داستانکهای سینمایی رضا کیانیان/10
از کتابِ این مردم نازنین / سایر بازیگران
رکنا: هر روز شما را به خواندن یک داستان کوتاه سینمایی از رضا کیانیان در کتاب این مردم نازنین و یک فنجان چای دعوت می کنیم.
روز ـ شب ـ داخلی ـ خارجی ـ خیلی جاها
سالها پیش که تازه معروف شده بودم، روزی در ترافیک خیابان بهشتی، پشتِ فرمانِ رنو پنجِ سبزم منتظر نشسته بودم. پسرِ نوجوانی قصد داشت شیشهی ماشین را پاک بکند. تا مرا دید،کمی صبر کرد، به من خیره شد و پرسد: تو بازیگری؟
گفتم: بله.
گفت: اسمات چیه؟
گفتم: تو باید بگی.
گفت: اولِ اسمات رو بگو.
گفتم: ک.
گفت: کتیبایی؟
بارها مرا با اسامی بازیگران دیگر صدا زدهاند و از من امضا خواستهاند. اوایل برای آنها توضیح میدادم که من هاشمپور نیستم. قریبیان، انتظامی، نصیریان، رشیدی و ... نیستم. من رضا کیانیان هستم اما بعدتر اصراری نداشتم و ندارم. با هر اسمی صدایام میکنند، جواب میدهم و برایشان امضا میکنم. به اسم خیلیها امضا دادهام، حتی مجید انتظامی اما یک روز خانم سنوسالداری مرا به اسم تهرانی صدا زد و از من امضا خواست. من هم به نام هدیه تهرانی برایاش امضا کردم.
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر