شهادت مریم مینایی مادری از جنس قلب در حمله اسرائیل به ایران ! / نوزادش زود تنها شد !

نامش مریم مینایی بود. پیکر بی‌جانش اینک گواهی زنده و گویا بر یکی از سیاه‌ترین برگ‌های جنایت در دفتر ننگین تروریسم صهیونیستی است؛ جنایتی که نه بر سنگفرش یک پادگان نظامی که بر آستانه آرامش خانوده‌ای ساده و بر دامان زندگی‌ای سرشار از مهر مادری رقم خورد.

او تنها ۲۹ بهار را دیده بود. نه نشان نظامی بر سینه داشت، نه خاطره‌ای از صف‌آرایی سلاح در ذهنش نقش بسته بود و نه ریشه در خاکریزهای سخت خانواده‌ای نظامی داشت. تنها درجه‌اش «مادر» بود. تنها نشان افتخارش نگهداری از گوهری به نام «فرزند» بود. تمامی آرزوهایش چونان گنجینه‌ای گران‌مایه و بی‌بدیل در آشیانه کوچک و گرم زندگی کودک معصومش نهفته بود. دست‌های پر مهر و صبورش نه برای فشردن ماشه که برای بافتن تاروپود محبت، نوازش گونه کودکش و ساختن آینده‌ای روشن گشوده بود. قلب بزرگش نه برای طپش در میدان جنگ که برای عشقی بی‌کران به خانواده‌اش و سرزمین آبا و اجدادی‌اش می‌تپید.

اما شعله‌های سوزان کینه و خشونت کور رژیم صهیونیستی، تاب تحمل حتی چنین نشانه‌ای بی‌آزار و مقدس از زندگی و امید را نیاورد. در حمله‌ای ددمنشانه، تروریستی و ناجوانمردانه که قوانین آسمانی و زمینی را به سخره گرفت، چنان بر پیکر بی‌گناهش آتش باریدند که جان پاک و بی‌آلایشش را در آغوش خاکیان رها کرد. جان شیرینش را ربودند و کودک معصومش دوساله‌اش را نه در آغوش مادر که در دریایی بی‌کران از اندوه، سکوت و فراقی جانکاه و بر روی تخت بیمارستان رها ساختند. او که هرگز جز نگاه مهرآمیز سلاحی نداشت و جز عشق به میهن و فرزند جرمی مرتکب نشد؛ تنها به جرم «ایرانی بودن» و «مادر بودن» قصاص شد. او به شهادت رسید تا سندی دیگر، خونین و گویا بر وحشیگری ذاتی دشمنان این سرزمین مقدس افزوده شود؛ تا سنگ قبرش خود فریادی به بلندای آسمان باشد.

این جنایت هولناک پرده از حقیقتی تلخ و دیرینه برمی‌دارد؛ مشکل رژیم کودک‌کش اشغالگر قدس، تنها با «جمهوری اسلامی» نبوده و نیست؛ مشکلشان با استواری و سرفرازی «ایران» است که چون صخره‌ای استوار در برابر زیاده‌خواهی‌های شومشان ایستاده است. داستان استر و مردخای نه افسانه که سندی تاریخی است از کینه‌توزی و بغض دیرینه پیروان گوساله سامری نسبت به ایرانیان؛ کینه‌ای که ریشه در خوی جنایتکار آنان دارد و امروز در هیبت موشک‌ها و پهپادهای تروریست‌هایشان دوباره بر پیکر مادران و کودکان بی‌پناه ما فرود می‌آید. آنان با این جنایات شرم‌آور گمان می‌برند امنیت می‌خرند، غافل از اینکه هر قطره خون بی‌گناهی که بر زمین می‌ریزند، نه امنیت که نفرتی جاودان را در دل تاریخ و لعنتی ابدی را از سوی انسانیت آزاده بر دامان سیاه و ننگین خود ثبت می‌کند و آنها را یک گام دیگر به ورطه نابودی سوق می‌دهد.

و اکنون خون مریم مینایی، این مادر شهید و خون صدها مریم دیگر، چونان فریادی رسا و آسمان‌شکاف از عمق تاریخ و جغرافیای این سرزمین برمی‌خیزد و حقیقتی گویا را در گوش جهانیان فریاد می‌زند، صهیونیست‌ها تاب دیدن ایران را ندارند اما این خواب شوم را به گور خواهند برد.

  • فیلم های محله نارمک بعد از هدف قرار گرفتن در حمله پرتابه اسرائیل

وبگردی