گلچین بهترین اشعار عاشقانه حافظ شیرازی
حافظ شیرازی، یکی از بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات فارسی در سدهی هشتم هجری، به عنوان لسان الغیب شناخته میشود. او با کلام دلنشین و عمق معنایی اشعارش، نه تنها در زمانهی خود بلکه تا به امروز، تأثیر شگرفی بر ادبیات و فرهنگ ایران گذاشته است.

عشق حافظ، به ویژه نوعی عشق روحانی و عرفانی بود که در اشعارش تجلی پیدا میکند. این عشق نهتنها به زیباییهای دنیوی بلکه به جستجوی حقیقت و بصیرت عمیقتر از آنچه که ظاهر نشان میدهد نیز اشاره دارد.شهرت حافظ چنان گسترده است که نام و اشعار او هنوز هم مورد احترام و ستایش قرار دارند. فال حافظ، که یکی از معروفترین روشهای طالعبینی در فرهنگ ایرانی محسوب میشود، اغلب با دقت حیرتانگیزی درست از آب درمیآید و بسیاری از مردم برای مشاوره و راهنمایی زندگیشان به این فال مراجعه میکنند.آرامگاه شریف این شاعر بزرگوار در مکان تاریخی حافظیه شیراز واقع شده است؛ جایی که هر ساله هزاران نفر برای زیارت قبرش و تجدید دیدار با اندیشههای ناب او سفر میکنند. هوای مطبوع شهر شیراز و فضای معنوی آرامگاه باعث شده تا این مکان تبدیل به محلی برای تأملات روحانی گردد.در این مجموعه زیبا، گلچینی از زیباترین اشعار عاشقانه حافظ را گردآوری نمودهایم تا خوانندگان عزیز بتوانند با مضامین عمیق عاشقانهاش آشنا شوند و لحظاتی پرمعنا را تجربه کنند.
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم
چو لعل شکرینت بوسه بخشد
مذاق جان من ز او پر شکر باد
مرا از توست هر دم تازه عشقی
تو را هر ساعتی حسنی دگر باد
و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس
ز حقه دهنش چون شکر فرو ریزد
من آن فریب که در نرگس تو میبینم
بس آب روی که با خاک ره برآمیزد
فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مه رویان مجلس گر چه دل میبرد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
بر در شاهم گدایی نکتهای در کار کرد
گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود
در شب قدر ار صبوحی کردهام عیبم مکن
سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود
خیالِ رویِ تو در هر طریق همره ماست
نسیم موی تو پیوندِ جانِ آگه ماست
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمالِ چهره تو حجت موجه ماست
ببین که سیب زنخدان تو چه میگوید
هزار یوسف مصری فتاده در چَهِ ماست
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
به حاجبِ درِ خلوت سرایِ خاص بگو
فُلان ز گوشه نشینانِ خاکِ درگهِ ماست
به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است
همیشه در نظرِ خاطرِ مرفهِ ماست
اگر به سالی حافظ دری زند بگشای
که سالهاست که مشتاق روی چون مه ماست
رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست
گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست
در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتوِ رویِ حبیب هست
آن جا که کارِ صومعه را جلوه میدهند
ناقوسِ دِیرِ راهب و نامِ صلیب هست
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
فریادِ حافظ این همه آخِر به هرزه نیست
هم قصهای غریب و حدیثی عجیب هست
حافظ یکی از برجستهترین و ارزشمندترین شعرای زبان فارسی به شمار میآید که آثار او از دیرباز تا کنون بر ذهنها و دلهای بسیاری تاثیرگذار بوده است. این شاعر بزرگ، با استفاده از زبان فاخر و بیانی عمیق، توانسته است احساسات انسانی را در بطن اشعار خود به زیبایی هرچه تمامتر به تصویر بکشد. اشعار حافظ شیرازی عمدتاً به صورت غزل سروده شدهاند و در آنها رویکردهایی عاشقانه و عارفانه به وضوح دیده میشود. غزلهای عاشقانه حافظ با مضامین عمیق عشق، عرفان و زیبایی شناسی، نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی نیز شهرت فراوانی یافتهاند. این اشعار به ما اجازه میدهند تا دنیای پیچیده احساسات انسانی را بهتر درک کنیم و با لذت از آن بهرهمند شویم. در این مقاله قصد داریم تا نگاهی دقیقتر داشته باشیم بر مهمترین و جذابترین اشعار عاشقانه حافظ، ضمن بررسی معانی عمیق آنها و تأثیرات فرهنگی که بر جامعه ادبی ایران گذاشتهاند.
منبع: آلامتو
ارسال نظر