چرا هنگامه تغییر در دولت رسیده است؟ / دشمنانی که بهدنبال تشدید اختلافات و تنشها در حاکمیت هستند
رکنا سیاسی : اگر دولت خود اقدام به تغییر و تحول کند، در واقع به وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور نیز عمل کرده است؛ وعدههایی مبنی بر اصلاح خطاها، جبران کوتاهیها و تغییر مدیران ناکارآمد. به نظر میرسد اکنون میتوان با دلایل مشخص گفت که هنگامه تغییر فرا رسیده است.
به گزارش روزنامه جام جم : نخست آنکه از استقرار دولت چندین ماه گذشته و بهصورت طبیعی، همه دولتها در فاصلهای نزدیک به دو سال، وارد مرحله ارزیابی و بازبینی کارنامه خود میشوند. این ارزیابی معمولاً شامل بررسی عملکرد وزرا و مدیران ارشد است و از نظر زمانی، امری عادی و متعارف محسوب میشود. بنابراین، از منظر زمانبندی، ورود دولت به دوره بازبینی و ارزیابی و حتی تغییر، امری طبیعی و قابل انتظار است.
دلیل دوم، به وضعیت کشور و برخی پروندههای مهم، بهویژه در حوزه اقتصادی بازمیگردد. مشکلاتی مانند گرانی کالاها، وضعیت معیشتی مردم، تورم و مسائل مشابه همچنان در کشور وجود دارد و در برخی از این حوزهها، کارنامه قابل قبولی از دولت مشاهده نشده است. همین ناکامیها ایجاب میکند که در حوزههایی که وزرا و مدیران نقش مستقیم و مؤثر دارند، تغییرات و تحولات جدی صورت گیرد. از این منظر، لزوم تغییر و تحول در دولت یک مساله واقعی و جدی است که باید اتفاق بیفتد.
اما مساله سوم، چگونگی انجام این تغییر است. با توجه به حساسیتهای سیاسی کشور، شرایط خاص اجتماعی، نقش دولت و سران قوا در حفظ وحدت ملی و همچنین رصد دقیق دشمن از تحولات داخلی، این تغییر باید بهگونهای مدیریت شود که کمترین تنش را بهدنبال داشته باشد. بهترین راهحل آن است که خود دولت پیشگام این تغییر باشد. چراکه کشیدهشدن موضوع به استیضاح، ناخواسته تنشهایی میان مجلس و دولت ایجاد میکند و در شرایط فعلی، چنین تنشهایی نه ضروری است و نه به صلاح کشور. اگر دولت خود دست به تغییر بزند، هم مجلس از آن استقبال خواهد کرد و هم فضای تقابل و برخورد حذفی شکل نخواهد گرفت. این رویکرد، به تقویت وحدت میان دولت و مجلس بهعنوان دو قوه مهم کشور کمک میکند.
از سوی دیگر، این اقدام میتواند به وحدت ملی، آرامش عمومی و افزایش امید در جامعه کمک کند. مردم انتظار دارند رئیسجمهور برای تحقق شعارهای اقتصادی و اجتماعی خود، دست به اقدام عملی بزند. افکارسنجیها و نظرسنجیها نیز نشان میدهد که جامعه خواهان تغییر و تحول است؛ تغییری که بتواند به برخی وزارتخانهها تحرک ببخشد و سامان به اوضاع معیشتی و تورم بدهد. چنین اقدامی نهتنها منفی تلقی نمیشود، بلکه میتواند امید و مقبولیت دولت را در میان مردم افزایش دهد.
اگر دولت پیشگام این تغییر باشد، فواید متعددی بهدنبال خواهد داشت؛ ازجمله افزایش همکاری مجلس با وزرای جدید، شکلگیری فضای تازه سیاسی، تقویت همدلی و وفاق، و ایجاد عزم و انرژی بیشتر برای حل مشکلات مردم.
افزون بر این، پیام روشنی نیز به خارج از کشور ارسال میشود. دشمنانی که بهدنبال تشدید اختلافات و تنشها در حاکمیت هستند، با دیدن انسجام و اراده برای اصلاح، دچار ناامیدی خواهند شد.
این پیام میتواند محاسبات طرفهای خارجی را تحت تأثیر قرار دهد و حتی برخی طراحیها و تهدیدات آنان را خنثی کند. نشاندادن اراده برای تغییر و تعامل سازنده میان دولت و مجلس، بیانگر پویایی و اقتدار کشور در شرایط پسابحران است.
در نهایت، نکته مهم آن است که اگر دولت خود اقدام به این تغییر و تحول کند، در واقع به وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور نیز عمل کرده است؛ وعدههایی مبنی بر اصلاح خطاها، جبران کوتاهیها و تغییر مدیران ناکارآمد. این اقدام میتواند به حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی دولت و اعتماد رایدهندگان کمک کند. همچنین، دولت در این مسیر، آزادی عمل بیشتری برای انتخاب وزرای همسو با خود خواهد داشت؛ وزرایی که بتوانند تعامل مؤثر با دولت و مجلس را پیش ببرند. از این منظر، تغییر و تحول نهتنها یک ضرورت، بلکه فرصتی مطلوب برای دولت است؛ فرصتی که در صورت استفاده صحیح، میتواند به افزایش محبوبیت و تقویت سرمایه اجتماعی آن منجر شود.
ارسال نظر