پایان نقشه زن متکدی و دخترش برای سرقت از خانه مرد کارخانهدار
زن متکدی و دختر جوانش که با سناریوی از پیش طراحیشده، مرد کارخانهداری را بیهوش کرده و از خانهاش دست به سرقت زده بودند، در کمتر از چند روز شناسایی و دستگیر شدند.

به گزارش رکنا، چندی قبل مرد کارخانهداری با مراجعه به کلانتری شمال تهران، از سرقت وسایل منزلش توسط دختر جوانی شکایت کرد.
او در اظهارات خود گفت: در حال عبور از خیابان، دختر جوانی را دیدم که او را میشناختم؛ دختر یک زن متکدی بود. او با گریه مدعی شد خدمتکار خانهای بوده اما به تازگی اخراج شده است. از آنجایی که مدتی به دنبال خدمتکار بودم، پیشنهاد دادم برای کار به خانهام بیاید.
این مرد ادامه داد: وقتی به خانه رسیدیم، برای او آبمیوه آوردم. لحظهای که از اتاق خارج شدم، وقتی برگشتم آبمیوهام را خوردم و ناگهان بیهوش شدم. زمانی که بهوش آمدم، همسرم بالای سرم بود و متوجه شدیم خانه بههم ریخته و مقداری از وسایل به سرقت رفته است.
با طرح شکایت، تحقیقات پلیسی آغاز شد و کارآگاهان خیلی زود زن متکدی را که محل فعالیتش را تغییر داده بود، شناسایی و دستگیر کردند. زن میانسال ابتدا منکر ماجرا شد اما در برابر مدارک پلیس، به همدستی با دخترش در سرقت اعتراف کرد.
او در اعترافاتش گفت: سالهاست تکدیگری میکنم. بعد از اعدام همسرم به خاطر مواد مخدر، مجبور شدم برای گذران زندگی گدایی کنم. اما این روزها درآمد آن بسیار کم شده و خرج و دخل زندگی با هم جور درنمیآید. دخترم در فضای مجازی روشی برای سرقت دیده بود و همین شد که تصمیم گرفتیم نقشه سرقت از مرد کارخانهدار را اجرا کنیم.
از گدایی تا سرقت
زن میانسال در بازجوییها به همدستی با دخترش اعتراف کرد و درباره انگیزه خود از این سرقت گفت.
چند مورد سرقت انجام دادی؟
این اولین مورد بود و از شانس بد گیر افتادیم.
چه شد تصمیم به سرقت گرفتی؟
کار و کاسبی این روزها خیلی بد شده و کفاف زندگی را نمیدهد. قبلاً مردم خیلی کمک میکردند اما الان دیگر کمتر به متکدیان پول میدهند. البته که هزینهها نیز بالا رفته و خرج و دخل باهم یکی نیست. برای همین تصمیم به سرقت گرفتیم.
چرا مرد کارخانه دار را انتخاب کردی؟
او را میشناختم، چندین بار به من کمک کرده بود و او را سوار بر خودروی بنزش دیده بودم. میدانستم وضع مالی خوبی دارد و مسیر ترددش را میدانستم برای همین تصمیم گرفتم که دخترم را سر راهش قرار دهم تا از او سرقت کند.
این ایده را از کجا آورده ای؟
دخترم در فضای مجازی دیده بود و از آن الگو گرفتیم.
به این فکر نمیکردی که بازداشت شوید؟
اصلاً تصور نمیکردم مرد تاجر دختر مرا به خاطر داشته باشد. بعد هم چون زن و بچه داشت هرگز احتمال نمیدادم که شکایت کند چون میخواستیم بگوییم او برای دخترم مزاحمت ایجاد کرده است.
نقشه سرقت چطور بود؟
دخترم زمانی که وارد خانه شد داخل آبمیوهای که مرد کارخانه دار برای پذیرایی آورده بود داروی بیهوشی ریخت بعد در را باز کرد و من وارد شدم و سرقت را با همدستی همدیگر انجام دادیم.
از چه زمانی تکدی گری میکنی؟
برمی گردد به سالها قبل. همسرم به خاطر حمل مواد مخدر به زندان افتاد و او را اعدام کردند. از آن به بعد برای تأمین هزینه زندگی مجبور شدم گدایی کنم. زمانی که همسرم اعدام شد دخترم 4 ساله بود و در این مدت با بدبختی او را بزرگ کردم.
-
فیلم همستر بامزه با دهان پر از هویج
ارسال نظر