رامبد جوان و پیمان قاسمخانی بی‌رحمانه به جان هم افتادند + جزییات

برای نوشتن درباره فیلم «چپ راست» باید از تیتراژ پایانی شروع کرد، جایی که تماشاگران محدود داخل سالن با چهره‌های در هم از بی‌کیفیت بودن فیلم و تلف‌شدن وقت و بهای بلیت سینما معترضند، بله درست است. «چپ راست» به شدت بی‌کیفیت و غیرقابل‌باور است. مخاطب به انگیزه کمدی بودن فیلم بلیت تهیه می‌کند، اما دریغ از یک موقعیت که حتی صدای خنده یک نفر به گوش برسد! حامد محمدی که نابلدی در کارگردانی را فریاد می‌زند، (نمونه‌اش سریال ناتمام قبله عالم) در «چپ راست» فکر کرده برای مخاطب چندین دهه گذشته فیلم ساخته‌است! شوخی‌های لوس و بی‌مزه که اساساً به طنز هم نمی‌رسند. فیلم نه کمدی است، نه سیاسی فقط اشاره‌ای الکن به دو تحلیلگر مسائل سیاسی دارد، یکی اصلاح‌طلب و دیگری اصولگرای تندرو. در ادامه این نقد که بخش‌هایی از آن از روزنامه اعتماد برداشته شده با ما همراه باشید تا این فیلم را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم.

رامبد جوان و پیمان قاسمخانی، بی‌رحمانه به جان هم افتادند

به نظر می‌رسد محمدی به همراه پدر تهیه‌کننده‌اش قصد شوخی سخیف با دو طیف سیاسی را داشته‌اند، شوخی که نه سر دارد و نه ته و به شدت لمپن شده‌ است. یک موضوع الکن بی‌قاعده که حتی ایجاد موقعیتی هم ندارد، یعنی کارگردان نمی‌داند ژانر فیلمش چه چیزی است، چراکه قطعاً «چپ راست» با فیلمنامه جلو نرفته‌ است. از بی‌قاعده‌بودن شکل‌گیری قصه‌اش که آن هم ناقص و پرتکرار است، می‌شود این را فهمید که فیلمنامه‌ای در کار نیست. فیلم با یک طرح چند خطی جلو رفته و کارگردان پرمدعایش فکر کرده‌ است با داشتن رامبد جوان و پیمان قاسمخانی می‌تواند از مخاطب خنده بگیرد.

سؤال مهم این است که قاسمخانی خودش فیلمنامه‌نویس کمدی است و چطور توانسته در چنین فیلمی بازی کند! چپ راست در مضمون خود معلق مانده‌ است، چیزی برای ارائه ندارد و پیشرفتی برای قصه شکل نمی‌گیرد. دعوا‌ها و کل‌کل سیاسی بشیر و اصلان به شدت باسمه‌ای و تاریخ انقضا گذشته است. کارگردان سعی داشته با بی‌اطلاعی از جامعه سیاسی بگوید که دیگر تفرقه‌ای میان اصولگرا و اصلاح‌طلب‌ها وجود ندارد، اما شیوه روایتش آنقدر ابتدایی و فارغ از هنر است که پیام سیاسی در فیلم احساس نمی‌شود، چراکه کارگردان وقت کافی برای پژوهش در این مقوله صرف نکرده‌ است و اساساً اطلاعات سیاسی ندارد و جرئت پرداخت هم ندارد، چراکه محمدی فقط از دیالوگ‌های نخ‌نما‌شده که تبدیل به کل‌کل میان اصلان و بشیر شده استفاده کرده و آن هم استفاده‌ای که برای فیلم فایده و اثری ندارد و قابلیت درون ژانری است و ایضاً ارتباطی با مضمونش ندارد. در «چپ راست» همه چیز سطحی و فارغ از پیشرفت درام شکل گرفته و چارچوب یا مبنای لازم برای نوع روایت کمیک سیاسی در نظر گرفته نشده‌ است که این از نابلدی کارگردان است که عدم تجربه واضح آن در سریال قبله عالم مشهود بود.

رامبد جوان و پیمان قاسمخانی، بی‌رحمانه به جان هم افتادند

«چپ راست» از منظر نمایشی هم اثر موفق و قابل اعتنایی نیست، شاید بد نباشد ورود به مبحث تحلیل فنی فیلم از پیرنگ اثر آغاز شود که می‌توان بدون هیچ شک و تردیدی آن را پاشنه آشیل فیلم قلمداد نمود، پیرنگی که برمبنای ایده تکراری و نه چندان بکر «تعویض دو بچه» در زایشگاه پایه‌گذاری شده است استفاده از چنین نقطه آغازی می‌طلبیده که در ادامه حوادث مهم و نقاط تاثیرگذار درام از همین نقطه آغازین تاثیر گرفته و بر پایه آن شکل بگیرند اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاده و مشخص می‌شود که موضوع جابه‌جایی فرزندان دو خانواده از دو جناح راست و چپ حاکمیت تنها مجرایی ضعیف و کار نشده برای ورود به درام و بستری خام و فاقد پرداخت برای بسط داستان بوده که زیر بار سنگین شوخی‌های سیاسی و جنسی فیلم به مایه‌ای فرعی و کم‌اثر تبدیل شده است.

فیلم سرشار است از کل‌کل‌های دو قهرمان آن یعنی بشیر کشاورز (نماینده جناح راست) و اصلان دهقان (نماینده جناح چپ) که از ابتدا تا انتهای فیلم به کشمکش‌های لفظی و نثار متلک‌های سیاسی آنچنانی به یکدیگر مشغولند. بشیر کشاورز (با بازی رامبد جوان) به شکلی گریم شده که چهره بخشی از نیروهای تندروی سیاسی که در سپهر سیاست از آنها تحت عنوان نیروهای ارزشی یاد می‌شود را تداعی می‌کند، محاسن پُر‌‌‌ِ کادر نشده، موهایی که به ضرب آب و شانه مداوم روی سر چسبانده می‌شوند و اعلام مفاهیم مورد اعتقاد با شور و هیجان و حتی داد و فریاد بسیار از جمله مختصاتی است که برای نقش بشیر به عنوان نماینده جناح راست درنظر گرفته شده است اگرچه نباید از اشارات واضحی که در طراحی این شخصیت به مرد آذری بامزه و پرشوری گذشت که چند سالی است در شبکه‌های اجتماعی ویدیوهای پرهیجانی از او در دفاع از مفاهیم انقلابی و ارزشی و خرده گرفتن از سازشکاری و عافیت‌طلبی بازنشر می‌شود.

رامبد جوان و پیمان قاسمخانی، بی‌رحمانه به جان هم افتادند

در سوی دیگر ماجرا اصلان دهقان (با نقش‌آفرینی پیمان قاسم‌خانی) به عنوان نماینده جناح چپ تصویر شده است. جناحی که همیشه از سوی گروه مقابل به سست‌اعتقادی، سازشکاری و دفاع شکننده از ارزش‌های انقلاب و اسلام متهم شده است. فیلمساز برای ترسیم این شخصیت به درستی از بازیگری مثل پیمان قاسم‌خانی استفاده کرده که تیپ شناخته شده نقش‌هایش خونسردی، عاری بودن از تعصب موردنظر نیروهای ارزشی و اعتقاد به مدارا و سازش را تصویر می‌کند.

همان‌گونه که اشاره شد تندی‌های بشیر به اصلان و متهم کردن او به بی‌غیرتی و محافظه‌کاری و در مقابل پاسخ‌های خونسردانه اصلان دالّ بر کم‌سوادی بشیر که در اشتباهات او در استفاده از واژگان و ضعف شدیدش در زبان انگلیسی جلوه‌گر می‌شود بهانه‌ سازنده برای گسترش داستانی بوده که ظرفیت بسط تا سقف یک فیلم بلند سینمایی را نداشته است و بیشتر به میان پرده‌های کمیکی می‌ماند که در نقد وضعیت هر دو جناح سیاسی برجسته کشور آن‌هم در زمانی که اصولا چنین مقوله‌ای موضوعیت داشته ساخته شده باشد و نه وضعیت فعلی کشور که به هر حال جامعه قدری از آن فضا فاصله گرفته است.

می‌توان تصور کرد که اگر فیلمساز در پرداخت چنین ایده‌ای از ابزارهای دراماتیک دراختیار خود ازجمله همان موضوع جابه‌جایی سهوی فرزندان دو خانواده که ضرورت‌های نمایشی بعدی را ایجاب می‌کرد استفاده خلاقانه‌تر و فکر شده‌تری می‌نمود و اگر شاخ و برگ‌هایی نظیر دو پرستاری که در جابه‌جایی دو نوزاد سهوا مقصر بوده‌اند و عشق فکر نشده و بدون مقدمه بازپرس پرونده و پرستار جوان که ظاهرا به عنوان خرده‌پیرنگ به کار گرفته شده‌اند اتصال درست و دقیقی با خط اصلی داستان داشتند با محصولی بهتر و قابل دفاع‌تر مواجه می‌بودیم.

رامبد جوان و پیمان قاسمخانی، بی‌رحمانه به جان هم افتادند

اساساً موضوع تعویض بچه‌ها هم آنقدری اهمیت یا بهتر بگویم جذابیتی ندارد، محمدی سعی کرده‌است نگرش‌های سیاسی را زیر سؤال ببرد که البته در این راه هم نابلدی‌اش مشهود است. آن چیزی که روی پرده شکل گرفته‌است، بیشتر مدیوم تلویزیونی است تا سینما. بازی‌ها به شدت ضعیف و تصنعی است تا جایی که رامبد جوان در بعضی از سکانس‌ها نوع گفتارش را فراموش می‌کند و «چپ راست» اثری است که مخاطب قبل از خروج از سالن سینما آن را از یاد می‌برد.

 

وبگردی