این مطلب از گروه وب گردی تهیه شده و فقط جنبه سرگرمی دارد
آواز باشکوه و درخشان شرکت کننده صداتو با ترانه جاودان همایون شجریان/ حیف این صدا و اجرا نبود که حذف شه! صداش از صدای همایون چیزی کم نداشت ! + فیلم
در ادامه با هنرنمایی تنها شرکت کننده خوش صدای قسمت 10 فصل 3 صداتو همراه ما باشید. این شرکت کننده با بازخوانی آهنگ زیبای همایون شجریان و شعری از ملک شعرای بهار به خوبی درخشید.

محمد تقی بهار ملقب به ملک الشعرا بهار شاعر، ادیب، سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانی است. وی در سال 1263 هجری شمسی در مشهد متولد شد. مقدمات و ادبیات فارسی را نزد پدر خود ملک الشعرا صبوری آموخت و برای تکمیل معلومات عربی و فارسی به محضر «ادیب نیشابوری» رفت. بعد از فوت پدر، ملک الشعرای دربار مظفرالدین شاه شد. وی شش دوره نمایندهٔ مجلس شد و سالها استاد دورهٔ دکتری ادبیات دانشسرای عالی و دانشکدهٔ ادبیات بود. به علت پیوستن به مشروطهطلبان و آزادیخواهان چند بار تبعید و زندانی شد که سالهای زندان و تبعید از پربهرهترین سالهای زندگی ادبی وی بوده است. بهار در روز دوم اردیبهشت 1330 هجری شمسی، در خانهٔ مسکونی خود در تهران زندگی را بدرود گفت و در شمیران در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. از معروفترین آثار وی دیوان اشعار، سبک شناسی که در سه جلد دربارهٔ سبک نوشتههای منثور فارسی نوشته شده، تاریخ احزاب سیاسی، تصحیح برخی از متون کهن مانند تاریخ سیستان و مجملالتواریخ و القصص، تاریخ بلعمی را میتوان نام برد.
قسمت 10 فصل 3 برنامه صداتو تنها یک خواننده داشت که سه اجرا کرد ( یک لیپ سینگ و دو اجرای واقعی) که در هر سه اجرا به خوبی درخشید. در قسمتی از اجرای دومش ظلم ظالم جور صیاد ملک الشعرای بهار را که قبلا همایون شجریان با نام " ایران من" اجرا کرده بودند را توانست به خوبی اجرا کند.
البته متن ترانه ایران من توسط پوریا سوری سروده شده که در اواسط آن گریزی زده شده به مرغ سحر ملک الشعرای بهار که به نقلاز خور پوریا سوری " که نالهی جانسوز ایرانیان است و ایران زیبا، ایران سربلند و ایران ماندنی تا هست از این شعر و اجرایش توسط استاد آواز ایران خاطره دارد..."
متن شعر ایران من همایون شجریان
آوازخوانی در شبم، سرچشمهی خورشید تو
یار و دیار و عشق تو، سرچشمهی امید تو
ای صبح فروردین من، ای تکیهگاه آخرین
ای کهنه سرباز زمین، جان جهان ایرانزمین
ای در رگانم خون وطن
ای پرچمت ما را کفن
دور از تو بادا اهرمن
ایران من ایران من
ای داغدیده بازگو، بلخ و سمرقندت چه شد
صدها جفا ای مادرم دیدی و مهرت کم نشد
از خون سربازان تو، گلگون شده رویت وطن
ای سرو سبز بیخزان، ای مهر تو در جان و تن
ای مادرم ایرانزمین
آغاز تو، پایان تویی
بر دشت من، باران تویی
در چشم من، تابان تویی
ایران من ایران من
آن مهر جاویدان تویی
ای در رگانم خون وطن
ای پرچمت ما را کفن
دور از تو بادا اهرمن
ایران من ایران من
در ظلمت جانکاه شب، مرغ سحر خوان منی
در حصر هم آزادهای، تنها تو ایران منی
اینجا صدای روشنت در آسمان پیچیده است
گویی لبانت را خدا روز ازل بوسیده است*
ای مرغ حق در سینهات
با شور خود بیداد کن
آوازخوان شب شکن
بار دگر فریاد کن
"ظلم ظالم جور صیاد
آشیانم داده بر باد
ای خدا ای فلک ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن"
ای مادرم ایران زمین
آغاز تو، پایان تویی
بر دشت من، باران تویی
در چشم من، تابان تویی
ایران من ایران من
آن مهر جاویدان تویی
ای در رگانم خون وطن
ای پرچمت ما را کفن
دور از تو بادا اهرمن
ایران من ایران من
ارسال نظر