ریشه دروغگویی در کجاست؟

به‌طور كلي، حيطه كاري معلمان در سه مقطع اول ابتدايي، پنجم دبستان و اول راهنمايي با مشكلات متعددي روبه‌رو است و دلايل مشكلات در هر مقطع متفاوت خواهد بود. به عنوان نمونه، معلم مقطع اول دبستان، براي سازگار نمودن دانش‌آموزان با محيط آموزشي، مشكلات زيادي را تجربه خواهد كرد اما اتفاق چالش‌برانگيز براي معلم مقطع پنجم ابتدايي و اول راهنمايي، پديده بلوغ است. اين پديده سبك زندگي نوجوان را تغيير مي‌دهد اما به اشتباه، اين تغييرات نام دروغ به خود مي‌گيرد.
در دوره اول راهنمايي، دانش‌آموزان گروه‌هاي مختلفي را تشكيل مي‌دهند و ممكن است دانش‌آموز تحت تأثير گروهي كه در آن قرار گرفته است رفتاري را بروز دهد كه دروغگويي شناخته شود. براي مثال شايداين گروه تصميم بگيرند كه در يك روز، همه با هم، جمله خاصي را بازگو كنند. در حقيقت دانش‌آموزان گروه از هنجار گروهي كه شكل داده‌اند پيروي كرده‌اند نه اينكه قصد دروغگويي داشته باشند. نكته دوم بايدها و نبايدهايي است كه مسئولين مدرسه، معلمين و مدير تعيين مي‌كنند و شايد نبود انعطاف‌پذيري رواني در مدارس، نوجوانان را به سوي پديده دروغگويي سوق دهد. بنابراين بايستي انعطاف‌پذيري رواني در مدارس بازنگري شود تا دانش‌آموز در صورت مواجه شدن با شرايطي كه از تبعات آن باخبر است، روبه‌سوي دروغگويي نياورد. در ضمن دروغگويي يك فرآيند جمعي نيست مگر اينكه با شايعه اشتباه گرفته شود.