سرگذشت ابلیس از کودکی تا زندان + فیلم
رکنا: وحید، پاشای قلابی، در حالی که غرور در چهره‌اش پیدا بود، در گفت وگو با خبرنگار ما خود را 33 ساله خواند و گفت: حدود 56 ماه است که دختران را فریب می‌دهم. گفت و گوی خبرنگار ما را با وی می‌خوانید
با خانواده‌ات زندگی می‌کنی؟
نه. مجردم و بی‌کس و کارم
پدر مادرت کجا زندگی می‌کنند؟
7 / 8 سال پیش مادرم به دلیل سرطان فوت کرد و پس از آن از پدرم هم خبر ندارم
چند خواهر برادری هستین؟
6 برادر بودیم که حالا 5 تاییم
چرا 5تا؟
برادرم به جرم قتل دایی‌مان اعدام شد
تحصیلاتت چقدره؟
سیکل
شاغل هستی؟
راننده یک شرکت خصوصی‌ام
پس چرا به سرقت و فریب دختران پرداختی؟
چون در هزینه زندگی کم می‌آوردم
مگه تنها نبودی؟
مخارج و کرایه خانه زیاد بود به همین خاطر بعضی وقت‌ها روزهای پنجشنبه از 2 به بعد با روزهای جمعه که بیکار بودم سراغ دختران می‌رفتم
دلت برای دخترانی که فریب‌شان می‌دادی نمی‌سوخت؟
نه. خودشان با عقل و آگاهی با من دوست می‌شدند. اونها که مثل من بی‌کس و کار نبودند. با بدبختی بزرگ نشدند یکی یکدونه بودند و همیشه در ناز و نعمت خودشان دوست داشتند فریب بخورند
تو خودت رو چه کسی معرفی می‌کردی؟
مثل همه دوستی‌های خیابونی که همه دروغ می‌گن منم دروغ می‌گفتم که با خانواده زندگی می‌کنم بابام بساز بفروشه اونام باور می‌کردن
بعد چطوری گوشی‌هاشون رو می‌دزدیدی و می‌بردیشون خونه‌تون ؟
من نمی‌بردم خودشون میومدن حتی کارهای خونه‌رو انجام می‌دادن اونایی‌ام که باهام دوست نمی شدن ابتدا می‌گفتم رانندگی بلدن یا نه. بلد که بودن به هرترفندی راضی‌شون می‌کردم پشت فرمون بشینن منم تو موقعیت مناسب اموالشون رو می‌دزدیدم
سابقه هم داری؟
یه بار از اتهام آدم‌ربایی تبرئه شدم
هیچ‌وقت نخواستی از خانواده‌ات کمک بخوای؟
نه. مامانم که خدا رحمتش کنه زنده بود خوب بود باعث سروسامونی برادرام شد ولی من نه دیگه همش تو کوچه وخیابون زندگی می‌کردم چون بچه پایین شهر بودیم دورو برمون همه آدما با صورتای خط وخطی و چاقو خورده بودن منم یکی مث اونا.
چرا نخواستی موفق شی؟
ای بابا! اینم زندگی ماست
می‌دونی حکم‌ات چیه؟
واسم مهم نیست کسی نیس چشم انتظارم باشه. حالا اعدامم بشم باکی نیست
اگه برگردی به زندگیت چیکار می‌کنی؟
کمک می‌خوام یه خیر واسم پدری کنه، منم مث آدم زندگی کنم خانواده تشکیل بدم اون‌وقت می‌دونم چشم انتظار دارم تلاش می‌کنم
در رابطه با دخترا چی می‌گفتی؟
من خیلی خجالتی‌ام همیشه تنهام و ساکت. اعتماد به نفس‌ام پایینه همین‌جوری همه‌چی جور می‌شد من هیچ آسیبی به کسی نمی‌رسوندم
حرف آخرت؟
کاش اینجا نبودم با این دستبند با این وضع و این زندگی
ارسال نظر