پایم سر خورد و چاقو به مقتول برخورد کرد

به گزارش رکنا ؛رسیدگی به این پرونده از زمستان سال گذشته به دنبال انتقال پیکر نیمه جان و خونین مرد جوانی  به نام شاهین به بیمارستانی در غرب تهران آغاز شد.

وی از ناحیه سینه چاقو خورده بود که  تلاش پزشکان برای نجات وی بی نتیجه ماند و شاهین ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی تسلیم مرگ شد.

با مرگ پسر جوان ماموران در جریان قرار گرفتند و در نخستین گام از تحقیقات به ردیابی مردی پرداختند که پیکر نیمه جان شاهین را به بیمارستان رسانده بود. وی همزمان با مرگ شاهین از بیمارستان گریخته بود.

ردیابی متهم فراری

در برسی های پلیسی روشن شد مرد فراری امیر نام داشته و از دوستان قربانی بوده است. با افشای این ماجرا امیر 30 ساله ردیابی و بازداشت شد.

وی به درگیری خونین با قربانی اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: امشب به کارگاه شاهین رفته بودم که آنجا مشروب خوردیم. دو نفر دیگر هم آنجا بودند که در عالم مستی دعوا شروع شد. شاهین قمه داشت و من برای ترساندم او چاقویی به سمتش پرت کردم که چاقو ناخواسته  به سینه اش برخورد کرد. من بلافاصله او را به بیمارستان رساندم اما کار از کارگذشته بود. باور کنید من قصد قتل نداشتم .

با تکمیل تحقیقات پرونده  وی با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و امیر پای میز محاکمه  ایستاد.

در دادگاه

در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و  گفت: تنهای ولی دم مقتول فرزند صغیرش است که معاون قوه قضائیه از طرف او برای متهم درخواست قصاص  را مطرح کرده است.

سپس امیر در جایگاه ایستاد و گفت: آن شی در خانه بودم که یکی از دوستانم به نام میلاد سراغم آمد و دو نفری به کارگاه شاهین رفتیم و  آنجا با هم مشروب خوردیم. من مرغ خریده بودم و در حال خرد کردن آن بودم تا جوجه کباب  درست کنیم.همان موقع  یکی از دوستان میلاد هم به آنجا آمد. او یک جعبه همراه داشت که چند توله سگ داخلش بود.

وی ادامه داد: شاهین با دیدن سگ ها  برای من پیامکی  ارسال کرد و خواست سیاه بازی راه بیاندازم تا بتواند  توله سگ ها را بردارد. من قبول نکردم و به او گفتم کار درستی نیست . شاهین همان موقع به دوست میلاد مشروب و حشیش تعارف کرد  اما او گفت اهل مشروب و مواد نیست. نمی دانم چطور شد که بحث شروع شد . من سعی کردم میلاد و دوستش را از کارگاه بیرون ببرم. ولی شاهین قمه ای در دست داشت و می خواست آنها را بزند.  من چاقویی را که با آن  مرغ  خرد می کردم برداشتم ولی چون  برف باریده بود و زمین سر بود  در راه پله ها،  پایم سر خورد و چاقو  ناخواسته به سینه شاهین  اصابت کرد. شاهین از کارگاه بیرون رفت  و به دیوار تکیه داد. من یکباره متوجه شدم  لباسه هایش خونی شده. سریع  او را سوار ماشینم کردم و به بیمارستان بردم.

متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید من قصد کشتن امیر را نداشتم. او با قمه به سمتم آمد و من خواستم دفاع کنم که پایم سر خورد و  تیغه چاقو ناخواسته به امیر برخورد کرد. اولیای دم  شاهین حالا  در دادگاه نیستند که از آنها حلالیت بخواهم. ولی می گویم من پشیمانم و قصد کشتن شاهین را نداشتم .

با پایان دفاعیات متهم و وکیل مدافعش ،قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

    

 

 

وبگردی