فرح پهلوی : حاضرم در اسرائیل راننده آمبولانس شوم /  فرزندم را مدیون اسرائیل هستم / سفر به  ۵۲ سال پیش + اسناد

 به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ مصاحبه فرح دیبا ، با مجله بول[۱] در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۵۲ (۱۶ دسامبر ۱۹۷۳)، که در آن از آمادگی خود برای رانندگی آمبولانس در اسرائیل و مدیون بودن فرزندش، رضا پهلوی، به یک پزشک اسرائیلی سخن گفته است، سندی قابل تأمل و نیازمند بررسی انتقادی است. این اظهارات، که در بستر روابط پیچیده و پنهانی رژیم پهلوی با رژیم صهیونیستی و در میانه تنش‌های سیاسی خاورمیانه پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ بیان شده‌اند، نه‌تنها از منظر سیاسی و دیپلماتیک، بلکه از حیث هویتی و فرهنگی نیز به‌شدت مورد نقد قرار می‌گیرند. سخنان فرح، که می‌توان آن‌ها را نشانه‌ای از خودکاهی مقام سلطنتی و ابراز نوعی وابستگی یا سرسپردگی به رژیم صهیونیستی دانست، در تضاد آشکار با شأن و جایگاه مورد انتظار از یک شخصیت رسمی در رأس نظام سیاسی ایران قرار دارد.

رژیم پهلوی به دلیل وابستگی به قدرت‌های غربی و صهیونیستی، به‌ویژه در دهه‌های پایانی حاکمیت خود، همواره به ‌عنوان نظامی معرفی شده که منافع ملی و ارزش‌های اسلامی را قربانی روابط غیرشفاف با دشمنان امت اسلامی کرده است. اظهارات فرح در این مصاحبه، که در آن صراحتا از مدیون بودن به رژیم صهیونیستی و تمایل به خدمت در آن سخن می‌گوید، مصداق بارزی از این وابستگی و انحراف از آرمان‌های ملت ایران به شمار می‌رود. این سخنان، که در ظاهر با زبانی عاطفی و انسانی بیان شده‌اند، در بستر سیاسی و تاریخی، نه‌تنها شأن ملکه‌ای را که باید نماد عزت و استقلال ملی باشد به سطحی نازل تنزل می‌دهد، بلکه به ‌عنوان سندی از همسویی رژیم پهلوی با رژیم صهیونیستی، که در آن زمان به دلیل اشغال سرزمین‌های فلسطینی و تجاوز به حقوق ملت‌های منطقه مورد نفرت عمومی بود، قابل تحلیل است.

از سوی دیگر، تکذیب اولیه این گزارش توسط کاخ سلطنتی و تأیید ضمنی بعدی آن، نشان‌دهنده سردرگمی و ضعف رژیم پهلوی در مدیریت افکار عمومی و حفظ وجهه ملی است. این تناقض‌گویی، که در متن سند نیز به آن اشاره شده، بیانگر تلاش ناکام رژیم برای پنهان‌سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی در برابر حساسیت‌های ملت ایران و جهان اسلام است. از منظر تاریخ‌نگاری جمهوری اسلامی، این سند گواهی بر ماهیت غیرمردمی رژیم پهلوی و بی‌توجهی آن به ارزش‌های اسلامی و ملی است که در نهایت به انزوای سیاسی و سقوط آن در سال ۱۳۵۷ منجر شد.

متن سند

تاریخ سند: ۱۳۵۲/۹/۲۵

از : پیتر لکلارک ـ پاریس سرویس آی.بی.سی «مخصوص بول» شهبانوی ایران ملکه فرح دیبا که هم‌اکنون از پاریس بازدید خصوصی می‌نمایند امروز به من افشاء کردند که فرزند خود را به اسرائیل مدیون هستند.

مادر تاج‌دار در حالی که عکس‌های فرزند ارشد خود رضا پهلوی ولیعهد را به من نشان می‌دادند برای من تعریف کردند که تنها به خاطر معالجه صمیمانه پروفسور یوسف آشرمن، پزشک اسرائیلی امراض زنانه، رضای جوان به دنیا آمده است.

ملکه فرح اظهار داشتند که «به خاطر علل مختلفی به مرحوم پروفسور آشرمن ظلم شده است و من امروز می‌خواهم این بار سنگین را از روی قلب خود بردارم و از این پزشک عالی‌قدر و اصیل‌ترین انسان تشکر نمایم که تنها به خاطر معالجه صمیمانه وی موفق شدم فرزندانم را به دنیا آورم.»

شهبانو که امروز هم با وجود چند زایمان و پیشرفت سن زیبایی سلطنتی خود را حفظ کرده‌اند به من گفتند: همسرم و من با پروفسور آشرمن روابط دوستانه داشتیم. شبی که خبر درگذشت او را شنیدم گریه کردم و برای آن‌چه که جهان از دست داد و من شخصا از دست دادم متأسف شدم. گریه کردم زیرا نتوانستم در مراسم آخرین ابراز احترام به شخصی که زندگی‌ام را نجات داد شرکت نمایم. آن‌چه که توانستم انجام دادم ولی بیش از ارسال یک دسته گل توسط یک دوست مشترک، دسته گلی که بر روی آرامگاه او در روز تشییع‌جنازه گذاشته شد، کار دیگری نتوانستم انجام دهم.

از معظم‌لها سؤال کردم که درباره اسرائیل چه احساسی دارند، ملکه با احتیاط در حالی که هر کلمه از سخنان خود را می‌سنجیدند گفتند: «من هرگز فراموش نخواهم کرد که پروفسور آشرمن اسرائیلی بوده است و به این کشور توجه خاصی داشته است، ولی تو باید بدانی که من در درجه اول یک زن مسلمان و وفادار به مذهب و ملت خود هستم. نمی‌توانم حتی فکر این را بنمایم که حرم الشریف در دست خارجی‌ها باشد.»

پرسیدم که هنگام آغاز جنگ اخیر چه احساس کردید؟ پاسخ دادند:

گریه کردم... تمام شب گریه کردم... زن نمی‌تواند به‌آرامی درباره جنگ فکر کند... هر زنی در درجه اول مادر است... چگونه می‌توان فکرش را کرد که این همه فرزندان این همه مادران در جنگ جان خود را از دست می‌دهند، در حالی که می‌توان با صلح تمام این مسائل را حل کرد. می‌خواستم کاری انجام دهم. فکر کردم داوطلب «هلال سرخ» گردم و راننده آمبولانس شوم، ولی سلامتی من این اجازه را به من نداد. حاضر بودم به عنوان ابراز تشکر حتی برای اسرائیل نیز رانندگی آمبولانس بنمایم. آری، همیشه به یاد خواهم داشت که فرزندان این کشور برای من چه کرده اند. علم پزشکی یک موضوع انسانی است موضوعی که بین ملل و مرزها فرقی نمی‌گذارد... برای نجات این فرزندان از مرگ هر کاری می‌کرد... تعلق ملی هیچ‌گونه اهمیتی ندارد...

من فکر می‌کنم که اگر مردم جهان (و نه تنها پادشاهان) شخصا برای جلوگیری از جنگ کمک می‌کردند و کاری انجام می‌دادند، شاید جهان از این بهتر بود.

فراموش نکن که من هم فرزندانی دارم...

بانوی «صاحب قیافه با شکوه سلطنتی» برای یک لحظه سکوت کردند و سپس مطلبی را به یاد آورده و افزودند:

او همیشه به من می‌گفت که انسانی که یک فرزند به دنیا می‌آورد مثل اینست که جهان تازه‌ای بوجود آورده است.

وقتی که از این جمله تعجب کردم معظم‌لها از عقلای ملت یهود این گفته را بازگو کردند که «هرکس جان یک نفر را نجات دهد مثل این‌که تمام جهان را نجات داده است...»

سیپورا زیو خبرنگار «بول» اضافه می‌کند: اولین مطلبی را که شهبانو فرح دیبا طی سخنان خود یادآوری کردند پنج سال پیش برای اول بار در مجله «بول» منتشر شد.

این گزارش در تمام جهان منعکس گردید و دایره مطبوعاتی کاخ سلطنتی ایران آن را بلافاصله تکذیب کرد.

در گزارش مربوط [در واکنش] به این‌که پروفسور آشرمن نشان افتخار از شاهنشاه ایران دریافت کرده است گفته شده که وی در معالجاتی که در راه تولد و وارث شاهنشاهی ایران صورت گرفته کمک نموده است.

چندی بعد پس از این‌که خبرنگار بول موفق شد عکس پروفسور آشرمن را در جوار والاحضرت پس از تولد به دست آورد از محافل مطلع به خبرنگار بول گفته شد که خبر صحت دارد.

یک ماه بعد از آن «بول» طی مقاله‌ای تمام واقعه را منتشر کرد.

در یک مورد دیگر، همسر وارث تخت و تاج حبشه یعنی شاهزاده مالنیک در بخش امراض زنان تل هشومر معالجات مشابهی نمود.

این بار عوامل اسرائیلی کوشش کردند که خبر را مستور نگهدارند و از آگاهی عمومی مردم اسرائیل جلوگیری کنند.

در نتیجه پنج سال بعد، در مقابل چشم مسئولین این سکوت، انفجاری روی داد، و حبشه مثل سایر کشورهای آفریقایی که از اسرائیل (با سکوت) کمک زیادی دریافت می‌کرد مناسبات خود را با سر و صدا قطع نمود، زیرا که در جهان ما کمک محرمانه کمک نیست.

 

فرح در ۵۲ سال پیش: حاضرم در اسرائیل راننده آمبولانس شوم/ فرزندم را مدیون اسرائیل هستم

فرح در ۵۲ سال پیش: حاضرم در اسرائیل راننده آمبولانس شوم/ فرزندم را مدیون اسرائیل هستم

فرح در ۵۲ سال پیش: حاضرم در اسرائیل راننده آمبولانس شوم/ فرزندم را مدیون اسرائیل هستم

 

پی‌نوشت:

۱- “Boul” نشریه‌ای فرانسوی بود که در دهه ۱۹۷۰ به انتشار گزارش‌ها و مصاحبه‌هایی با شخصیت‌های برجسته سیاسی و فرهنگی می‌پرداخته است.

 

  • فیلم / رویا میرعلمی : به رامبد جوان در کارناوال گفتم دمت گرم که همه جوره پشتم وایستادی ! / خیلی ها موافق این کارم در کارناوال نبودند اما .../ کارناوال بخاطر رویا میرعلمی توقیف شد

اخبار تاپ حوادث

وبگردی