میان گناه و جدایی / زنی که میان انتخاب طلاق و لغزش گرفتار شد

به گزارش رکنا، هنوز درگیر امتحانات پایانی دانشگاه بودم که «عابد» به خواستگاریم آمد. او جوانی باوقار، آرام و سربه‌زیر بود. رفتار محترمانه و چهره مطمئنش در همان دیدار اول در جلسه خواستگاری نظرم را جلب کرد و پاسخ مثبت دادم. مراسم عقد ما به شیوه‌ای سنتی و بدون تأخیر برگزار شد و روزهای شیرین نامزدی آغاز شد.

پس از تمام شدن تحصیلاتم در رشته حسابداری، به کمک یکی از دوستان پدرم در شرکتی خصوصی شغلی پیدا کردم و فعالیت خود را به‌عنوان مدیر بخش آغاز کردم. «عابد» نیز در فرش‌فروشی پدرش مشغول به کار بود و درآمد خوبی داشت. با این‌که سه سال از نامزدی ما می‌گذشت، اما خانواده او هنوز مقدمات جشن عروسی را فراهم نکرده بودند و من نیز در حال تهیه جهیزیه بودم.

روزهای تلخی که از راه رسیدند

درست در همین دوران بود که ضربه‌ای بسیار سنگین به زندگی‌ام وارد شد. متوجه شدم نامزدم به‌طور پنهانی مواد مخدر مصرف می‌کند. خانواده‌اش پس از اطلاع از این موضوع، او را بی‌سروصدا در یک مرکز ترک اعتیاد بستری کردند. خانواده من اما معتقد بودند باید هر چه زودتر از او جدا شوم، چون باور داشتند رهایی از دام اعتیاد بسیار دشوار است.

در آن زمان در وضعیت روحی بسیار بدی قرار داشتم. با این حال، تنها یک هفته پس از ترک، «عابد» به مواد مخدر برگشت و این چرخه چندین‌بار تکرار شد. این بحران‌ها باعث شد زمانی که در محل کارم سرِ صبحانه با یکی از همکارانم صحبت می‌کردم، ماجرا شکلی دیگر به خود بگیرد.

رابطه‌ای در سایه خطا

«میثم»، همکارم، که سعی داشت با من همدردی کند، کم‌کم علاقه خود را نشان داد. من که هنوز زن عقدکرده بودم، اجازه نمی‌دادم ارتباطمان از حد روابط رسمی فراتر برود. اما او اصرار داشت تنها یک «رابطه دوستانه» داشته باشیم و تأکید می‌کرد قصد ازدواج با من را ندارد. با وجود احساس گناه، تحت‌تأثیر محبت‌هایش قرار گرفتم و ارتباطاتی خارج از محدوده عرف بین ما شکل گرفت.

دو راهی سخت تصمیم‌گیری

ناگهان «عابد» تصمیم گرفت برای همیشه مواد مخدر را کنار بگذارد و به من قول داد اگر طلاقش ندهم، زندگی سالم و آرامی برایم رقم می‌زند. اکنون من میان دو انتخاب دشوار قرار گرفته‌ام: پایان دادن به این نامزدی پر از لغزش، یا ادامه زندگی با نامزدی که وعده تغییر داده است. احساس گناه به خاطر خطای خودم رهایم نمی‌کند و هر لحظه میان عقل، وجدان و آینده‌ام دست‌وپا می‌زنم.

با راهنمایی‌های سرهنگ محمد ولیان، رئیس کلانتری نجفی مشهد، بررسی‌های مشاوره‌ای و روان‌شناختی توسط کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی در حال پیگیری برای کمک به حل این پرونده است.