عکس سفر در زمان / فریبا نادری با شوهر اولش کنار مادر و خواهر زیبایش در رستوران ..
فریبا نادری، بازیگر جوان سینما و تلویزیون، به همراه مادر، خواهر و برادرش در رستوران؛ جزئیات زندگی شخصی و عکس جدید این بازیگر محبوب را در ادامه ببینید.
در این بخش به یکی از تصاویر دیدنی روز می‌پردازیم؛ تصویری از فریبا نادری ، بازیگر معروف سینما و تلویزیون ایران که در کنار خانواده‌اش در یک رستوران دیده می‌شود. فریبا نادری از هنرمندان شناخته‌شده‌ای است که زندگی شخصی او نیز مورد توجه علاقمندان قرار گرفته است. در ادامه به جزئیات بیشتری درباره او می‌پردازیم.
لحظه‌ای صمیمانه؛ فریبا نادری در کنار مادر و خواهر و برادرش
تصویری جدید از فریبا نادری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که نشان‌دهنده لحظه‌ای دوستانه و خانوادگی است. این عکس در یک رستوران ثبت شده و همراهی مادر، خواهر و برادر او را به نمایش می‌گذارد.
زندگی و فعالیت‌های فریبا نادری
فریبا نادری، متولد ۲۳ فروردین ۱۳۶۳ در تهران، به عنوان یکی از چهره‌های شناخته شده عرصه بازیگری، مسیر متفاوتی را در زندگی طی کرده است. او در طول سالیان، با ایفای نقش‌های متنوع در سینما و تلویزیون به شهرت رسید.
فریبا نادری در آغاز مسیر جوانی خود تصمیم گرفت با مسعود رسام ازدواج کند؛ کسی که سال‌ها از او بزرگ‌تر بود. این تصمیم او که به گفته خودش بر اساس شناخت و اراده شخصی بود، زندگی مشترکی عاشقانه را برای او رقم زد، اما پس از چند سال، این زندگی به دلیل فوت مسعود رسام در سال ۱۳۸۸ پایان یافت.
فریبا نادری درباره زندگی عاشقانه‌اش با مسعود رسام
این هنرمند درباره روزهای زندگی با مسعود رسام می‌گوید: «زندگی در کنار مسعود پر از عشق و محبت بود. حتی اختلاف سنی ۲۷ ساله هیچ خلائی در این زندگی ایجاد نکرد. سخنان آموزنده‌ای که مسعود با من در میان می‌گذاشت، هنوز هم در خاطرم باقی مانده است و بهترین خاطره‌ام از او همین آموزه‌های عمیق است.»
کودکی و علاقه به بازیگری
فریبا نادری در یکی از مصاحبه‌هایش درباره دوران کودکی خود گفت: «از همان ابتدا علاقه زیادی به بازیگری داشتم و همیشه آرزو می‌کردم که بتوانم جای قهرمان فیلم‌های محبوبم قرار بگیرم. اما با این حال، پدر و مادرم به خاطر اهمیت درس و تحصیل، سختگیری‌هایی داشتند و تا حدی مانع این مسیر شده بودند.»
او همچنین از رابطه خوبش با برادرش حمید یاد می‌کند و می‌گوید: «در کودکی بسیار شیطون و پرجنب‌وجوش بودم. بهترین لحظاتم زمانی بود که با حمید و سایر بچه‌های محل بازی می‌کردیم. اسباب‌بازی محبوبم یک توپ چهل‌تکه بود که ساعت‌ها با آن هفت‌سنگ یا فوتبال بازی می‌کردیم.»
ارسال نظر