آتش نفت در یک زمستان داغ

با تصویب این قانون، کمیسیون نفت در صدد بود تا دولت وقت را به اجرای این قانون مجاب نماید.پس از ترور «حاجعلی رزم آرا»، «حسین علاء» به نخست‌وزیری رسیده بود و کمیسیون نفت که پیگیر اجرایی شدن قانون ملی شدن صنعت نفت بود، اطمینان نداشت که علاء بخواهد این قانون را اجرایی کند.کام مردم شیرین، اما قلب شان نگران بود! نگران از اینکه نکند قانون ملی شدن نفت از تحقق شعارهای داده شده توسط ملیون ناتوان باشد.

امضا کنندگان قانون ملی شدن نفت، مخالفان قدرتمندی هم داشتند که در اجرای این قانون سنگ‌اندازی می‌کردند. بریتانیا که سعی در بازگرداندن آب رفته به جوی داشت و از سویی دیگر منفعت طلبان داخلی که به‌دنبال تداوم بهره‌برداری خود از خوان نفت بودند. بریتانیا، با پیش‌بینی خلع ید شرکت نفت انگلیس و ایران، به استناد اسنادی که بعدها منتشر شد دو رویکرد را برگزید. نخست ایجاد تفرقه و خلل در عزم ملی کردن نفت با اقدامات نیروهای منتسب به شرکت در داخل مناطق نفت خیز و دوم، بررسی موضوع مداخله نظامی!

«دانیل یرگین» محقق و مؤلف در کتاب خود«تاریخ نفت» می‌نویسد:«بلافاصله پس از ملی شدن شرکت نفت انگلیس و ایران، بریتانیا که خود را با چنین معارضی روبه‌رو می‌دید، تصمیمات خود را به کلی تغییر داد. این احساس در میان مقامات انگلیسی بشدت وجود داشت که برای نجات باارزش‌ترین دارایی خارجی کشور و منبع درجه اول تأمین نفت آن، باید کاری انجام شود. ولی چه کاری؟کابینه«طرحY» را که یک طرح اضطراری برای مداخله نظامی بود مورد بررسی قرار داد. میدان‌های نفتی داخل در خاک ایران، خیلی دورتر از آن بودند که بتوان بر آنها به آسانی مسلط شد، اما به نظر اعضای کابینه چنین رسید که آبادان، که محل استقرار بزرگ‌ترین پالایشگاه جهان بود، وضعی به کلی متفاوت داشت و می‌توانست هدفی معقول حساب شود. با استفاده از امتیاز غافلگیری، امکان تصرف آبادان وجود داشت. شاید اجرای سریع نمایشی از قدرت کافی بود که موجب تجدید درجه‌ای از احترام از دست رفته بریتانیا شده و وضع را دگرگون کند.» (1)

تلاش‌های عوامل و جاسوسان شرکت و بریتانیا در مناطق نفت خیز قابل اجرا بود. بریتانیا پیش از آن تلاشی، البته نافرجام در انجام چنین تحرکاتی در هند داشت که هرچند ناکام ماند، اما پیروزی نهضت «مهاتماگاندی» را سال‌ها به تأخیر انداخته بود. در مناطق نفت‌خیز ایران، جاسوسی انگلیسی به نام«جیکاک»دستور داشت تا در مسیر ملی شدن نفت در ایران اخلال نماید.

سر جیکاک مشهور به«سیدجیکاک» انگلیسی باهوشی بود که پس از چند سال اقامت در اصفهان و کار در بخش مالیه ایران به کوهستان‌های زاگرس و سرزمین بختیاری رفت.زبان فارسی و گویش بختیاری را بخوبی آموخته و با حضور در بین عشایر منطقه اشرافی عجیب به تقسیمات ایلیاتی و ارکان نظام ایلی پیدا کرده بود. وی با همین توانمندی‌ها علاوه بر نزدیکی به چهره‌های تأثیرگذار ایلی و اقدامات جالبی برای خود محبوبیت و جایگاهی ایجاد کرده و از جمله با ورود به حوزه فکری و باورهای مردمان ایجاد فرقه‌ای به نام«طلوعیه» را نیز همزمان با ملی شدن نفت در مناطق نفت‌خیز ایران پایه‌گذاری و راهبری کرد. بی‌تفاوتی نسبت به مسائل دنیوی و برداشتی جدید از منجی باوری از ارکان اصلی این فرقه انحرافی بود. جیکاک همچنین تلاش می‌کرد با ناممکن نشان دادن ملی شدن نفت و ناتوانی ایرانیان از مدیریت اکتشاف نفت، این تردید را به وجود آورند که ایرانیان نمی‌توانند صنعت نفت خود را اداره کنند. در بین طبقه عوام و کارگران صنعت نیز آنها می‌کوشیدند با سوء‌استفاده از اعتقادات دینی و باورهای سنتی در مسیر ملی شدن نفت سنگ‌اندازی نمایند. به‌عنوان یک نمونه از اقدامات وی ذکر این نکته شنیدنی است که همزمان با ملی شدن نفت و به‌طراحی و تحریک وی، در کوچه پس‌کوچه‌های میدان نفتون و دیگر مناطق عملیاتی، آرام آرام این زمزمه به گوش می‌رسید که به گویش محلی می‌گفت:

«هر مه مهر علی منه دلسه، نفت ملی سی چنسه»

(هرکس مهر علی(ع)را در دل دارد، چه نیازی به نفت ملی دارد؟!)

انشار شایعاتی از جمله اینکه با رفتن انگلیسی‌ها تمامی کارکنان ایرانی شرکت هم اخراج خواهند شد در کنارِ دادن اخباری نادرست، مبنی بر حرکت نیروهای روسی به سمت جنوب و تخریب مساجد و امامزاده‌های مناطق نفت خیز و مواردی از این دست، رفته رفته در بین خانواده‌های کارکنان نفت نگرانی و تشویشی مبهم را به وجود آورد!

از سوی دیگر، حزب توده نیز از فضای ملتهب فروردین 1330 در مناطق نفت خیز برای بهره برداری‌های سیاسی خود استفاده کرد.«یرواند آبراهامیان» در توضیح تحرکات حزب توده در این ایام در کتاب«ایران بین دو انقلاب»می نویسد:«...حزب توده در اعتراض به وضعیت نامساعد خانه‌های مسکونی و دستمزدهای پایین کارگران صنعت نفت، یک اعتصاب عمومی در خوزستان به راه انداخت و علیه اهمال کاری دولت در اجرای قانون ملی کردن، راهپیمایی‌های گسترده‌ای ترتیب داد. هنگامی که پلیس آبادان به سوی تظاهر‌کنندگان شلیک کرد و شش نفر را کشت و انگلیس هم برای حفظ جان و مال انگلیسی‌ها کشتی‌های جنگی به خلیج فارس فرستاد، حزب توده به نشانه همدردی و پشتیبانی با سازماندهی چندین اعتصاب همدلانه و تظاهرات خیابانی در تهران، اصفهان و شهرهای شمالی مبارزه را تشدید کرد. علاء به این دلیل که اعتصابات و تظاهرات به اختلافات طبقاتی دامن می‌زند و به سود دشمن خارجی است، حکومت نظامی اعلام کرد.»(2)

در عرصه جهانی، حداقل کشورهای مرتبط و مطلع از موضوع، نخستین روزهای سال جدید طبق تقویم ایرانیان را که بدان نوروز می‌گفتند با اخباری از حوادث ایران آغاز کردند. مهم‌ترین موضوع برای مردم بریتانیا و خصوصاً خانواده‌هایی که فرزندان و بستگان شان در شرکت نفت انگلیس و ایران مشغول بودند، سرنوشت انگلیسی‌هایی بود که در ایران بسر می‌بردند.

«خبرگزاری آسوشیتد پرس» از لندن در این زمینه آورد:«به قرار اطلاع مقامات مسئول انگلستان از دولت ایران درخواست کرده‌اند که برای حفظ جان و مال اتباع انگلیسی اقدامات احتیاطی لازم به عمل آید. انجام این تقاضا برای این است که حدس زده می‌شود جان و مال اتباع انگلیسی در ایران هدف حمله ملیون ایرانی یا کارگرانی که اعتصاب کرده‌اند واقع شود. یک سخنگوی انگلیسی امروز اظهار نظر کرده که دولت انگلستان برای حفظ منافع خویش در خاک ایران مشغول مطالعه نقشه‌هایی هستند. همچنین یک منبع موثق اظهار می‌دارد هنوز دولت انگلستان از امکان اجرای اقدامات نظامی برای حفظ اموال خود در شرکت نفت انگلیس و ایران منفک نشده است. به‌طوری که گفته می‌شود چنانچه دولت انگلستان قصد اجرای چنین نقشه‌ای را داشته باشد، نزدیکترین محل برای اعزام نیرو در فاصله 400 مایلی خلیج فارس یعنی مرز عراق باشد.»

قدرت جدید جهانی ایالات متحده امریکا نیز اخبار ایران را به دقت دنبال می‌کرد.گو اینکه قرارداد منصفانه

50-50 شرکت نفتی امریکایی «آرامکو» با عربستان سعودی، یکی از ارجاعات نمایندگان در کمیسیون نفت مجلس برای پیگیری حق برابر از شرکت نفت انگلیس و ایران بود.

«مجله نیوزویک» در یکی از نخستین شماره‌های فصل بهار خود از قول خبرنگاران خود در واشنگتن اطلاع داد:«با آنکه دولت انگلستان برای اتخاذ شدت عمل در ایران مشغول مطالعه است، مقامات رسمی دولت امریکا از ایشان خواسته‌اند که رعایت خونسردی را نموده و از مبادرت به هرگونه اقدام قبل از مشاوره با مقامات رسمی واشنگتن خودداری نمایند.»

از سوی دیگر و در مرزهای شمالی ایران«مجله لیتراری گازت» چاپ مسکو همزمان با همین مسائل، طی حمله به سفیر کبیر امریکا در تهران مدعی شد «هنری گریدی» سفیر کبیر امریکا در تهران مخفیانه از طرح ملی کردن نفت ایران پشتیبانی کرده است.لیتراری گازت در سرمقاله خود در شماره پس از انتشار خبر ملی شدن نفت در ایران؛ گریدی را با لفظ جلاد معرفی کرده و طی آن ضمناً اشاره کرد:«روزی خواهد رسید که مردم دنیا از جمله توده واقعی امریکا گریدی را احضار کرده و به حساب جنایات وی در یونان و ایران رسیدگی خواهند کرد.» لیتراری گازت سپس به پاره‌ای از نکات مندرج در مقاله «روزنامه پراودا» در مورد قتل رزم‌آرا، نخست‌وزیر سابق ایران اشاره کرده و خاطرنشان کرد:«همه می‌دانندرزم‌آرا مورد بی‌مهری سیاست امریکا واقع شده بود و مقاومتی که وی برابر اصرار امریکایی‌ها در مورد مسأله نفت کرد، به بهای جانش تمام شد.» مجله لیتراری گازت ضمناً کاریکاتوری از گریدی چاپ کرده که در حالی که تپانچه‌ای در دست دارد با لباس خونی در حرکت است. موضوع قابل اهمیت مقاله مزبور آن است که نویسنده مدعی شده است گریدی کسی است که برای راندن انگلیسی‌ها از ایران پس از ملی کردن صنعت نفت پشتیبانی کرد و در این راه از هیچ گونه کوششی دریغ نکرده است! پس از انتشار این مطلب، سخنگوی وزارت خارجه امریکا درباره مندرجات روزنامه پراودا مبنی بر اینکه امریکا در قتل رزم آرا دست داشته گفت:«این مقاله از مقالات مزدورانه و بی‌اساس آن روزنامه محسوب می‌شود.»

همزمان با این چالش مطبوعاتی«روزنامه دیلی ورکر» ارگان حزب کمونیست امریکا مقاله‌ای متضاد با آنچه پراودا ادعا کرده بود منتشر ساخت و نوشت که رزم آرا از سیاست امریکا و انگلیس پیروی می‌کرده و می‌خواسته ایران را به‌صورت پایگاه نظامی در آورد. سخنگوی وزارت خارجه امریکا این تضاد را نشانه دروغ بودن ادعاهای کمونیست‌ها دانست!

موضوع ملی شدن نفت در ایران از سوی همسایگان و خصوصاً، همسایگان دارای منابع نفتی نیز با دقت دنبال می‌شد. سی‌ام اسفند1329 خبرگزاری آسوشیتد پرس از لندن خبر داد «دکتر ندیم پاچه چی» مدیرکل اداره نفت در وزارت اقتصاد ملی عراق که حامل پیشنهادهای مربوط به استفاده از نفت عراق و تعدیل و اصلاح امتیاز شرکت نفت این کشور بود، وارد لندن شد.این خبرگزاری به نقل از این مقام مسئول آورد:«این پیشنهاد‌ها به‌منظور آن تهیه شده که درآمد کشور عراق از نفت آن کشور بیش از پیش باشد و به‌طور محسوسی افزایش یابد.» و افزود:«دکترپاچه چی در تعقیب این حرف که ممکن است عراق هم آن راهی را که ایران انتخاب کرد پیش گیرد، اظهارنظری نکرد.گفته می‌شود که نوری سعیدپاشا، نخست‌وزیر عراق پیش از پایان ماه مارس عازم لندن خواهد شد و مسافرت او هم مربوط به دعاوی دولت عراق بر ضد شرکت نفت است.»

افکار عمومی عراق با دقت کامل جریان نفت ایران را مراقبت و مطالعه می‌کردند. مردم عراق اخبار رادیو تهران را در آن روزها با دقت و توجه خاصی گوش می‌دادند و روزنامه‌های ایرانی را خیلی بیشتر از سابق مطالعه می‌کردند. روزنامه‌های عراقی غالباً بوسیله تلفن با تهران صحبت می‌کردند تا بتوانند اخبار مربوط به نفت را زودتر و جامع‌تر در دسترس خوانندگان خود بگذارند.آقای پاچه چی که علاوه بر سمت مذکور سابقه نخست‌وزیری اسبق عراق را نیز در کارنامه سیاسی خود داشت در همین رابطه و پیش از سفر به لندن در مصاحبه با خبرنگار «روزنامه المصری» گفته بود:«من انتظار داشتم جراید مصر که کثیرالانتشارترین مطبوعات عربی هستند، نمایندگان مخصوصی برای مطالعه جریانات نفت ایران به آن کشور بفرستند.»

در عین حال یکی از خبرگزاری‌های عرب در همان مقطع اخباری منتشر کرد که مشخص می‌کرد عراق پیش‌نویس طرح ملی شدن نفت آن کشوررا تهیه کرده و تاکنون 20 نفر از نمایندگان مجلس مبعوثان از جمله نمایندگان حزب استقلال و چند نفر از منفردین آن را امضا کرده‌اند تا به پارلمان تقدیم شود.این به معنای انتشار اراده ملی‌گرایی از ایران به دیگر کشورهای خاورمیانه بود.

در کنار این ابعاد جهانی در داخل کشور نیز اقدام کارشناسی و حقوقی و مصوبه پارلمانی زنده یاد دکترمحمد مصدق و یارانش که با اعلام حمایت «آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی» بهار1330 را به بهاری پرشور در بین ایرانیان تبدیل کرده بود.

دولت انگلیس نخست به دادگاه لاهه پناه برد و هنگامی که پیگیری‌هایش بی نتیجه ماند، سرانجام دو سال پس از آن بهار پرشور، با دعوت از قدرت تازه متولد شده جهانی، در تابستان داغ بیست و هشتم مرداد1332 به اقدام غیرقانونی کودتا متوسل شد.

منابع:

1- دانیل یرگین.تاریخ نفت. ج2.ص780

2- یرواند آبراهامیان. ایران بین دو انقلاب.ص328

یـــاد

جشن ملی و تعطیل عمومی

اعلامیه دولت درباره روز ۲۹ اسفند

بنا به پیشنهاد هیأت مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران، نظر به اینکه در روز ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ با تصویب قانون ملی شدن نفت در شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی صفحه نوینی در تاریخ افتخارات کشور باستانی ایران باز شد و یادآور رشد ملی و عظمت روح ایرانی و نمودار علاقه‌مندی تمام افراد ملت به حفظ استقلال کشور می‌باشد، از این به بعد روز ۲۹ اسفند که دوران درخشان جدیدی را نوید می‌دهد، به افتخار ملت ایران به‌عنوان جشن ملی تلقی و تعطیل عمومی اعلام می‌گردد.

نخست‌وزیر – دکتر محمد مصدق

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

فرشید خدادادیان، پژوهشگر تاریخ نفت

کدخبر: 465248 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟