راز قتل زن جوان پس از 2 سال / اعتراض دیوان عالی، شوهر را دوباره به جایگاه متهم کشاند
رکنا: پرونده جنجالی قتل زن جوانی به نام «آرزو» که با اعتراف دو متهم به نقشآفرینی همسرش وارد مرحله تازهای شده، پس از نقض رأی اولیه در دیوان عالی کشور، بار دیگر در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران بررسی شد؛ جایی که شوهر متهم همه اتهامات را انکار کرد اما اعترافات همدستانش او را در مرکز ماجرا قرار داد.
به گزارش رکنا، جنایت هولناک قتل «آرزو»، زن جوانی که دو سال پیش به شکل مرموزی در خانهاش به قتل رسید، بار دیگر با بازگشت پرونده از دیوان عالی کشور وارد مرحله تازهای از رسیدگی شد. این پرونده از همان روز نخست با اظهارات ضدونقیض همسر مقتول و اعترافات دو متهم دیگر، ابعاد پیچیدهای پیدا کرد و اکنون نقش پدر خانواده بهعنوان آمر احتمالی قتل، بار دیگر در دادگاه زیر ذرهبین قرار گرفته است.
این ماجرا دو سال پیش و زمانی آغاز شد که پسر آرزو با پلیس تماس گرفت و گزارش داد مادرش در خانه به قتل رسیده است. مأموران پلیس وقتی به محل رسیدند، با جسد بیجان زن جوان روبهرو شدند؛ آثار جراحتهای عمیق روی دستان او نشان از مقاومت داشت و خانه نیز بههمریخته بود. پسر خانواده گفت هنگام خروج از خانه، مادرش تنها بوده و بعد از بازگشت، او را در این وضعیت پیدا کرده است. او افزود: «اول به پدرم خبر دادم و بعد با پلیس تماس گرفتم.»
با انتقال جسد به پزشکی قانونی و آغاز تحقیقات، مأموران از فرزندان مقتول شنیدند که آرزو و شوهرش، محسن، مدتی دچار اختلافات خانوادگی بودهاند. همین موضوع باعث شد محسن در نخستین گام بازداشت و مورد بازجویی قرار گیرد. او در اعترافات اولیه خود گفت مدتی قبل به دو نفر دستور قتل همسرش را داده بوده، اما بعداً پشیمان شده است.
با اطلاعاتی که محسن ارائه کرد، پلیس دو مرد معرفیشده را شناسایی و بازداشت کرد. هر دو متهم در همان مرحله نخست بازجویی، به قتل و همچنین سرقت طلاهای آرزو اعتراف کردند و گفتند محسن اطلاعات لازم درباره محل طلاها و زمان حضور مقتول در خانه را در اختیار آنها گذاشته بوده است.
در ادامه روند پرونده، محسن در دفاعیات خود گفت به دلیل اختلافات خانوادگی تصمیم به قتل گرفته بوده اما بعد از مدتی از این نیت منصرف شده است. او توضیح داد یک بار همسرش را طلاق داده و سپس رجوع کردهاند اما اختلافات همچنان ادامه داشته است.
برادر مقتول نیز در اظهارات خود گفت: «خواهرم دو خانه و یک خودرو به نام خودش داشت و شوهرش میخواست آنها را از او بگیرد. خواهرم مقاومت میکرد. حتی او را طلاق داد اما وقتی دید خواهرم باز هم تسلیم نمیشود، تصمیم گرفت او را بکشد.»
پس از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده در شعبه چهارم دادگاه کیفری مورد رسیدگی قرار گرفت. نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد و فرزندان مقتول درخواست قصاص مطرح کردند. سپس دو متهم اجرای قتل در جایگاه حاضر شدند و با جزئیات کامل به خفهکردن آرزو و سرقت طلاهای او اعتراف کردند. آنها تأیید کردند محسن اطلاعات لازم را در اختیارشان گذاشته بوده است.
در رأی اولیه، دادگاه دو متهم ردیف اول را به قصاص و محسن را به دو سال حبس محکوم کرد. اما قضات دیوان عالی کشور پس از بررسی اعتراض متهمان ردیف اول، رأی را نقض کردند. دیوان اعلام کرد قرائن موجود بهروشنی نشان میدهد محسن در قتل و سرقت نقش «آمریت» داشته و حکم پیشین درباره او قابل تأیید نیست.
به این ترتیب، پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در دومین جلسه رسیدگی، نماینده دادستان بار دیگر تأکید کرد که مدارک علیه محسن قوی و گویا است. در این میان، سه فرزند مقتول برخلاف گذشته اعلام کردند پدرشان را مقصر مرگ مادرشان نمیدانند و شکایتی هم از او ندارند.
محسن در جایگاه حاضر شد و گفت: «اتهام معاونت در قتل و سرقت را قبول ندارم. من به دو نفر گفتم همسرم را بکشند اما بعد پشیمان شدم و به آنها گفتم انجام ندهید. آنها خودسرانه این کار را کردند چون میدانستند همسرم طلا دارد.»
قاضی در واکنش پرسید: «اگر شما اطلاعات نداده بودید، آنها از کجا میدانستند همسرتان چه زمانی تنهاست و طلاهایش کجاست؟»
محسن پاسخ داد: «این اطلاعات را قبل از پشیمانیام به آنها گفته بودم.»
وکیل محسن نیز گفت: «موکل من خودش طلاها را برای همسرش خریده بود. کسی مال خودش را سرقت نمیکند.» اما قاضی تأکید کرد: «اولیایدم گفتهاند طلاها متعلق به مادرشان بوده و علاوه بر آن موکل شما شرایط لازم برای قتل را فراهم کرده است.»
دو متهم ردیف اول نیز در جایگاه حاضر شدند و گفتند: «محسن ۵۰ میلیون تومان به ما داد. بعد از قتل، همان مبلغ را در کوچه پشتی تحویل داد و مقداری از طلاها را به ما داد. همه چیز با اطلاع او انجام شد.»
محسن در آخرین دفاعیات خود گفت: «آنها دروغ میگویند. من از قتل خبر نداشتم و آنها برای سرقت طلاها این کار را کردند.»
در پایان جلسه سه فرزند مقتول، خطاب به قاضی اعلام کردند: «پدر و مادرمان هر دو از دست رفتهاند. مادرمان کشته شده و پدرمان هم در زندان است. شرایط سختی داریم. از پدرمان شکایتی نداریم و درخواست آزادی او را داریم.»
قضات پس از پایان دفاعیات برای صدور رأی وارد شور شدند.
ارسال نظر