این مطلب از گروه وب گردی تهیه شده و فقط جنبه سرگرمی دارد
فیلم مجید واشقانی به مریم مومن نوعروس: مادرت میدونست داری پول جمع میکنی؟ ... / مگه بابام بود که بگه بیجا کردید بچه من این کارو نمیکنه...مگه مامانم میتونست...
ناگفتههای تأثیرگذار مریم مومن از دوران سخت زندگیاش پس از جدایی والدین، با روایتهایی از روزهای پر چالش کودکی و تلاشهایش برای غلبه بر مشکلات.
مریم مؤمن ، بازیگر جوان و محبوب ایرانی که متولد 6 مرداد 1377 در شهر اردبیل است، در گفتگویی تکاندهنده به روایت یکی از تلخترین خاطرات دوران کودکی خود پرداخته است. او که با ایفای نقش در سریال پرطرفدار بانوی عمارت به اوج شهرت رسید، روایتی را تعریف کرده که قطعا بسیاری از مخاطبان را تحت تأثیر قرار داده است.
جمع کردن پول با گرسنگی؛ روایت تلخ مؤمن از دوران سخت بچگی
در این گفتگو، مجید واشقانی از مریم سؤال کرد: «آیا مادر شما از اینکه پول جمع میکردید خبر داشت؟» پاسخ مریم تکاندهنده بود. او گفت: «مادرم فکر میکرد من در مدرسه پولم را برای خرید تغذیه خرج میکنم. اما واقعیت این بود که گرسنه میماندم تا کسی متوجه نشود که ما توان مالی نداریم.»
مریم از روزی گفت که مادرش به او نزدیک شده بود تا تلخترین واقعیت را با دخترش در میان بگذارد: «یک روز قبل از عید، مامانم بغض کرد و گفت: "دخترم، امسال نمیتوانم برایت لباس عید بخرم. شرمندهتم." و من...» مریم با ذوق پولی که با سختی جمع کرده بود را به مادرش داد که شاید کمی از فشارهای مالی خانواده بکاهد.
متهم شدن کودک 9 ساله به دزدی!
اما داستان مریم به اینجا ختم نمیشود. واشقانی پرسید: «مریم، چقدر پول جمع کرده بودی؟» و مریم در پاسخ گفت: «حدوداً 11 هزار و خوردهای یا شاید 21 هزار تومان. ولی ناگهان همه چیز بهم خورد. یک نفر فامیل، که باید حامی ما میبود، آمد و من را متهم کرد! گفت این پول را از جیب او برداشتهام. تمام فداکاریها و گرسنگیهای من برای این پول ناگهان نابود شد.»
مریم با صدایی بغضآلود ادامه داد: «مامانم با ذوق تعریف کرده بود که دخترم پولهایش را جمع کرده تا کمک کند. ولی همان فرد، بیپرده گفت که من دزد بودهام. این حرف به من که تنها 9 سال داشتم، ضربهای بزرگ زد. چه کاری میتوانستم انجام بدهم؟ مگر بابا داشتم که بگوید "شما بیجا کردید بچه من چنین کاری نمیکند"؟ مامانم هم نمیتوانست جلوی این آدمها بایستد.»
روایتی که فراموش نمیشود
مریم مؤمن همچنین گفت: «به خدا قسم، بعد از دو روز خود آن آدم یادش آمد پولش را کجا گذاشته بوده! مبلغ آن حتی چیز خاصی نبود. ولی آیا گرفتن حلالیت از یک دختربچه 9 ساله آسان است؟ این خاطره هرگز از ذهن من پاک نمیشود.»
بیشک، این اعتراف تلخ و دردناک مریم مؤمن گوشهای از سختیهایی است که او در زندگی تجربه کرده است. داستان او، روایت تلاش، فداکاری و دردهایی است که برای بسیاری از افراد قابل لمس خواهد بود.
ارسال نظر