فیلم / عاشقانههای جگرسوز و تند و تیز شهاب حسینی و لاله مرزبان با صدای بهشتی محسن چاوشی .... / درد داره اینکه پاسوز یه شهری اینکه دلسوزی نداری درد داره
آهنگ «بعد از تو» از محسن چاوشی، جدیدترین آهنگ این هنرمند است که با ملودی و متن احساسی خود توجه بسیاری را به خود جلب کرده است.
عاشقانهای از شهاب حسینی و لاله مرزبان با صدای جادویی محسن چاوشی
ترکیب هنر شهاب حسینی و لاله مرزبان با صدای خاص و بهیادماندنی محسن چاوشی، اثری جدید خلق کرده که قلبها را تسخیر میکند. آخرین آهنگ چاوشی با عنوان «بعد از تو» بار دیگر توانایی او در انتقال احساسات عمیق را به رخ میکشد. این قطعه نشاندهنده تسلط هنرمندانه او بر موسیقی و انتقال حس درد و عشق است.
نگاهی به زندگی حرفهای محسن چاوشی
محسن چاوشی حسینی ، متولد 8 مرداد 1358 در خرمشهر، یکی از برجستهترین هنرمندان سبک پاپ و راک ایران به شمار میرود. او که دارای استعداد منحصربهفرد در خوانندگی، آهنگسازی، ترانهسرایی و تنظیم موسیقی است، از دوران نوجوانی به موسیقی علاقهمند شد.
چاوشی پس از پایان دیپلم حسابداری و نیز خدمت سربازی، فعالیتهای حرفهای خود را در سال 1382 با عرضه آلبوم «نفرین» آغاز کرد و سپس در سال 1387 با انتشار آلبوم «یه شاخه نیلوفر» به یکی از هنرمندان شناخته شده بدل شد. او تاکنون بیش از 150 قطعه موسیقی تولید کرده که شامل 11 آلبوم و آثار تکآهنگی موفق بوده است.
احساسات بیپایان در «بعد از تو»
آهنگ «بعد از تو» با کلماتی چون: "درد داره اینکه پاسوز یه شهری اینکه دلسوزی نداری درد داره"، نشاندهنده توانایی شگفتانگیز محسن چاوشی در ارائه احساسات عمیق است. این اثر با عشق، اندوه و درد همراه است که توانسته به شکلی ملموس با شنوندگان ارتباط برقرار کند.
حضور شهاب حسینی و لاله مرزبان
نام شهاب حسینی و لاله مرزبان همراه با صدای محسن چاوشی در این پروژه بار دیگر روند موفقیتهای هنری این هنرمندان را به نمایش گذاشته است. بازی چشمنواز و حرفهای این دو بازیگر در کنار موسیقی چاوشی، ترکیبی بیبدیل برای مخاطبان ایجاد کرده است.
متن بعد از تو از محسن چاوشی:
من دلم از دست دنیا خونه دیگه میرم از من سایه ای میمونه دیگه
سینه ای که اسمتو فریاد میزد بعد تو سینه ی قبرستونه دیگه
گر گرفتم مثل یه باغ هراسون قد کشیدم مثل یه فواره خون
این مسیرو برنمیگردم دوباره دست بجنبون مرگ خستم دست بجنبون
پلک میبندم میون گریه های بی ارادم دستتو دورم نگه دار من یه شمع رو به بادم
من مثل زیبایی تو از سر دنیا زیادم هم خودم مردم عزیزم هم عزیز از دست دادم
چشم وا کردم که دنیارو ببینم سنگ قبرا رو به اسمم کرده بودن
چی بگم تا باورت شه بیگناهم چی بگم وقتی طلسمم کرده بودن
درد داره اینکه پاسوز یه شهری اینکه دلسوزی نداری درد داره
درد داره اینکه وایسی تا خود مرگ از تنت رخت عزا رو دربیاره
ارسال نظر