اجاره برای دیده‌شدن؛ وقتی طبقه متوسط ایران با آیفون کرایه‌ای زنده می‌ماند
تبلیغات

به گزارش رکنا، کاهش شدید قدرت خرید و تورم مزمن در سال‌های اخیر، بخش بزرگی از جامعه ایران را به نقطه‌ای رسانده که درآمدشان حتی پاسخگوی نیازهای اولیه زندگی نیست. در چنین شرایطی، جامعه برای ماندن در میدان اجتماعی، راه‌حل تازه‌ای پیدا کرده است: «رنت» یا اجاره نمادهای مصرف. اجاره روزانه آیفون‌های مدل بالا برای مهمانی‌ها، کرایه خودروهای لوکس برای چند ساعت و حتی اجاره ویلا صرفاً برای تولید عکس و ویدئو، نمونه‌هایی از این استراتژی بقا هستند؛ کنشی که بیش از آنکه مصرف باشد، نمایشی برای دیده‌شدن است.

جامعه‌شناسان معتقدند هر کنش مصرفی حامل معناست و مرزهای طبقاتی را بازتولید می‌کند. اما در ایرانِ امروز، این مرزها بیش از هر زمان دیگری متزلزل شده‌اند. تحریم‌های طولانی، تورم بالای ۴۰ درصد و کاهش قدرت خرید، ساختار طبقاتی را درهم‌ریخته است؛ به‌طوری که بخش قابل توجهی از طبقه متوسط به طبقات فرودست سقوط کرده و در مقابل، گروه‌هایی محدود اما پرصدا، به‌واسطه رانت، سوداگری یا دسترسی به منابع خاص، به طبقات بالا صعود کرده‌اند. برآوردها نشان می‌دهد طبقه متوسط ایران تا سال ۱۴۰۳ سالانه حدود ۱۱ درصد کوچک‌تر شده است.

در چنین فضایی، آنچه از «طبقه» باقی می‌ماند نه جایگاه اقتصادی پایدار، بلکه تلاش برای حفظ ظاهر تعلق است. امان‌الله قرایی‌مقدم، جامعه‌شناس، می‌گوید جابه‌جایی‌های سریع طبقاتی، میدان اجتماعی را به فضایی پرتنش برای دیده‌شدن، پذیرفته‌شدن و عقب نماندن تبدیل کرده است. فردی که احساس می‌کند از چرخه زندگی معمولی عقب افتاده، نه‌فقط از نظر مادی بلکه به‌لحاظ نمادین، خود را حذف‌شده از صحنه اجتماعی می‌بیند.

از سوی دیگر، به باور جامعه‌شناسان، نشاط اجتماعی در ایران امری طبقاتی است. برای طبقات فرودست، شادی اغلب یک تجربه پایدار نیست، بلکه ابزاری موقت برای کاهش فشارهای اقتصادی و روانی است. در چنین شرایطی، اجاره کالاهای لوکس می‌تواند نوعی «نشاط لحظه‌ای» ایجاد کند؛ لذتی کوتاه‌مدت که ناکامی را برای چند ساعت به تعلیق درمی‌آورد، بی‌آنکه ریشه‌های آن را درمان کند.

قرایی‌مقدم این وضعیت را حاصل سلطه «تمدن حسی» می‌داند؛ جهانی که در آن ظاهر، جای هویت را گرفته است. به گفته او، در شهرهای بزرگ که انسان‌ها برای یکدیگر ناشناس‌اند، آنچه شخصیت فرد را تعریف می‌کند ماشین، گوشی و ظاهر اوست. همین منطق، افراد را به آراستن مداوم ظاهر وادار می‌کند تا پیش از آنکه جامعه درباره‌شان قضاوت کند، خود تصویری مطلوب بسازند.

او هشدار می‌دهد این فشار نمادین، به‌ویژه برای طبقات فرودست، پیامدهای خطرناکی دارد. فردی که توان پر کردن سفره خود را ندارد اما هر روز با نمایش تجمل در شبکه‌های اجتماعی مواجه است، دچار احساس محرومیت و عقب‌ماندگی می‌شود؛ احساسی که می‌تواند به خشم، دشمنی اجتماعی و در نهایت افزایش دزدی و بزهکاری بینجامد. به گفته او، افزایش موبایل‌قاپی و کیف‌قاپی بی‌ارتباط با میل به دسترسی به همان کالاهایی نیست که نماد موفقیت اجتماعی شده‌اند.

در این میان، شبکه‌های اجتماعی و شرکت‌های بزرگ نیز نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. آن‌ها با ترویج سبک‌های خاص زندگی، میل به مصرف را تشدید می‌کنند، زیرا می‌دانند در جهان حس‌گرا، «عقل مردم در چشمشان است». حتی سیاست‌هایی مانند فیلترینگ نیز، به باور این جامعه‌شناس، توان مهار این روند را ندارند؛ چراکه آب‌وهوای اجتماعی و منطق نمایش، قوی‌تر از محدودیت‌های رسمی عمل می‌کند.

قرایی‌مقدم در نهایت تأکید می‌کند که تداوم این وضعیت می‌تواند به گسترش نارضایتی، افسردگی، ناامیدی و شکاف طبقاتی منجر شود؛ پیامدهایی که نه‌تنها سلامت روان جامعه، بلکه انسجام اجتماعی و ثبات اقتصادی را نیز تهدید می‌کند. جامعه‌ای که در آن «ظاهر» بر هویت فرد حاکم می‌شود، دیر یا زود هزینه‌های سنگینی برای این زیست نمادین خواهد پرداخت.

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی