش را فریاد میزند. شاید بهتر است تنظیم چشمآذر را با دل و جان گوش دهید.
ارسال نظر