شاهد

فریاد زد و گفت برو شاهد بیار و ثابت کن که کار تو نبوده . بغض داشت خفه ام می کرد .گفتم خدا شاهده کار من نبوده رییس . نیشخندی زد و گفت ، نشنیدی چی گفتم ، برو شاهد بیار ...

کارمند بیچاره مونده بود چیکار کنه بسمت من اومدم و پرسید : آقای چمنی چه کنم ؟

دلم سوخت و روی تکه کاغذی نوشتم " أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ؛ " آیا خدا کفایت‌‌کننده بنده‌‌اش نیست" و دادم دستش و گفتم برو بهش بده و بگو اینم شاهد .

بنده خدا نوشته را گرفت و علیرغم میلش بسمت دفتر مدیر کارخانه رفت ..آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

حمید اندرزچمنی

کدخبر: 666949 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟