مسمومیت یک فرمانده لشکر بعد از خوردن گوشت فاسد وسط عملیات!
رکنا سیاسی: نگاهی به گوشت وسط قابلمه انداختم و دیدم کمی سبز رنگ شده؛ به بچهها گفتم این گوشت خراب شده! اما کسی گوش نکرد. من و روحالله شاطری فقط نان خشک را خوردیم و بقیه دمار از روزگار قابلمه در آوردند.
![مسمومیت یک فرمانده لشکر بعد از خوردن گوشت فاسد وسط عملیات!](https://cdn.rokna.net/thumbnail/iVb2mtTf9cEv/yYGYIWiRH1jE7SFsFf8OS_vf2KnxRWdM0wJj5HjN1IuvcJmljcN6H8bAsgVZzpzYCc2Paf9tWNy3TqJ7J2yYx6_iJ_9nS3dv9VaDD9pzMsmGiYQZhOmIlhgOn3kc4a2cunPil1R6FTevtfuJ1_NwVg,,/%D8%B1%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86+-+%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9+%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3.jpg)
به گزارش خبرآنلاین، محمدجواد بشری موحد از نیروهای لشکر ۱۷ علی ابن ابی طالب (ع) میگوید: در عملیات خیبر نزدیک ۸_۷ روزی میشد که غذای ما نان خشک و بعضی اوقات کنسرو بود؛ بعد از این مدت یک قابلمه خوراک گوشت آوردند.
وی ادامه داد؛ در عملیات آبی خاکی خیبر، غذا و تدارکات را اغلب با قایق برایمان میآوردند. از طرفی قایقها هم باید خارج از دید دشمن عبور میکردند. به همین دلیل نیروهای تدارکات یک فاصله چند کیلومتری را با حدود ۲ روز تأخیر میآمدند.
در آن ۸- ۷ روز اول به غیر نان خشک و بعضی اوقات هم کنسرو، چیز دیگری برای خوردن پیدا نمیشد.
پس از چند روز تدارکات، خوراک گوشتی را سر ظهر آورد و بین رزمندگان تقسیم کرد.
قابلمه بچههای تخریب هم از این خوراک بیبهره نماند. سفرهای با یک چفیه شد و قابلمه را گذاشتند وسط سفره؛ بچهها به شدت گرسنه بودند و نان بدست نشستند دور قابلمه.
من نگاهی به گوشت وسط قابلمه انداختم و دیدم کمی سبز رنگ شده؛ به بچهها گفتم این گوشت خراب شده! اما کسی گوش نکرد. من و روحالله شاطری فقط نان خشک را خوردیم و بقیه دمار از روزگار قابلمه در آوردند.
چند ساعتی گذشت؛ نزدیک غروب بود که دل درد شدید و استفراغ بچهها شروع شد. این بلا علاوه بر مصیبتهای جنگ، تا چند روز گریبانگیر رزمندگان لشکر و حتی شهید مهدی زین الدین به عنوان فرمانده لشکر شده بود.
ارسال نظر