برادر علی دایی: پدر ما راننده تریلی بود، دو بار هم ته دره رفته بود یکبار در یخبندان گردنه حیران خودش را از تریلی بیرون پرت کرده بود و...
گفت و گو با سومین پسر خانواده «دایی» که او را خانه کیکاووس صدا می کنند اما همه به اسم محمد می شناسیم اش؛ کسی که نزدیکترین فرد به معروفترین عضو خانواده شان یعنی «علی دایی» است.

یکی از زمان هایی که خانواده دایی خیلی مطرح شد، بازی های آسیایی بوسان بود. علی دایی در کره بازی می کرد که آن خبر بد را به او دادند. یک کم از آن روزها می گویید؟
- حتی فکر کردن به آن روزها برایم سخت است. من سه مرحله سخت در زندگی داشتم؛ اول فوت پدرم، دوم بازی هیروشیما بود که سحال علی را پاره کردندو سومین اتفاق تصادف علی بود. من آن موقع دانشگاه را تمام کرده بودم و در تهران زندگی می کردم. پدر و مادرم هم دو سه ماهی پیش ما می ماندند ولی بیشتر اردبیل بودند. من هر روز صبح و شب با آنها تماس می گرفتم. آن روز صبح زنگ زدم، دیدم پدرم موبایلشان را جواب نمی دهند. زنگ زدم خانه جواب ندادند. دوباره که زنگ زدم، کارگری که در خانه ما کار می کرد، گوشی را برداشت. گفتم حاجی کجاست؟ گفت بیرون است و گوشی را جا گذاشته است. گفتم مادر کجاست. گفت او هم بیرون است.
حالم بد بود. به برادر بزرگترم که اردبیل بود زنگ زدم. گفت حاجی سکته کرده و بیمارستان است و شما بیایید. گفتم بیاوریدش تهران، گفت نمی شود. می خواهید بیایید لباس سیاه هم با خودتان بیاورید. ما رفتیم اردبیل. هواپیما گرفتم که پدرم را بیاورم تهران که ساعت 11 ظهر خبر دادند دیگر نمی خواهد این کار را بکنید، حاجی تمام کرده. من زنگ زدم به آقای دادکان. گوشی را به علی دادند، گفتم حاجی حالش خوب نیست. گفت بازی ها که تمام شود، می آیم. گفتم نه به بازی ها فکر نکن، بیا. جریان را برایش گفتم و فقط شنیدم که علی گفت: «یا زهرا» و تلفن قطع شد. فردا برگشت.
شغلشان چه بود؟
- ما که بچه بودیم راننده تریلی بودند. دو بار هم ته دره رفته بود. یک بار در یخبندان گردنه حیران خودش را از تریلی بیرون پرت کرده بودو ماشین ته دره رفته بود. یک تصادفئ دیگر هم کرد که این شغل را کنار گذاشت و در کار املاک آمد و بعد هم فرش فروشی را شروع کرد.
منبع:ساعدنیوز
-
فرورفتن خودرو در گودال ناشی از نشست زمین در کاشان + فیلم
ارسال نظر