فیلم / کاش آقایون این حرف سعید عزیزی رو زودتر یاد بگیرن؛ خوشبحال آقایی که پیام عاشقانهاش رو بچهاش تو گوشی مامانش بخونه، عجیجم، عجقم بابا بلاعه / خانم 37 بار میخونه میگه منو میه هااا
سعید عزیزی در سخنرانی خود، به اهمیت پیامهای عاشقانه مردان برای همسرانشان اشاره کرد و گفت: پیامهای عاشقانه میتوانند عشق و صمیمیت را در خانواده تقویت کنند و لحظاتی خاص و بهیادماندنی بسازند.
عشق یکی از باورهای مرموز زندگی است که تمام انسانها را به خود درگیر کرده و در دل خود هزارتویی از احساسات و تجربیات بیشمار گنجانده است. بسیاری از متفکران و اندیشمندان، نظرات مختلفی درباره فواید آن مطرح کردهاند. این مفهوم، نهتنها در ادبیات و هنر نمود پیدا کرده بلکه در زندگی روزمره ما حضوری پررنگ و تأثیرگذار دارد.
چرا عشق را میتوان مهمترین تجربه زندگی دانست؟
شاید اینطور بتوان گفت که عشق همانند برق و آذرخش، بهیکباره در زندگی ظاهر میشود و همهچیز را در معرض تحولی بزرگ قرار میدهد. این نگاهی است که ما در ادبیات، شعر و حتی فرهنگ عمومی بارها و بارها با آن روبرو بودهایم. گویا همیشه در ذهنها حسی از یک تقدیر مرموز وجود دارد که با آمدن عشق، تمام جهان معنای جدیدی خواهد یافت.
با این همه، بسیاری از متفکران فمینیست به شیوهای کاملاً متفاوت به این موضوع نگاه کردهاند. آنها اعتقاد دارند که فرهنگ عاشقانه که اغلب با تصویری رمانتیک از عشق آمیخته شده است، در موارد قابلتوجهی به ضرر زنان تمام شده است. دلیل این امر، زمینههای فرهنگی و پلید کلیشههایی است که عشق را اغلب با طبیعت زنانه و مسئولیتهای سنگین مربوط به این جنس گره زده است. برای نمونه، این باور که زنان "ذاتاً" عاطفیتر و دلسوزترند، تبدیل به ابزاری برای توجیه بهرهوری بیحد از نیروی عاطفی زنان شده است!
فمینیسم و باورهای اشتباه پیرامون عشق
«مویرا وایگل»، نویسنده و اندیشمند، درکتاب جنجالی خود با عنوان "رنج عشق" به نکاتی عمیق درباره این مسئله پرداخته است. او میگوید یکی از زیانبارترین اقدامات، رازآلود و ماورایی جلوهدادن عشق است که بیشتر از همه به ضرر زنان تمام شده است. این دیدگاه نهتنها عشق را از عنصر واقعگرایانه خالی کرده، بلکه به نوعی به تثبیت نقش زنان در چارچوب به اصطلاح طبیعی آن انجامیده است.
او معتقد است جامعه همچنان در ظاهر از نقش مادران و زنان صحبتهایی پر از ادای احترام و ارزشهای نمادین ارائه میدهد اما در باطن، کار عاشقانه و عاطفی زنان را به چیزی طبیعی کاهش داده که گویا نیازی به پاداش و توجه ندارد. به همین دلیل است که باید مراقبت و عشق را به عنوان امری بالقوه تغییرآفرین و اجتماعی درک کنیم، نه بهعنوان فرمی از بهرهبرداری مادی یا احساسی.
چرا باید مفاهیم عشق را به چالش بکشیم؟
واقعیت این است که باورهای رمانتیک درباره عشق که آن را یک تجربه ناگهانی و تعریفناپذیر میدانند، از درک واقعیات زندگی غافل هستند. وایگل میگوید: این کلیشهها گاهی منجر به نوعی بیاختیاری و سردرگمی میشوند، بهویژه برای آنهایی که در مواجهه با عشق، احساس میکنند باید خود را به طور کامل وفق داده یا فدا کنند.
ویگل همچنین هشدار میدهد که حتی مفاهیم به ظاهر رمانتیک از عشق، میتوانند به نوعی به استمرار نابرابریهای ساختاری و اجتماعی کمک کنند. برای نمونه، باورهایی مثل اینکه زنان بیش از مردان به عشق گرایش دارند یا اینکه مراقبت و فداکاری جزئی از طبیعت زنان است. این پیشداوریها به نوعی متکی به کلیشههای قدیمی درباره جنسیت و نقشهای اجتماعی بوده و باید مورد نقد جدی قرار گیرند.
دروغ بزرگ سرمایهداری درباره عشق و زنان
در ادامه این بحث، میتوان به نکتهای کلیدی اشاره کرد: عشق و عاطفه گاهی توسط نظامهای اجتماعی-اقتصادی همچون سرمایهداری نوین، بهعنوان وسیلهای برای استثمار شخصی و حرفهای انسانها مورد استفاده قرار میگیرد. وایگل در بخشی از کتاب خود به صراحت چنین نتیجهگیری میکند که عشق رمانتیک، گاهی بدل به دام میشود و با ایدهآلسازی آن، دستکاری بر روابط انسانی را تسهیل میکند. به باور او، عشق باید از چارچوبهای سرمایهداری، که آن را به ابزار پولسازی و بهرهوری بدل میکند، آزاد شود.
راه نجات: گفتمان جدید درباره عشق
در نهایت، به نظر میرسد آن دسته از نظریهپردازانی که بر جنبههای اجتماعی و خلاقانه عشق تأکید میکنند، بیشترین نزدیکی را به حقیقت دارند. به گفته بل هوکس، عشق فراتر از یک احساس است؛ عشق را اگر همچون یک فعل و عمل مراقبتی آگاهانه ببینیم، میتواند در تغییر شرایط اجتماعی و مقابله با بیعدالتیها تأثیرگذار باشد. به همین دلیل، باور به این مسئله که عشق فقط یک حس فردی و درونی است، باید جای خود را به رویکردی گستردهتر و شفافتر درباره قدرت عشق برای ایجاد تغییر دهد.
ارسال نظر