غم‌انگیزترین فریادهای عاشقانه حسین پناهی، وقتی صدا به جای اشک گریه می‌کند برای دردهای بی‌پایان است / دیوونه‌ کیه؟ گفتی بیا زندگی خیلی زیباست... + فیلم
تبلیغات

حسین پناهی دژکوه (زادهٔ 6 شهریور 1335 – درگذشتهٔ 14 مرداد 1383) بازیگر، کارگردان نمایش، نویسنده و شاعر بود. او در سال 1369 برندهٔ دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنوارهٔ فیلم فجر شد. وی در 14 مرداد 1383 در سن 47 سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در قبرستان شهر سوق (واقع در استان کهگیلویه و بویر احمد) به وصیت خود وی و به دلیل اینکه مادرش در آنجا دفن شده بود به خاک سپرده شد. علت مرگ وی بنا به گواهی فوت ایست قلبی بوده‌است. وی یک دفتر شعر و یک نوشته تئاتر به نام چیزی شبیه زندگی 2 دارد که هنوز چاپ نشده‌اند.

«گفتی بیا زندگی خیلی زیباست، دویدم
چشم فرستادی برام تا ببینم، که دیدم
پرسیدم این آتش‌بازی تو آسمون معناش چیه؟
کنار این جوب روون معناش چیه؟
این همه راز، این همه رمز، این همه سر و اسرار معماست؟
آوردی حیرونم کنی که چی بشه؟ نه والله!
مات و پریشونم کنی که چی بشه؟ نه بالله!
تازه داشتم می‌فهمیدم که فهم من چقدر کمه
اتم تو دنیای خودش حریف صد تا رستمه
گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه...»
این شعر، گفت‌وگویی تلخ با زندگی‌ست؛
اعتراضی شاعرانه به رازی که بی‌پاسخ مانده و وعده‌ای که به حیرت ختم شده است.
شاعر از «زیبایی وعده‌داده‌شده» تا «رفتن بی‌خبر»، راهی کوتاه را طی می‌کند: راهی میان شوق و سرخوردگی.
شاید زندگی همیشه این‌گونه است؛
نشانمان می‌دهد، می‌چشاند، و بعد می‌رود.

منبع:ساعدنیوز


اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی