رکنا: ششدانگ حواس همسرم به برادر و خواهرانش بود. مگر کسی جرئت می کرد بگوید بالای چشمشان ابروست. من از روز اول زندگی مشترکمان با این مسئله مشکل داشتم. هر موقع می خواستم درباره هر مسئله ای اظهار نظر…
حوادث رکنا: دوستی نازنین با یک زن مطلقه باعث شد تا زندگی او از هم بپاشد.
رکنا: روزی که برای خوشبختی و سعادت خانواده ام پای تخته سیاه می ایستادم تا لقمه نان حلالی در سفره آنان بگذارم هیچ گاه به ذهنم خطور نمی کرد که روزی مال و منال دنیا چشمان همسرم را کور کند و من این گونه…
حوادث رکنا: پدری برای تامین هزینه های موادمخدر خود دخترش را فروخت.
حوادث رکنا: مهناز پس از آنکه عقد موقت پرویز شد مسئولیت انتقال دزدان را با خودروی پژو بر عهده گرفت.
رکنا: زن جوان که از کارهای خلاف شوهرش بی تاب شده بود، در یک حادثه غم نگیز او را به قتل رساند.
حوادث رکنا: مجتبی زمانی که عکس های ناجور همسرش را با مردی دیگر دید تصمیم گرفت تا از او جدا شود.
رکنا: روزی که برای خوشبختی و سعادت خانواده ام پای تخته سیاه می ایستادم تا لقمه نان حلالی در سفره آنان بگذارم هیچ گاه به ذهنم خطور نمی کرد که روزی مال و منال دنیا چشمان همسرم را کور کند و من این گونه…
حوادث رکنا: زهرا خواب بود که رحیم سراغش رفت و تنها کاری که توانست انجام دهد دستش را گاز گرفت.
رکنا: یک زن برای سرکیسه کردن شوهرش تهدید عجیبی کرد.
رکنا: اگرچه من به طور پنهانی به عقد موقت «پورنگ» درآمده بودم تا او آرام آرام ماجرای ازدواج مان را آشکار کند اما همسرم به بهانه این که هنوز شرایط فراهم نشده است این موضوع را از همسر اولش مخفی نگه…
رکنا: هما فلاحتفتی: همسرم در زندان است و به مرخصی نیامده است.