شاهد
کدخبر:
666949
ویرایش خبر
رکنا : داستانک شاهد را برایتان آورده ایم.
فریاد زد و گفت برو شاهد بیار و ثابت کن که کار تو نبوده . بغض داشت خفه ام می کرد .گفتم خدا شاهده کار من نبوده رییس . نیشخندی زد و گفت ، نشنیدی چی گفتم ، برو شاهد بیار ...
کارمند بیچاره مونده بود چیکار کنه بسمت من اومدم و پرسید : آقای چمنی چه کنم ؟
دلم سوخت و روی تکه کاغذی نوشتم " أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ؛ " آیا خدا کفایتکننده بندهاش نیست" و دادم دستش و گفتم برو بهش بده و بگو اینم شاهد .
بنده خدا نوشته را گرفت و علیرغم میلش بسمت دفتر مدیر کارخانه رفت ..آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
حمید اندرزچمنی
کدخبر:
666949
ویرایش خبر
ارسال نظر