راز سکوت چین در جنگ اسرائیل و ایران
ساموئل رامانی استاد روابط بین الملل در آکسفورد و تحلیلگر سیاسی موسسه خاورمیانه.

به گزارش فرارو به نقل از العرب الجدید، در نشست ۶ و ۷ ژوئیه بریکس در ریودوژانیرو برزیل، موضوع مناقشات خاورمیانه جایگاه ویژه‌ای در دستور کار داشت. بیانیه مشترک سران این بلوک بر لزوم پایان دادن به «چرخه خشونت» در منطقه تأکید کرد و حملات نظامی به ایران را محکوم نمود. اگرچه نامی از ایالات متحده و اسرائیل در این بیانیه برده نشد، اما مخاطب اصلی پیام کاملاً مشخص بود. موضع تند چین نسبت به جنگ دوازده‌روزه اسرائیل و آمریکا علیه ایران به وضوح در بیانیه بریکس بازتاب یافت. فو کونگ، نماینده دائم چین در سازمان ملل، در ۱۴ ژوئن با محکوم کردن نقض حاکمیت ایران توسط اسرائیل، از حق تهران برای حفظ برنامه صلح‌آمیز انرژی هسته‌ای دفاع کرد.

پشت پرده موضع‌گیری چین؛ نگرانی از بحران انرژی یا ترس از کاهش نفوذ؟

پس از حمله نظامی آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران در ۲۲ ژوئن، چین به همراه پاکستان و روسیه پیش‌نویس قطعنامه‌ای را به شورای امنیت سازمان ملل ارائه داد که خواستار آتش‌بس فوری در خاورمیانه بود. مخالفت شدید چین با اقدامات تهاجمی اسرائیل و آمریکا علیه ایران ریشه در نگرانی‌های اقتصادی پکن از پیامدهای جنگ طولانی‌مدت در منطقه دارد. با این حال، واکنش چین عمدتاً به موضع‌گیری سیاسی محدود ماند و همین مسئله نشان‌دهنده راهبرد موازنه سازی منطقه‌ای و نفوذ محدود پکن در خاورمیانه است. هرچند ناکامی سیستم‌های پدافندی روسی باعث افزایش جذابیت فناوری نظامی چین برای ایران شده است، اما به نظر نمی‌رسد پکن به تأمین‌کننده اصلی سلاح‌های تهران تبدیل شود.

همزمان با اوج‌گیری عملیات نظامی اسرائیل علیه تأسیسات هسته‌ای و زیرساخت‌های نظامی ایران، چین این تحولات را تهدیدی جدی برای امنیت بین‌المللی ارزیابی کرد. در ۱۳ ژوئن، لین جیان، سخنگوی وزارت خارجه چین هشدار داد: «افزایش ناگهانی تنش‌ها در منطقه به نفع هیچ‌یک از طرفین نیست.»

کارشناسان چینی در واکنش به تأثیر این مناقشه بر جایگاه جهانی پکن، موضعی محتاطانه و دوپهلو اتخاذ کردند. تیان ون‌لین، استاد دانشگاه رنمین پکن، رویکرد چین را چنین خلاصه کرد: «اگر آمریکا و اسرائیل توان نظامی ایران را به شدت تضعیف کنند، نفوذ چین در خاورمیانه به طور چشمگیری کاهش خواهد یافت؛ اما اگر واشنگتن در باتلاق یک جنگ طولانی‌مدت با ایران گرفتار شود، چین می‌تواند از این فرصت برای افزایش نقش خود بهره‌برداری کند.»

از گلوبال تایمز تا دانشگاه‌ها؛ ماشین تبلیغاتی چین علیه آمریکا در جنگ خاورمیانه

با وجود این تردیدها، چین همچنان به انتقاد شدید از جنگ ادامه می‌دهد که سه دلیل اصلی دارد: نخست، این موضع ریشه در مخالفت دیرینه پکن با مداخلات نظامی آمریکا و اسرائیل در منطقه دارد؛ به‌گونه‌ای که در محکومیت مداخله نظامی ناتو در لیبی در سال ۲۰۱۱ و مخالفت با سرنگونی بشار اسد در سوریه نیز، چین با استناد به اصل حاکمیت کشورها، مواضعی مشابه اتخاذ کرد. همچنین درخواست‌های مکرر پکن پس از ۷ اکتبر برای برقراری آتش‌بس فوری در غزه و تشکیل کشور فلسطین، در راستای همین خط‌مشی هنجاری قرار دارد. مخالفت قاطع چین با اقدامات آمریکا و اسرائیل علیه ایران، بیش از هر چیز ناشی از نگرانی پکن نسبت به تبعات اقتصادی یک جنگ فرسایشی و طولانی‌مدت در خاورمیانه است؛ نگرانی‌ای که در محافل دیپلماتیک این کشور به‌وضوح قابل رصد است.

دوم، چین با بهره‌گیری از مواضع ضدجنگ، روایتی از افول آمریکا در خاورمیانه را ترویج داد و تلاش کرد خود را به‌عنوان ابرقدرتی مسئول پذیرتر و قابل‌اعتمادتر نسبت به ایالات متحده معرفی کند. به عنوان نمونه، روزنامه دولتی گلوبال تایمز بارها ناتوانی دونالد ترامپ در مهار تجاوزات اسرائیل علیه ایران را مورد نقد قرار داده است.

همچنین، لیو ژونگ‌مین، استاد دانشگاه مطالعات بین‌المللی شانگهای، به تناقض‌های سیاست آمریکا در این زمینه انتقاد کرده است. در حالی که ترامپ بارها بر سر وضعیت برنامه هسته‌ای ایران با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دچار تنش و چالش شد، چین بدون تزلزل از نقش آژانس در حمایت از رژیم منع اشاعه هسته‌ای حمایت کرد.

سوم، چین به شدت نگران پیامدهای اقتصادی ناشی از یک جنگ فرسایشی و طولانی‌مدت در خاورمیانه بود. این کشور روزانه ۵.۴ میلیون بشکه نفت را از طریق تنگه هرمز وارد می‌کند و در صورت مسدود شدن این شاهراه حیاتی توسط ایران، با خسارات اقتصادی سنگینی مواجه خواهد شد. موج نخست حملات دریایی حوثی‌های یمن به کشتی‌های تجاری در اواخر سال ۲۰۲۳، هزینه حمل کانتینرهای ۴۰ فوتی از چین به شمال اروپا را از ۱۵۰۰ دلار به ۴۰۰۰ دلار افزایش داد. هرگونه موج جدیدی از حملات حوثی‌ها، می‌تواند اختلال بیشتری در تجارت چین با اروپا ایجاد کند؛ آن هم در شرایطی که اتحادیه اروپا به‌طور فعالانه به دنبال کاهش ریسک و وابستگی به چین است.

چرا چین حاضر نشد از ایران حمایت کند؟

اگرچه چین به‌شدت با حملات نظامی اسرائیل و آمریکا علیه ایران مخالفت کرد، اما از ارائه هرگونه کمک مادی به تهران خودداری نمود.

این رویکرد محتاطانه، بازتابی از سیاست «دوستی با همه، دشمنی با هیچ‌کس و ائتلاف با هیچ طرفی» بود که زمینه صعود تدریجی پکن در خاورمیانه را فراهم کرده است.

با این حال، این عملکرد باعث سرخوردگی بسیاری از ایرانی‌ها شد.

علی‌اکبر دارینی، تحلیلگر مسائل بین‌الملل مستقر در تهران، در گفتگو با «العرب الجدید» گفت: «ایران انتظار داشت چین فراتر از محکومیت لفظی جنگ اسرائیل و حملات آمریکا وارد عمل شود.»

دارینی ضمن اذعان به اینکه رابطه چین و ایران یک «رابطه استراتژیک» است که الزام دفاع متقابل را در بر ندارد، تأکید کرد: «چین می‌توانست با افزایش هزینه‌های جنگ برای اسرائیل و آمریکا، وزن دیپلماتیک خود را به شکل مؤثرتری به نمایش بگذارد.»

با تشدید حملات، این بدبینی تا حدی کاهش یافت و اعتماد به تاب‌آوری ایران در برابر اسرائیل افزایش پیدا کرد.

هوانگ جینگ، استاد دانشگاه مطالعات خارجی شانگهای، پیش‌بینی کرد که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در پی این جنگ سقوط خواهد کرد و حتی حمایت آمریکا نیز مانع تحقق اهداف اسرائیل نخواهد شد. این اطمینان به بقای ایران اما به درخواست کمک از چین منجر نشد؛ چرا که پکن معتقد بود مداخله مستقیم عملاً تغییری اساسی ایجاد نخواهد کرد.

تصمیم چین برای اتخاذ موضعی محتاطانه، از منظر ژئواستراتژیک کاملاً واقع‌گرایانه بود؛ اما این موضع باعث آسیب به جایگاه ابرقدرتی پکن در خاورمیانه شد. همچنین، امتناع چین از حتی تلاش برای میانجی‌گری میان طرف‌های درگیر، تصویر پکن را که پس از توافق عادی‌سازی روابط ایران و عربستان سعودی در مارس ۲۰۲۳ شکل گرفته بود، به شدت تضعیف کرد.

عبدالخالق عبدالله، اندیشمند سیاسی برجسته اماراتی، به «العرب الجدید» گفت: «واضح است که آمریکا به شکل جدی به خاورمیانه بازگشته و چین و روسیه هیچ نقشی ندارند. آمریکا برنده بزرگ و روسیه و چین بازندگان بزرگ راهبردی این تقابل نظامی پس از واقعه هفتم اکتبر ۲۰۲۳ هستند.»

آیا چین می‌تواند نفوذ خود در خاورمیانه را بازیابد؟

در حالی که آتش‌بس شکننده‌ای با میانجی‌گری قطر هنوز برقرار است، گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال انتقال تسلیحات تهاجمی چینی به ایران به شدت افزایش یافته است.

در فضای رسانه‌ای شایعاتی مطرح شده که از انتقال قریب‌الوقوع جنگنده‌های جی ۱۰ سی چین به ایران حکایت دارد و وزارت خارجه چین نیز به‌طور رسمی اعلام کرده آماده صادرات این فناوری نظامی به «کشورهای دوست» است. ضعف مشهود سامانه‌های پدافند هوایی ایران باعث شده احتمال ارسال سامانه‌های موشکی پدافندی چینی به تهران جدی‌تر گرفته شود.

با وجود استمرار این شایعات، دلایل متعددی برای تردید نسبت به تحقق این انتقالات وجود دارد. ناصر التمیمی، متخصص روابط چین و خاورمیانه، در گفت‌وگو با «العرب الجدید» تأکید کرد که از سال ۲۰۰۵ تاکنون هیچ معامله بزرگ تسلیحاتی میان چین و ایران صورت نگرفته و اگر در آینده کمکی نیز انجام شود، عمدتاً محدود به فناوری‌های دومنظوره یا تجهیزات مخفی و از طریق واسطه‌ها خواهد بود.

حتی اگر چین در تسلیح مستقیم ایران تعلل کند، بعید است به شریک آمریکا در تلاش برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای تبدیل شود؛ درست همانند گذشته که نه در مهار حملات حوثی‌ها به کشتیرانی دریایی اقدامی نکرد و نه به درخواست‌های واشنگتن برای ترغیب ایران به حفظ مسیر باز تنگه هرمز پاسخ مثبت داد.

اگر پکن این احساس را پیدا کند که در صورت تشدید بحران، منافعش نسبت به غرب کمتر در معرض تهدید قرار دارد، راهبرد بازی حاصل جمع صفر بر رویکرد منطقه‌ای چین غالب خواهد شد. جنگ دوازده‌روزه به شکلی دردناک محدودیت‌های صعود چین در خاورمیانه را آشکار ساخت و ضعف این کشور در تبدیل نفوذ اقتصادی به قدرت ژئوپلیتیک را برجسته کرد. این روند احتمالاً ادامه خواهد یافت، به‌ویژه در شرایطی که منطقه در آستانه گذار میان مذاکرات جدید هسته‌ای و شعله‌ور شدن دوباره درگیری‌های نظامی قرار دارد.

  • تنها شرط زیستن در ایران داشتن نیروی نظامی قوی است/ جامعه ما باید قدر نیروهای نظامی را بداند

وبگردی