وقتی هزینه تندروی را مردم میپردازند
کبری آجربندیان - خبرنگار

در هفتهها و ماههای اخیر دوباره برخی چهرههای تندرو بحث خروج ایران از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) را مطرح کردهاند؛ بحثی که سالهاست بهعنوان یک برگ فشار یا شعار سیاسی از سوی جریانهای خاص استفاده میشود. این گروه بر این باورند که ترک این پیمان بینالمللی راهی برای حفظ اقتدار ایران در برابر فشارهای غرب است و با خروج از آن میتوان پیام قاطعیت به دنیا مخابره کرد. به اعتقاد آنان، ماندن در این پیمان یعنی پذیرش محدودیتها و تن دادن به قواعدی که دست ایران را برای پیشبرد فناوری هستهای میبندد.
در مقابل، بخش بزرگی از جریانهای سیاسی کشور ــ از چهرههای معتدل گرفته تا حتی اصولگرایان واقعبین ــ چنین رویکردی را خطری بزرگ برای ایران میدانند. آنان هشدار میدهند که خروج از NPT تنها این پیام را به جهان خواهد داد که ایران به سمت ساخت سلاح هستهای حرکت میکند، در حالیکه جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده و در عمل نیز نشان داده است که چنین هدفی را دنبال نکرده است. این اقدام، حتی اگر هرگز به سمت بمب نرود، بهانهای در اختیار دشمنان قرار میدهد تا ایران را ناقض قوانین بینالمللی معرفی کنند و راه را برای اعمال تحریمها و فشارهای تازه باز کنند.
این نگرانی چندان هم بیپایه نیست. تجربه نشان داده است دشمنان ایران از کوچکترین بهانه برای افزایش فشارها استفاده میکنند. بارها پیش آمده که یک نماینده مجلس یا یک چهره سیاسی با سخنان نسنجیدهاش خوراک تبلیغاتی در اختیار رسانهها و دولتهای خارجی گذاشته و نتیجه آن چیزی جز صدور قطعنامهها، اعمال محدودیتها یا تشدید تحریمها علیه مردم ایران نبوده است. نمونه روشن این ماجرا، اظهارات احمد نادری نماینده تهران است که هرچند مسئولیتی در سطح تصمیمگیریهای کلان ندارد، اما حرفهایش دستاویز تبلیغاتی علیه ایران شده است. در این میان، تفاوتی ندارد که این اظهارات از روی ناآگاهی بیان شود یا از سر تعمد؛ آنچه باقی میماند، هزینهای است که ملت ایران باید بپردازد.
این بار نیز در شرایطی که ایران با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، جلساتی داشته و توافقاتی صورت گرفته است، باز برخی صداهای تندرو از خروج از NPT سخن میگویند. این سخنان نه تنها فضای مذاکرات را تحتالشعاع قرار میدهد، بلکه بلافاصله به تیتر رسانههای خارجی تبدیل میشود و بهانهای تازه به دست مخالفان ایران در جهان میدهد. پرسش اصلی اینجاست: چرا باید مردم تاوان این تندرویها را بدهند؟ چرا باید منافع ملی فدای شعارهای گروهی محدود شود که خود را تنها نماینده اقتدار میدانند؟
پیامدهای اقتصادی و سیاسی چنین روندی روشن است: تحریمهای سنگینتر، کاهش سرمایهگذاری خارجی، محدودیت در همکاریهای علمی و صنعتی، و انزوای دیپلماتیک. امنیت ملی نیز به خطر میافتد، زیرا خروج از NPT میتواند سوءتفاهمهای بینالمللی را افزایش دهد و حتی واکنشهای نظامی یا خصمانه برخی کشورها را برانگیزد. در نهایت، این مردم هستند که بار اصلی آن را با گرانی کالا، کاهش قدرت خرید و محدودیت در زندگی روزمره بر دوش میکشند.
واقعیت این است که ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند عقلانیت در تصمیمگیری است. منافع ملی ایجاب میکند که سیاست خارجی و پرونده هستهای با دقت و بر اساس مصالح عمومی اداره شود، نه بر پایه شعارهای احساسی یا رقابتهای درونگروهی. تندروها باید بدانند که میدانداری آنها به قیمت سنگینی برای ملت تمام میشود و ادامه این روند میتواند کشور را وارد مسیری پرخطر کند.
اکنون همه نگاهها به سخنرانی رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل دوخته شده است. انتظاری که در افکار عمومی وجود دارد، شنیدن صدای عقلانیت، صلح و تأکید بر منافع مردم است. اما تجربه سالهای گذشته نشان داده است که رؤسای جمهور ایران در این تریبون بینالمللی گاهی به ناچار سخنانی مطرح کردهاند که بیشتر برای آرام کردن صدای تندروها در داخل بوده تا تأمین واقعی منافع ملی. بیم آن میرود که این بار نیز همین روند تکرار شود؛ یعنی بار دیگر به جای اینکه پیام ایران به جهان، پیام عقلانیت و تدبیر باشد، سخنانی گفته شود تا پایداریها ساکت شوند و در نهایت باز این مردم باشند که هزینه آن را میپردازند. منتظر سخنرانی رییس جمهور می مانیم.
ارسال نظر