مواد مخدر زندگی و عشقم را به تباهی کشید!

به گزارش رکنا، جوان 35 ساله ای که مدعی بود بدون شناخت از خانواده همسرش و فقط در پی عاشقی هیجانی ازدواج کرده است به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت:در یک خانواده سخت گیر و سنتی بزرگ شدم . پدر و مادرم همواره تاکید می کردند که به هر طریق ممکن باید به دانشگاه بروم تا موقعیت اجتماعی خوبی داشته باشم.

پدرم اعتقاد داشت در زندگی نباید شکست بخورم و ناامید شوم!از سوی دیگر من هیچ علاقه ای به تحصیل نداشتم و برخلاف خواست پدر و مادرم بیشتر اوقاتم را با فوتبال و دوستانم می گذراندم. وقتی به سن نوجوانی رسیدم خیلی دوست داشتم با دوستانم به مهمانی بروم و هر چیزی را براساس کنجکاوی تجربه کنم.

به همین خاطر حتی در دوره جوانی هم بیشتر وقتم را با دورهمی های شبانه و گردش و تفریح با دوستانم می گذراندم تا این که بالاخره وارد دانشگاه شدم. هنوز یک سال از تحصیلم نگذشته بود که روزی داخل دانشکده دختری زیبا را دیدم و در همان نگاه اول به او دل باختم. او دختری جذاب و دلربا بود و به همین خاطر آن قدر به او نزدیک شدم که بالاخره رابطه ما شکل گرفت . 

3 سال بعد و در حالی که خانواده ام به شدت مخالف ازدواجمان بودند، پای سفره عقد نشستم و بر خواسته خودم اصرار کردم ولی آن قدر این عشق هیجانی عقلم را ربود که هیچ تحقیقی درباره وضعیت خانوادگی او نکردم. 

خلاصه زمانی فهمیدم پدر و مادر«ستاره»به موادمخدر اعتیاد دارند که من هم با ترغیب آن ها پای  بساط نشستم و از مصرف موادمخدر لذت می بردم . آن زمان تصورم بر این بود که مصرف تفننی اشکالی ندارد و معتاد نمی شوم اما خیلی زود در دام مواد افیونی افتادم و مصرف شیشه و کریستال را شروع کردم.

طولی نکشید که روزهای سقوط و تباهی ام آغاز شد. مدیر شرکتی خصوصی که در آن کار می کردم وقتی متوجه اعتیادم شد دستور داد دیگر مرا به شرکت راه ندهند! دوستانم از من فاصله گرفتند و خانواده ام نیز مرا طرد کردند اما مهم تر از همه این ها این بود که «ستاره»هم دادخواست طلاق داد و مدعی شد دیگر نمی تواند با یک مرد کریستالی زندگی کند! او می گفت:به اندازه کافی مشکلات وبدبختی های مواد مخدر او را به مخمصه انداخته است و دیگر نمی خواهد یک شوهر کریستالی و شیشه ای داشته باشد چون عاقبت این ماجرا از هم اکنون روشن است!

خلاصه همه چیزم را به خاطر مصرف مواد مخدر و یک عشق هیجانی در دوران جوانی از دست دادم و الان اگرچه پشیمانم اما دیگر به تباهی رسیده ام و پشیمانی هم سودی ندارد ای کاش ...

با صدور دستوری ویژه از سوی  سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد)اقدامات روان شناختی و مشاوره ای برای رهایی این جوان از چنگال شوم مواد افیونی درحالی ادامه یافت که وی با هماهنگی های قضایی به مرکز ترک اعتیاد اجباری معرفی شد.  

اخبار تاپ حوادث

وبگردی